آثار بایزا چشمانم را به اسطوره ها تغییر داد. آراش مانند دیگران انسان است – آژانس خبری مهر | اخبار ایرانی و جهانی



به گفته یوبیک آنلاین ، مجید عبدی خلیفه ، نویسنده جوانی که پیش از این در جشنواره رمزنگاری آراش مقام دوم را کسب کرده بود ، در حال حاضر در حال نوشتن یک رمان اجتماعی با رگ های وقایع جنایی است. انتشار “Arash Crimes” بهانه ای برای گفتگو با او در مورد منشأ داستان ، روند نوشتن ، چالش ها و نگرانی ها بود. کاری که از یک نمایشنامه متولد شده است و اکنون به شکل رمان ها به کتابفروشی ها آمده است.

آثار بحرم بیضری چشمانم را به اسطوره ها تغییر داد

عبدی خلیفه در بخشی از روایت خلق این اثر می گوید: حدود 1 و 2 سال ، هنگامی که برای جشنواره تئاتر فارس استانی ما در شیراز کار کردیم ، من با “اژدها” بحرم بیضئی آشنا شدم. در تمرینات و بحث های گروهی در گروه کارگردانی ، ما به همراه دوستانم “آراش” بیضئی را از سریال “سه” خواندیم. آنجا بود که من نگاه جدیدی به اسطوره ها داشتم. آیا می توان آنها را از زوایا که قبلاً گفته نشده است ، ببینید؟ همین سوال باعث شد اسطوره آراش برای من جذاب باشد.

نویسنده در مورد شکل گیری اولین نسخه از Crimes Arash توضیح می دهد: من اولین نسخه از نمایشنامه را نوشتم و سال بعد آن را به جشنواره تئاتر دانشگاهی ارسال کردم که در متن متن پذیرفته شد. اما به دلیل شلوغ بودن دفتر مرکزی اجرایی جشنواره و سایر فعالیت ها ، اجرای آن به تعویق افتاد. حتی قرار بود یکی از دانشگاه ها را انجام دهد ، که او شکست خورد.

به گفته عبدی خلیفه ، روند بازنویسی و بررسی این اثر در سالهای بعد ادامه یافت تا اینکه نسخه نهایی این نمایشنامه استخراج و به عنوان یک طرح داستانی برای جشنواره غمگین صدر ارسال شد. او می گوید: “چهار ماه بعد آنها اعلام كردند كه این طرح پذیرفته شده است و من مجبور شدم آن را به رمان تبدیل كنم.” من در سال 6 نسخه نهایی را به جشنواره کردم و دوباره ، این بار ، مقام دوم “آراشی” داده شد. این کتاب اکنون در بازار کتاب منتشر و در دسترس است.

تحقیق در زمانی که اینترنت به اندازه امروز گسترده نبود

او همچنین در مورد روند تحقیق و جمع آوری اطلاعات برای نوشتن کار می گوید: در سالهای 1 و 2 ، من تحقیق را شروع کردم. در آن زمان ، اینترنت به اندازه امروز گسترده نبود و ما مجبور شدیم به آکادمی هنر و ادبیات برویم تا منابعی را پیدا کنیم که در آن یک داستان بودند. منابع اصلی من شامل Avesta ، فرهنگ لغت و مورخان مانند Tabari بود.

عبدی خلیفه ادامه می دهد: بعداً من با روایت سیاواش کسرائی از آراش آشنا شدم و او را بارها و بارها در هنگام نوشتن خواندم یا شنیدم. من حدود یازده روایت تاریخی آراش را از مورخان و متفکران قرن گذشته جمع آوری کردم. نکته مشترک همه پرتاب آراش تیری برای تعیین مرز ایران پس از جنگ با توران بود.

او همچنین از آشنایی خود با کتاب “چرا داستان آراش کامانگیر در شهنومه است؟” خانم گازرانی به یاد می آورد و می افزاید: “تحقیقات من تقریباً در این کتاب بود ، اما در مورد دلیل عدم وجود این داستان در شهنومه به نتیجه دیگری رسید.

نویسنده Arash Cryptons نیز برای تکمیل فضاهای تاریخی این رمان به منابع نظامی آمده است. او می گوید: کتاب “ارتش ایران” دانکن هید توسط آقای آقاجی ترجمه شده است ، یکی از منابعی که برای توصیف نبردها و مبارزات بسیار مفید بود.

آراش مانند دیگران انسانی است

درباره شخصیت آراش ، عبدی خلیفه توضیح می دهد: پیام اصلی کار در خود روایت و خود حادثه نهفته است ، و اگر آن را به وضوح بگویم ، ممکن است داستان پیش برود. فقط برای گفتن این ؛ آراش مانند سایرین انسان است و دارای نقاط ضعف و نقاط قوت مشابه است. اما وقتی یک شلیک در دست او است ، نگاه دیگران تغییر می کند. آنجاست که اسطوره آغاز می شود.

او همچنین به چالش های نوشتن اشاره می کند: در طول کار ، گاهی اوقات نوشتن متوقف می شد و راه جلوی چشمان من محو می شد. بعضی از شبها که در داستان می خوابیدم و با شور و شوق از خواب بیدار می شوم تا آن را ادامه دهم.

عبدی خلیفه می افزاید: وجود سه راوی ، که هر کدام از دیدگاه خود روایت می شوند ، این کار را دشوارتر می کردند. در ابتدا تن ها بسیار نزدیک بودند و جدایی آنها برای من یک چالش بزرگ بود. اما من فکر می کنم این تفاوت های جزئی روح رمان را به وجود آورد.

نویسنده در توصیف اوج داستان ، لحظه ای را که آراش حقیقت را با یک کارگر ساده به اشتراک می گذارد ، برجسته می کند. کارگر که در شک ، کفر و عصبانیت قرار می گیرد.

در مورد زبان کار ، عبدی خلیفه بیان می کند: زبان شاعرانه یک زبان توصیفی است که دیگران پس از انتشار کتاب از آن استفاده می کردند. به نظر من ، زبان “آراشی” ترکیبی از زبان گذشته و مدرن است. برای حفظ حس باستانی داستان و خوانایی آن برای مخاطبان امروز.

اسطوره ها از قلب رویداد واقعی بالا می روند

وی در ادامه به چند صدای اثر اشاره می کند و می گوید: داستان آراش از نظر تاریخی با روایت های مختلف همراه بوده است و این می تواند یکی از دلایل حذف آن از شهنومه باشد. من سعی کردم زوایای مختلف این رویداد را با چند راوی به تصویر بکشم.

نویسنده همچنین به یاد می آورد: اسطوره ها معمولاً از قلب یک رویداد واقعی بالا می روند. اما تبدیل شدن به روایات پیچیده ، نتیجه انتقال سینه ها از حالت عادی است. درست مثل ضرب المثل “یک کلاغ ، چهل کلاغ”.

وی تأکید می کند: اگرچه اولین روایت آراش از اوستا و به زبان هورموزاد آمده است ، راوی نهایی همیشه انسانی است. درست مثل سایر ادیان.

درباره بازخورد و انتقاد ، عبدی خلیفه به صراحت می گوید: من انتقاد مستقیم را نخوانده ام. اما یکی از آژانس های خبری نقل قول ای از کتاب منتشر کرده است که در متن من وجود ندارد. اگرچه این نادرست بود ، من تصمیم گرفتم که واکنش نشان ندهم.



منبع: www.mehrnews.com

یوبیک آنلاین
یوبیک آنلاین
مقاله‌ها: 9313

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *