احمد بخاری از ایران بحرانی و نیاز او به همبستگی / نقطه شروع بازتاب مردم است. نقش مردم و تکامل ساختاری در آینده ایران



گروه فکری: روزنامه میهن فرهاد فخرابادی در مکالمه ای که با دکتر احمد بخاری مدیر سیاسی انجمن جامعه شناسی ایران اجرا کرده استبا این وضعیت فعلی و آینده ایران را از دیدگاه جامعه شناختی تجزیه و تحلیل کرده است. با اشاره به الگوی پارسونز ، نویسنده معتقد است که در ایران ، بر خلاف آنچه باید باشد ، سیستم سیاسی بر سیستم اجتماعی حاکم است و واقعیت های اجتماعی را نادیده می گیرد. این وضعیت منجر به “فروپاشی اجتماعی” شده است که می توان در کاهش مشارکت در انتخابات و کاهش انسجام و همبستگی اجتماعی مشاهده کرد. در توضیح بحث خود ، مانند تسلط بر سیستم سیاسی بر سیستم اجتماعی ، تجزیه اجتماعی و مشارکت ، نیاز به تحول ساختاری ، نقش خواستار مردم ، اهمیت طبقه متوسط ، چشم اندازهای آینده و تفاوت همبستگی و واکنش عاطفی. نویسنده همبستگی واقعی را با شاخص های مشارکت ساختاری ، باورهای مشترک و عدم درگیری بین اعتقادات و روشها تعریف می کند و آنچه در طول جنگ 6 روزه اتفاق افتاد صرفاً “واکنش عاطفی و اخلاقی” است ، نه یک همبستگی پایدار. این گفتگو در زیر آمده است:

****

سیستم سیاسی ذهن و سلیقه خود را به خرده فرهنگهای اجتماعی تحمیل می کند

یکی از موضوعاتی که این روزها مطرح شده است ، بحث در مورد آینده ایران و مسیری است که تاکنون طی کرده ایم. به عنوان اولین سؤال ، آیا مسیر یک مسیر مطلوب را ارزیابی می کنید؟

دیدگاه من در زمینه جامعه شناسی دیدگاه پارسی است. پیشنهادی وجود دارد که زیر سیستم اجتماعی حاکم بر زیر سیستم های سیاسی است و اطلاعاتی را به زیر سیستم های اجتماعی به زیر سیستم سیاسی می دهد. یعنی بحث در مورد حاکمیت ، دولت و سیستم سیاسی تحت تأثیر واقعیت های پیرامون اجتماعی است که در زمینه اشتراک های اجتماعی بیان شده است. به عنوان مثال ، به جمعیت توجه کنید که یک عنصر اجتماعی است. این جمعیت و نیازهای این جمعیت است که توسط تکنسین ها در حوزه اجتماعی ارزیابی می شود و به سیستم سیاسی ابلاغ می شود و سیستم سیاسی در خدمت سیستم اجتماعی است.

اما در اینجا برعکس ، یعنی نظم اجتماعی پارسونز می گوید ، و برعکس آن سیستم سیاسی است که می خواهد ذهنیت و سلیقه خود را به زیردستان اجتماعی تحمیل کند ، یعنی می خواهد برخی از واقعیت های اجتماعی را ببیند و پنهان کند و آنها را دوم در نظر بگیرد. بر این اساس ، ما این مشکل را داریم که با فروپاشی اجتماعی روبرو هستیم ، نمونه ای از این است که مشارکت در انتخابات ریاست جمهوری زیر 5 ٪ است ، در حالی که تمام اهرم های سیاسی ، اجتماعی و مذهبی برای افزایش مشارکت به صحنه سال گذشته رسیدند ، اما مشارکت زیر 5 ٪ بود. متأسفانه ، ما در طی سالها کاهش انسجام و همبستگی اجتماعی داشته ایم و اخلاق اجتماعی که باید در صدر باشد توجه کمتری به آن توجه می شود.

در هیچ جامعه ای در یک مسیر یک شبه تغییر نخواهد کرد

آیا سیاست هایی که تا به امروز استفاده شده است می تواند در مسیر ادامه یابد؟ مسیر با این سیاست ها از کجا ادامه خواهد یافت؟

ما باید در مورد حقایق صحبت کنیم. یکی از حقایق همان چیزی است که من در مورد انتخابات ریاست جمهوری ذکر کردم. طبیعی است که هیچ جامعه ای در هر جامعه ای یک شبه تغییر نخواهد کرد. مثل این نیست که اتفاقی بیفتد ، یک معجزه اتفاق می افتد و مسیر تغییر است. جوامع فرایندهای منطقی و منطقی را پشت سر می گذارند و فراز و نشیب های آنها به شرح زیر است.

این بدان معنی است که در جامعه به اندازه موضوعاتی مانند نرخ بیکاری و تقسیم طبقاتی آن ، فروپاشی اجتماعی در حال افزایش است و ما احساس می کنیم که جامعه نمی تواند با این روند زنده بماند. ممکن است با فشار بایستد ، اما این جامعه جامعه ای نیست که بتواند به درستی زندگی کند و ما نظم اجتماعی را که به دنبالش هستیم نمی بینیم. نظم اجتماعی ما محصول پویایی و عملکرد همه نهادها است.

بحران ساختاری در حوزه های سیاسی ، اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی

برای پرداختن به این موضوع ، چقدر نیاز به تأمل در سیاست های کلان دارید؟

ما با یک بحران ساختاری روبرو هستیم. واقعیت این است که ما در حوزه های سیاسی ، اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی بحران ساختاری داریم. هنگامی که در چندین ساختار با بحران روبرو هستید ، با ابرها روبرو خواهید شد. در این شرایط ، باید تجدید نظر شود و ساختارها باید مورد توجه قرار گیرند. در قانون اساسی ما ، بسیاری از شعارهای زیبا داده شده است و ما مواد قانونی خوبی داریم ، اما در همان قانون اساسی ، برخی از مواد وجود دارد که دارای مشکل هستند و برخی از موارد متناقض هستند.

تفاوت تحول ساختاری ، با اصلاحات ساختاری

حاکمیت در ترمیم و بهبود این وضعیت چیست و حاکمیت چه کاری باید انجام دهد؟

این دیدگاه تحول ساختاری با اصلاحات متفاوت است. اصلاحات به ساختار نمی روند ، ما به نیاز به تحول ساختاری اعتقاد داریم. این تحول یا درون زا یا برون سپاری است. از درون ، به معنای درک و درک سیستم سیاسی ؛ هشدارهای جامعه شناسان ، سیاستمداران و اقتصاددانان را در نظر بگیرید. واقعیت این است که نقش زیر سیستم سیاسی جسورانه است و نقش باورنکردنی دارد.

یعنی هیچ گونه زیرگونه ای نمی تواند نقش زیر سیستم سیاسی را در تحول بازی کند. حال اگر سیستم سیاسی دارای گوش های سنگین باشد یا چشم هایی داشته باشد که از واقعیت های محیطی مبهم و درک آن را درک نمی کند ، عوامل خارجی به طور طبیعی زیر سیستم های سیاسی را به خود جلب می کنند ، این واقعیت است که جامعه ما در آینده خواهد داشت.

هرگونه قدرت بدون ادعاها به رویه خود ادامه می دهد

اگر برای تأمل و تغییر باشد ، حاکمیت باید یک پیشگام یا جامعه باشد؟ یا باید هر دو با هم حرکت کنند؟

یک شر دیالکتیکی ، مطلوب ؛ یعنی شما همچنین پایان نامه و ضدیت دارید ، طبیعتاً خواستار مردم و شهروندان نقش اساسی دارند. قدرت نشان داده است که رویه خود را تا زمان مدعی ادامه می دهد. اکنون این فقط مربوط به ایران نیست ، هر کجا که وجود داشته باشد. تا زمانی که هیچ تقاضا از طرف مردم وجود نداشته باشد ، او خود را نیازی به اصلاح کمی ندارد. بنابراین ، این هماهنگ سازی مهم است و نقطه شروع خواستار است.

سپس ، در یک فرآیند دیالکتیکی که می تواند یک سیستم دیالکتیک پویا ، پیشانی و تعاملی ، زیر سیستم های سیاسی ایجاد کند ، اگر عاقلانه باشد ، به تقاضا توجه خواهد کرد و می توانید رشد و پیشرفت کشور را در یک فرآیند دیالکتیکی مشاهده کنید. این بسیار مهم است ، نقطه شروع این موضوع مردم و شهروندان است و پیامد آن توجه سیستم سیاسی است.

چگونه با تولید مثل حاشیه ای متوسط است؟

از جمله کلماتی که شما ذکر کردید به بحث در مورد مشارکت در انتخابات اشاره کردید. ما شاهد ایجاد تقصیر بین دولت در ایران هستیم. اگر قرار باشد این تقصیر پر شود و به نوعی در مسیر بهبود اوضاع باشد ، چه اقداماتی باید انجام شود؟

مانند هر جامعه ای ، ایران کلاس به نام طبقه متوسط دارد. این طبقه متوسط کلاس است که عمدتا متفکر ، آموزش ، فرهنگ و هنر است. اینها تبلور زنده یک جامعه است. به حدی که اجازه دهید طبقه متوسط ظهور کند ، تا حدی که حاکمیت اجازه می دهد تا افکار آنها نمایش داده شود. به نظر می رسد که اکسیژن به جامعه داده می شود.

از آنجا که طبقه متوسط سرکوب و به حاشیه رانده می شود ، به عنوان بحران مشروعیت در سیاسی و اجاره و فساد در زیر سیستم های اقتصادی بازتولید می شود. نکته مهم این است که زیر سیستم های سیاسی ما باید درک کنند که اقشار طبقه متوسط باید بسیار بیشتر از گذشته باشد. طبقه متوسط با زبان خود واقعیت است و همیشه در مورد بحث بحث می کند و می گوید که او مایل به صحبت است ، اما وقتی از آن جلوگیری می شود ، انتظار نمی رود که این محصول محصولی طبقه متوسط باشد.

با این روند هیچ دید وجود ندارد

شما برای آینده ایران چه دیدگاهی را تصور می کنید و فکر می کنید این سیستم برای آینده کشور چیست؟

اگر ما به تحول نرویم ، هیچ چشم اندازی در مورد آینده وجود نخواهد داشت. مسیری که اتفاق افتاد همان چیزی است که اکنون می بینیم. گذشته نور آینده ، این مسیر و این تفکر و نگاه از پایین ، ظاهری که می خواهد طبقه متوسط را از بین ببرد ، آنچه را که می بینیم ساخته است. برخی از موضوعاتی که ما به آنها نگاه می کنیم ناگوار هستند. با این فرایند ، هیچ دیدگاهی وجود ندارد ، مگر اینکه سیستم سیاسی ما به یک جنبش درون زا اعتقاد داشته باشد و بازتاب رادیکال و ساختاری از خود و گذشته خود داشته باشد.

آیا در جنگ 12 روزه همبستگی دیدیم؟

در طول جنگ شش روزه ، ما شاهد نوعی همبستگی و نگرانی ملی مردم بودیم. اگر این همبستگی توسط سیستم مورد استفاده قرار می گیرد و برای تغییر و بهبود اوضاع در آینده استفاده می شود؟

نکته این است که گفته شد که همبستگی در طول جنگ شش روزه ایران و اسرائیل اتفاق افتاده است. متأسفانه ، این یک نگاه تخصصی نبود و بسیاری از آنها معنای همبستگی را نمی فهمیدند. همبستگی یک عمل است ، اما آنچه در این دو روز اتفاق افتاد واکنشی بود. طبیعی است که وقتی به شما یا یاران خود مورد حمله قرار می گیرید ، در موقعیت مشترکی قرار دارید که برخی از آنها هیجان زده هستند. اما همبستگی دارای سه ویژگی اساسی است. اگر مشارکت در یک جامعه را مشاهده می کنید و این مشارکت ساختاری ، ریشه دار و نهادینه شده در پیش است و یک زمان ماندگار ، این همکاری یکی از شاخص های همبستگی است.

شاخص دوم همبستگی ، داشتن اعتقادات کمی مشترک است. ببین ، به عنوان مثال ، ما در کشور چقدر از سنت گرایی گرفته تا مدرنیسم داریم. سومین ویژگی همبستگی این است که بین اعتقادات و روشها هیچ تضادی وجود ندارد ، یعنی آنچه مردم معتقدند در بیشتر هنجارها و ارزشهای جامعه آشکار می شود. به عنوان مثال تصور کنید که ما به عدالت اعتقاد داریم ، عدالت باید در جامعه شرکت کند و غیرقانونی باشد.

این همبستگی از بستنی برای تولید دستگاه و دیدن و آب بعد از تولید هر گرما ساخته نشده است. آنچه دیدیم یک عمل ارتجاعی ، عاطفی و اخلاقی بود. آنچه از جامعه ما رنج می برد این است که همبستگی با شاخص هایی که من بیان کردم بسیار کم رنگ است.

1



منبع: www.khabaronline.ir

یوبیک آنلاین
یوبیک آنلاین
مقاله‌ها: 8911

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *