
پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم صریحاً و آشکارا امامت و حاکمیت بر مردم را منع فرمودند مگر در صورت کسب اذن از آنان.
وقتی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بدون اذن مؤمنان در نماز جماعت برای چند نفر راضی به امامت نمیشود، بدون کسب حکم به امامت و رهبری سیاسی و اجتماعی امت رضایت نمیدهند. رضایت شهروندان ایشان در تشکیل حکومت به آرای عمومی توجه ویژه داشتند و آن را در اجرای حاکمیت الهی مؤثر می دانستند.
مشارکت سیاسی در نظام نبوی
در گذشته مشارکت سیاسی در حکومت های مردمی به صورت «بیعت» متجلی می شد. بیعت، عهد و تعهد امت یا نمایندگان آنها با نامزد حکومت در برابر حکومت است. این بدان معناست که مردم با حمایت از حاکم منتخب خود در اداره کشور و دفع مخالفان، عهد و وفاداری خود را به حاکم منتخب خود اعلام می کنند.
این اصل قبل از استقرار حکومت پیامبر در مدینه به طور رسمی در حکومت پیامبر به اجرا درآمد. در دوازدهمین و سیزدهمین سال بعثت پیامبر اکرم (ص) نمایندگان مردم مدینه رسماً از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم درخواست کردند که به شهر آنها سفر کند و رهبری و حکومت آنها را که به نام شهرت دارد به دست گیرد. بیعت اول و دوم
در تاریخ پیامبر صلی الله علیه و آله حداقل هشت مورد بیعت «عقبه اول و دوم، رضوان، بدر، فتح، نساء، غدیر و برای اسلام» ثبت و ضبط شده است. از بیعت های مکرر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، به ویژه دو بیعت عقبه (اول و دوم) که قبل از تشکیل حکومت بوده، مشخص می شود که آن حضرت به آرای عمومی در دوران حکومت عنایت خاصی داشته است. تشکیل حکومت و آن را در اجرای حاکمیت الهی مؤثر دانست.
مشورت با مردم
یکی از معیارهای حکومت مردمی، مشارکت و نفوذ آرای عمومی در اداره امور کشور است که یکی از راه های اجرای آن «شورا» است. این بدان معناست که شخص اول دولت و سایر دولتمردان در اداره کشور و تصمیم گیری های مهم با مردم مشورت می کنند.
دولت امانت مردم است
حکومت های خودسر و خودکامه خود را در رأس امور می دانند و تنها وظیفه مردم اطاعت از آنهاست. به تعبیر برخی از فیلسوفان قدیم مانند ارسطو، طبیعت برخی از مردم برای حکومت و طبیعت برخی دیگر برای اطاعت ساخته شده است.
در حالی که اسلام و مکتب نبوی چنین نگرشی را منعکس نمی کنند، بلکه مردم را صاحبان اصلی حکومت می دانند که حکومت را به حاکم سپرده اند.
حاکم، اجیر و امین مردم
در مکتب نبوی، حکومت، امانت مردم است و نتیجه آن این است که حاکم، امین و در واقع اجیر است که از سوی مردم مأمور انجام کارها می شود. پیامبر صلی الله علیه و آله با داشتن یک رسالت الهی، خود را کارمند مردم معرفی می کند و می فرماید: آگاه باشید که من پدر شما هستم، آگاه باشید که من مولای شما هستم، آگاه باشید که من شما هستم. خدمتکار اجیر
در مکتب نبوی، مردم مالک اصلی حکومت و کشور هستند و حاکمان، نمایندگان آنها در مسند حکومت هستند و روشن است که تعیین نماینده و حاکم یکی از حقوق مردم خواهد بود. مردم
رعایت حقوق طبیعی انسان
یکی از مولفه های حکومت های مردمی، مراقبت و رعایت حقوق فطری و طبیعی انسان هاست که قرن ها پیش در مکتب نبوی به اجرا درآمده و جایگاه واقعی مردم را نشان می دهد.
اصل برابری مردم و بدون تبعیض نسبت به شهروندان یکی از حقوق طبیعی است که پیامبر اکرم (ص) بر آن تاکید داشته است. آنها افراد را به عنوان دندان های شانه ای برابر و برابر توصیف می کنند.
رعایت حقوق شهروندی در نزد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم نه تنها از لحاظ اخلاقی، بلکه در گذران وقت و بیش از همه در نگاه به مردم بود و لحظات خود را در میان یاران خود تقسیم می کردند.
شایسته سالاری در حکومت نبوی
از جمله حقوق مردم که حاکم و حکومت باید رعایت کند رعایت معیارهای واقعی در انتخاب کارگزاران است. مقامات دولتی در تعیین مناصب اجرایی کشور نباید افراد محول شده را بدون توجه به ضوابط انتخاب کنند. بلکه باید بر اساس شرایط و صلاحیت افراد باشد.
به عبارت دیگر، قوانین حاکم باشد، نه روابط، تا حقوق افراد واجد شرایط ضایع نشود و با تصرف یک پست توسط افراد فاقد صلاحیت، به شهروندان ظلم شود.
این اصل در حکومت پیامبر به دقت مورد توجه قرار گرفته است، چنان که یکی از صحابه از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم درخواست کرد که منصب حکومتی را به ایشان واگذار کند. ناتوانی و حکومت امانت است».
با رعایت اصل شایسته سالاری افراد شایسته جایگاه و حقوق اصلی خود را در دفتر مسئولین کشور نائل خواهند داشت و مردم از خدمات وی بهره مند خواهند شد.
تمایل به گوش دادن به اعتراضات و انتقادات
حكومت پيامبر مانند حكومتهاي مردمي، بلكه بيشتر از آن، با ميانهروي، بزرگواري و مدارا به انتقادات و اعتراضها پاسخ مناسب ميداد. پیامبر صلی الله علیه و آله به وحی متصل بود و تمام اعمال و حرکاتش مصون از خطا و لغزش بود، چنان بستری در میان صحابه ایجاد کرده بود که به برخی از اعمال و رفتار آن حضرت اعتراض می کردند. پیامبر.
مثلاً در هنگام پذیرش صلح حدیبیه در سال ششم هجری، برخی از صحابه برخی از مواد صلح با مشرکان مکه را زیر سؤال بردند و پیامبر را به نرم خویی و عدم قاطعیت متهم کردند.
علاوه بر این، حضرت با روی گشاده و مدارا با انواع دشنام ها و دشنام ها برخورد می کرد. در دوران حکومت پیامبر اکرم (ص) در زمینه های مختلف سؤالات و اعتراضاتی صورت گرفت.
نادرستی افراد در همه زمینه ها
یکی دیگر از حقوق شهروندی در مکتب نبوت، نصیحت و دعوت دولتمردان به کارهای خیر است و این توصیه باید از روی عطوفت و محبت انجام شود. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم به مسلمانان این حق را داد که با فرض اینکه در نحوه اداره کشور «درست» هستند، سکوت نکنند. این اصل نشان دهنده اهمیت حقوق مردم و مشارکت سیاسی و اجتماعی شهروندان در فلسفه سیاسی نبوی است.
* استادیار گروه تاریخ و تمدن دانشگاه آزاد اسلامی واحد شمال
منبع: www.khabaronline.ir