استبداد فکری – یوبیک آنلاین



فکر نمی کردم نویسنده کتابی که در انتشار پرونده «افسون شریعتی» مخفیانه متهم به انداختن «کاسب فردا» به چاه است در باشگاه خبرنگاران برای توضیح فراخوانده شود. البته من در ایده پردازی و طراحی جلد درخشان «کسب و کار فردا» نقشی نداشتم و متاسفم که این جلد شعور جدیدی نیست، اما عنوان «افسون شریعتی» تقصیر من است و من. از محمد طاهری سپاسگزارم که موج “نیمه روشنگری” ایران را در روزنامه نگاری تغییر داد. اگر هیئت نظارت در دست آنها بود، کسب و کار فردا را به جرم توهین به «معلم شهید» ممنوع می کردند! می دانستم که «شبح شریعتی» بالای سرمان می چرخد ​​و به همین دلیل کتاب «روشنفکر مسلح» را نوشتم، اما در جامعه ای که حتی روشنفکرانش کتاب نمی خوانند، نمی توانستم مفهوم این را بفهمم. طلوع فجر و “افسون نو” و به قول دکتر داریوش شایگان “تاریک اندیشی نو”؛ توضیح دهد که چگونه یک روزنامه نگار که گرافیست است، طرح شریعتی را توهین می داند.

جالب ترین چیز این است که کسی که کتاب و مجله را نخوانده است، می گوید هدف نویسنده احیای جمهوری اسلامی در قالب حکومت صفوی است و نمی خواهد کسی بداند که تمام تلاش ما این است که بگوییم. شریعتی به عنوان یک متفکر انقلابی امروز بیشتر به اصولگرایان و اصولگرایان شباهت دارد تا اصلاح طلبان. ; و کلمه به کلمه دفاع او از جهاد ابتدایی، مبارزه مسلحانه، عملیات شهادت طلبانه، وحدت اسلام، اقتصاد دولتی، دین سالاری، نفی فلسفه و غیره را نشان داده ایم.

حالا نظریه پرداز حکومت اسلامی کیست؟ مدافعان اقتصاد آزاد و طرفداران ایرانیت یا طرفداران «اقتصاد توحیدی» و نظریه پردازان «امت و امامت»؟! شریعتی صفویان را متهم به تجزیه جهان اسلام با همدستی اروپای مسیحی کرد. اگر امروز تحت خلافت اردوغان بودیم چقدر خوشحال می شدیم. «اسلام منهای روحانیت» شریعتی و «اقتصاد منهای نفت» مصدق همیشه برای روشنفکران ایران جذاب بوده است، اما مشکل در «روشنفکری منهای وطن» است که معبودش گاهی اسلامبول است و گاهی مسکو… که فکر می کند دفاع می کند. بازار آزاد و حق مالکیت همچنان مانند دوران مارکسیستی روشنفکران جرم است. اساساً نسل جدید و عصر جدید را نمی شناسد. این مفاهیم را نسل جدید فهمیده اند و با شریعتی شوخی می کنند و او را با طنز در سطح گوینده جملات کوتاه قرار می دهند.

هنر «کسب و کار فردا» نشان دادن این سحر در قالب گرافیک است. مطبوعات در دنیا مارکس، هگل، هایدگر، آرون، میزس، هایک، بوش، بلر، کلینتون، گاندی و ماندلا را در قالب کاریکاتور به تصویر می کشند. هیچ کس آن را توهین نمی داند. در همین ایران مجلات توفیق و گل آقا به طنز رتبه اول کشور و طبقه روحانیت را به تصویر کشیده اند. صد رحمت بر سیاستمدارانی چون هویدا و حبیبی که همه حاکمان را شبیه خود کردند و مایه تمسخر شدند.
فعلا وارد محتوا نمی شوم، اما گرافیک مانند کاریکاتور هنری است. اغراق و شبیه سازی اساس این هنر است. چرا باید جامعه و فرهنگ خود را بعد از روحانیت از این بیان هنری محروم کنیم که به آن نمی رسیم؟ آیا روشنفکرانی چون شریعتی که فیلسوفان را «فلسفه های تاریخ» می نامیدند نیز به مقام قدسی دست یافته اند؟! آیا شما اقتصاددانان لیبرال را ژنرال های فاشیست معرفی کردید، آیا کسی مخالفت کرد؟ فکر می کنم دکتر موسی غنی نژاد نه تنها با کشیدن کاریکاتورش ناراحت نمی شود، آن را قاب می کند و در خانه نگه می دارد. من آماده هستم تا در آگاهی جدید تلاش کنم.

این چه معبدی است که برای علی شریعتی ساخته اید؟! شعبده‌بازی که در آثارش به متفکری قلابی به نام «شندل» اشاره می‌کند که ترجمه‌ای از نام خودش (شما مخفف شریعتی مزینانی؛ علی) به زبان فرانسه بود! و حتی یک بار هم برای شنوندگان سخنرانی هایش و خوانندگان کتاب هایش توضیح نداد که این در واقع اشاره ای به خودش بود! آیا جادو چیزی جز بیرون آمدن خرگوش از کلاه شریعتی است؟

نظرسنجی باشگاه خبرنگاران نشان داد که هنوز راه زیادی برای شناخت هنر و رسانه در ایران وجود دارد. همکاران عزیز نترسید. اگر قرار است روزی همه حاکمان را کاریکاتور کنیم، باید از اینجا شروع کنیم. اگر کسی می گوید چون نمی توانید فداییان اسلام را کاریکاتور کنید، حق ندارید از روشنفکران دینی کاریکاتور کنید، بدانید که با یک مغالطه بزرگ روبرو هستید. استبداد پنهانی که زیر نقاب انتقاد از حکومت پنهان شده است.

منبع: باشگاه خبرنگاران ایران

216216



منبع: www.khabaronline.ir

یوبیک آنلاین
یوبیک آنلاین
مقاله‌ها: 7217

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *