
من می خواهم این روزها نه تنها بازارهای عقلانی ، عاطفی ، عاطفی و باهوش تر و آشفته تر تأسیس کنم و علاوه بر تلاش هایم ، دلسوزی و دانش و بیشتر از خودم و آگاهی بیشتر ، چقدر موفق می شوم.
یکی از آقایان ، آقای عبدال جواد موسووی ، در خبری آنلاین با عنوان “سقوط عبدالکریمی در سیاست سیاست” منتشر شد و من آن را دیدم ، دکتر عبدالکریمی را بسیار به دور از اخلاق و عدالت دیدم و همچنین در معرض انواع اخلاق قرار گرفت. اگر من نادان نباشم ، می خواهم از نوشتن و اظهارات نویسنده انتقاد کنم.
از عنوان پست ، من با تنها نام یک روستا در شمال تهران شروع می کنم ، که دقیقاً همانطور که از این نام حاکی از آن است که آب و هوا و باغ و کشاورزی خوبی بود و تنها دلیل نام یک گودال بسیار بزرگ این بود که سیل های اوین به پایان رسید.
و همچنین نام Chal -e -Harrz در فرهنگ لغت های معتبر فارسی چیزی بیش از این نیست ، و آیا انتخاب این عنوان برای این پست کاملاً غیرقابل توصیف است.
عدم دقت و انصاف در استفاده از کلمات و عبارات بی اساس فقط به این موضوع نیست ، و تقریباً تمام کلمات و عباراتی مانند یک یا سه بار ، من یک چیز را نوشتم ، بیجان خان ، عبدال کاریمی جدید و قدیمی و غیره.
اما به طور کلی ، من نوشتم که از نظر رعایت اصول و قوانین نوشتن و گرامر ، اگر معلم بودم ، به طور مفصل پرداخت می کنم ، اگر معلم بودم ، یک امتیاز صفر سخاوتمندانه را برای شخصی در نظر می گیرم که خود را یک متفکر ، ادبی و شاعر می داند!
با هر تجزیه و تحلیل محتوا که می خواهید متن را مطالعه و تجزیه و تحلیل کنید ، در استفاده از اصطلاحات و عبارات با پریشانی و ناهمگونی روبرو خواهید شد ، گویی که موسوی در حال عجله است و فقط از نظر یک کار ، چه نوع خدا آن را نوشته است (چگونه موسوی بود؟
جدا از نیت هایی که فراتر از هر نوشته مانیفست و سیاسی وجود دارد ، وقتی دیدگاه ها و دیدگاه های عبدال کریمی را با شما و دانشمندان شما مقایسه می کنم ، تفاوت های بسیاری را می بینم ، اولین و مهمترین عدم ریشه های فلسفی و نظری در بسیاری از دیدگاه های شما ، از جمله در زمینه سیاست. نمونه شکایت آلشیا با نگرشهای اساسی او همیشه می تواند بهتر و بیشتر توسط خودش شناخته شود ، نه با خودش ، بلکه گاهی اوقات با کمیت و کیفیت مدعیان وی.
آقای موسووی ، که در داستان اخراج عبدالکریمی از دانشگاه از او برای یک یا سه بار دفاع کرد ، شما همچنین یک یا سه بار نوشته های او را تبلیغ کردید ، و شما یک یا سه بار به او تریبون دادید! بنابراین چگونه است که شما ادعا کرده اید که این حمایت و دوستی و حقیقت را با او دارید ، آیا نمی دانید او از جبهه و جنگ بوده است؟! و مهمتر از همه ، چرا برای چند سال گذشته ، قبل از اینکه رفیق صمیمی شما به این سیاست بیفتد ، هیچ یا سه بار برای هشدار دادن به آنها و هشدار به آنها هشدار داد که مراقب باشید و چرا تسلیم شدید؟!
من و امثال من ، که کمتر به زبان گفتگو صحبت می کنیم ، اگر مرد جوان کوچه و بازار امروز شما را بخواند ، احتمالاً شما خیلی به شما نخواهید گفت …
بلانش عبدالکریمی ؛ طرف گوسفند او به چاه می رود و در آنجا زندگی خود را از دست می دهد.
و من می توانم از شما بپرسم که چرا شما به وضوح از دلایل تغییر فلسفه سیاسی عبدالکریمی صحبت نکرده اید ، و شما فقط چندین اتهام غیرقابل توجیه را به او می دهید که نمی توان در بسته بندی و نام های عمومی دنبال کرد.
آیا رفتار و انتقاد شما حاکی از عدم شجاعت در وجود شما نیست؟!
شما و من به خوبی می دانیم که موضوع دفاع یا حمله شما ، عبدالکریمی و قیس یا زباه ، نابینایی نیست ، یک خصومت کور با جمهوری اسلامی است ، نه به دلیل تمام انتقادات حق آن ، بلکه عمدتاً به دلیل خصومت وی با سیستم سلطه است.
شما از او برای دفاع از عبدالکریمی هنگام اخراج از دانشگاه دفاع نکردید ، اما در واقع با این دفاع ، شما قصد حمله به دولت را داشتید ، و اکنون هدف اصلی شما عبدالکریمی نیست بلکه جمهوری اسلامی است و البته خود جمهوری اسلامی بلکه فکر مقاومت است.
در کدام یک از مواضع اساسی خود در زمینه فلسفه سیاسی و دینی ، عبدالکریمی رها شده است که شما و متفکران خود دائماً در مورد نسخه قدیمی و جدید پلاک و موتور سیکلت صحبت می کنید؟!
آقای موسوی ، شما یا معنای بن را نمی دانید و بن عبدالکریمی و تفکر او را نمی شناسید ، در غیر این صورت چنین سطحی صحبت نمی کنید!
عبدالکریمی از هفتم اکتبر و به امروز هیچ تغییری در فلسفه دین و فلسفه سیاسی خود نداشته است و پس از جنایات وحشیانه اسرائیل در غزه و کشتن زنان و کودکان و آگاهی از برنامه های شرورانه رهبران صهیونیستی جمهوری اسلامی در مورد نابودی و نابودی ایران.
آقای موسوی ؛ عبدالکریمی تاکنون پرچمدار تفکر فکری و نظری در مورد مقاومت در برابر زیاده خواهی های سیستم سلطه در میان اقشار تحصیل کرده و روشنفکر ایران ، صرف نظر از گرایش های مذهبی و زبانی بوده است ، و اگر من جانباز عصبی و روانپزشکی شصت سال باشم. در طول دو سال ، و تمام حق و نامناسب ، من فقط یک دلیل می نویسم و این تنها یک دلیل است و این چیزی نیست که از این آب و خاک دفاع کنم ، و اگر هشت سال در عملیات های مختلف زخمی شده بودم ، و گرچه در عملیات های مختلف زخمی شده بودم و امروز هرگز آرزو نمی کردم. من هیچ دنیایی ندارم که افتخار بزرگی ندارم که اکنون به آن رسیده ام و همانطور که مازلو می گوید ، من به این سطح از هستی رسیده ام و به یک انتخاب آزاد تبدیل شده ام.
وقتی به سخنان و عبارات شما اهمیت می دهم ، می توانم به وضوح آنچه را که شما برای این مقاله نوشتید احساس کنم ، زیرا فکر می کنم کسی که از عمق وجود می نویسد ، با آگاهی ، قلب و روح ، می تواند با مخاطب صحبت کند و بسیاری از کلمات ناخواسته و ناگفته را می توان گفت. جملات بی جان و بی تحرکی اسرار و اسرار زیادی را برای خود و دیگران ایجاد می کند.
من با تعاریف شما به طور مستقیم و غیرمستقیم در مورد دانش و دانش فلسفی و نظری عبدالکریمی مطمئن هستم ، بعید به نظر می رسد که احمقانه باشد ، اما آقای عبدالحال خان موسوی واقعاً! چرا فکر می کنید بیجان خان عبدالکریمی به همه جهان و انسانها می دهد؟!
در نوشته ها و سخنان خود ، او به افراد مشهور ، پایداری ، اصلاح طلب ، ورزشکاران ، روحانیت و روحانیت و حوزه های علمیه ، روشنفکران مردم ، جمهوری اسلامی ، اسرائیل ، سیستم تسلط ایالات متحده ، اروپا ، حتی مردم و غیره می چسبد. اما چرا واقعاً؟! این احمق نبود ، و شاید در پست ، شما ممکن است مشکل اساسی تری داشته باشید!
آیا این به جز این است که متفکر و فیلسوف آزاد ، همانطور که دیشب در یک پست جداگانه پرداخت کردم ، نباید در غم و اندوه نام یا شرم یا نان و خاک رس باشد؟!
آیا اعلام مرگ جمهوری اسلامی و پایان جمهوری اسلامی به معنای اعلام مرگ ایران است؟!
او هنوز در حال فریاد زدن به لیبرال های نئو و سیستم اختاپوس بانکداری و اختلاس آنها است ، و این اختلاس کجا بوده و از کجا آمده اند؟!
شما می گویید ، به مدت بیست سال غیر از حاکمیت ، که رسانه ها و رسانه های خارجی از روشنفکران انتقاد و انتقاد کرده اند؟!
آیا بیشتر زخم ها ، نوبل و نخل طلایی به آنها داده شده است؟!
آیا این کافی است که یک محکومیت ساده اسرائیلی توسط روشنفکران؟!
امروز ، در گرسنگی سازمان یافته غزه ، غزه نیز از سنگ ناله می کند ، سپس می گویید که آنها محکوم شده اند؟!
چرا از محکومیت تسلط بر جهان در ایالات متحده صحبت نمی کنیم؟
چرا این روشنفکران در مورد صهیونیسم و خصومت دولت های اروپایی چیزی نمی گویند؟!
اما آیا موسوی ، آیا افرادی مانند عبدالکریمی با تحریک شما و موارد مشابه نیستند؟!
در غیر این صورت آنها اگر دوست دارند شما نمی توانند در زندگی فعلی خود شرکت کنند؟!
توصیه های دکتر زید آبادی برای جلوگیری از توهین به دیگران ، ممنوعیت دیگران و در عین حال دوباره این فرض اشتباه و نسبت دادن آن را به عبدالکریمی ، که “یا می کشد یا می کشد” است ، جالب است!
آقای موسوی ، آیا این است که شما می گویید چیز زیادی باقی نمانده است مگر اینکه عبدالکریمی دوست دارد این بحث را ادامه دهد؟! آیا این نام شما در بحث است؟!
آیا تکلیف مستقیم و غیرمستقیم انواع مکالمات تهمت است؟!
اگر منظور شما این است که با دکتر عبدالکریمی سر و کار داشته باشید ، بعید به نظر می رسد که عمل او باشم ، اما اگر منظور شما سکوت در برابر این افترا و توهین است ، عبدالکریمی هرگز در برابر شما ساکت نخواهد ماند.
این دقیقاً به چه معنی است؟ با این حال ، واضح است که شما به قدرت اندیشه و نبوغ اندیشه اعتقاد دارید ، و او ممکن است برنامه ها و برنامه هایی را برای او ترتیب داده باشد تا او را از میهن ، فرهنگ و خرد ایرانی جدا کند …
شما ، موسوی ، می توانید به راحتی آیات قرآنی را که در مورد عذاب جهان و آخرت می گویند ، به راحتی معرفی کنید؟!
شما از آیات قرآن می ترسید و هشدار داده اید ، یا سعی می کنید تفکر مقاومت را نقض کنید ، که هسته اصلی قرآن است ، جایی که می گوید کمال من کما و من است؟
همانطور که هافیز می گوید ، غذا خوردن و خوشحال بودن بهتر نیست ، اما تله ای نباشید زیرا دیگری قرآن است؟!
و در پایان … من احساس می کنم که پروژه بزرگتر شما بعد از عبدالکریمی ، استاد تحصیل کرده و خردمندانش ، آقای اردکانی خواهد بود!
آقای موسووی ، در یک مکان ، شما در مورد رفتار و ادب داوری صحبت می کنید و با پرداختن به عبدالکریمی ، آیا کسی می تواند خود را اراده و دانش آموز بنامد ، اما به زمین ، زمان ، جهان و مرد ناپسند بگویید؟
به نظر شما ، نام و عمل سیاسی شما چه می تواند به جز همان سیاست هویج و در دنیای واقعی سیاست باشد؟
در واقع ، آیا این است که شما وظیفه داوری اردکانی را تعیین می کنید ، و این چیزی نیست جز محکومیت عبدالکریمی توسط او و در غیر این صورت اتهامات او؟ جاری
اما در پایان کالاماتان ، شما همچنین وظیفه خود را با رضا داواری اردکانی شناسایی کرده اید و منتظر هستید که او در برابر عبدالکریمی موضع بگیرد و اگر او حساب خود را با کرام الکاتبین نداشته باشد؟!
آیا آخرین دیدگاه شما تهدیدی مستقیم برای استاد رضا داواری اردکانی نیست ، وقتی می گویید عبدالکریمی مدتهاست که از نظر تفکر و از نظر روش یا شخصیت با دکتر رضا داواری اردکانی چیزی نبوده است. حیف است که نجیب زاده پاسوز به پروژه عبدال کریمی تبدیل می شود. امیدوارم که دکتر قاضی رودربیتی رودربایبی را رها کند و نتواند در اسرع وقت تکالیف خود را روشن کند!
با این گفته ، شما در واقع هدف بعدی خود را در روند و پروژه تحقیر ، تخریب و توهین تعیین نکرده اید؟! و اگر چنین است ، چقدر دقیق داده اید!
دکتر اسدزاده! این متن دکتر سامیار روستامی ، جانباز جنگ شیمیایی با شخص دیگری است. متشکرم
منبع: www.khabaronline.ir