اوج انحراف افراطی ؛ آنها گفتند اگر نمی خواهید از ایران جمع شوید/ انتقاد آگاهانه و عاقلانه نشانه ای از میهن پرستی/ حكومت است ، مقدس نیست.



گروه اندیشه: مکالمه با دکتر رضا منصوری دارای دکترای نجوم و فیزیک از دانشگاه وین ، توسط فاطمه زار پیروجی برای روزنامه ایرانی ، بر ظرفیت های عظیم “میهن پرستی” و “فرهنگ ایرانی” ، به ویژه پس از جنگ شش روزه آخر تأکید دارد. نویسنده مفهوم “ایران” را فراتر از مرزهای سیاسی ، به عنوان یک تجربه باستانی و فرهنگی تعریف می کند که قادر به جذب اختلافات و هماهنگ سازی قومیت های مختلف است. وی توضیح می دهد که در درگیری اخیر ، “حس تعلق به میهن” و “همبستگی ملی” حتی در بین منتقدان دولت تقویت شد ، که نشانه “آگاهی جمعی” و هشدار برای سیاست گذاران است: “بدون یک ملت ، ایران نمی تواند اداره شود.” مانسوری مهمترین راه برای خروج از بحران ها است و ایجاد امید “خرد علمی” و “عقلانیت مدرن” در تصمیم گیری و مدیریت است. سرانجام ، نویسنده اصرار دارد که عشق به ایران با انتقاد سیاست ها مغایرت ندارد. در عوض ، انتقاد آگاهانه نشانه تعلق واقعی است و ساختن “روایت جمعی واقعی ایران” ، با تکیه بر خرد علمی ، می تواند به امید و حرکت به سمت رونق ملی منجر شود. از نظریه مانسوری ، هنگامی که اشتیاق ملی از خرد علمی محروم می شود ، علیه خود می شود و به جای امید ، ناامیدی عمومی را فراهم می کند. بیشتر استاد بازنشسته دانشگاه فناوری شریف بر دو موضوع “ایران” و “سیاست علمی” متمرکز شده است و در این مصاحبه با “انسان ایران ؛ آینده ایران” که در آن بحث می کند “چه ایران” است. این گفتگو در زیر به نظر می رسد:

****

دکتر منصوری ، ایجاد “میهن پرست” برای ایران چه ظرفیتی دارد؟

برای ما ایرانیان یک مفهوم چند لایه است. در لایه اول ، ایران یک کشور مستقل از مرزهای سیاسی است ، اما در یک لایه عمیق تر ، ایران یک مفهوم فرهنگی و تاریخی است که فراتر از مرزهای امروزی گسترش می یابد. مفهومی که هزاران سال تشکیل شده و به نسل منتقل شده است. این تمدن باستان بعداً در قالب فرهنگ ایرانی تبلور شد. فرهنگی که امروزه از مرزهای سیاسی فراتر می رود ، در بخش هایی از کشورهای همسایه نیز وجود دارد. اگر فراتر از جغرافیا برویم ، خانه خانه ای با حس “تعلق” ، “دفاع” و “همبستگی” در زیر سقف بزرگ آن است.

فرهنگ ایرانی همواره هم افزایی بوده است و قومیت ها ، زبانها و آیین های آن به غنای آن افزوده اند. این فرهنگ با جذب اختلافات ، نه از بین بردن آنها ، مقاومت بالایی در برابر بحران و تغییر نشان داده است. در دنیای مدرن ، این ویژگی تاریخی به یک مزیت مهم برای اداره جوامع تبدیل شده و به آنها امکان همکاری و مشارکت را داده است. میهن پرستی ، اگر از این فرهنگ ناشی شود ، به معنای “عشق به خاک” نیست. در عوض ، این به معنای محافظت از تمدن است که به آینده الهام می بخشد.
چه عواملی بیش از هر زمان دیگری در بین ایرانیان “حس تعلق به خانه” در جنگ تحمیل شده باعث شده است؟

مهم این نیست که چرا این پدیده است ، بلکه خود این رویداد است. یک رویداد واقعی با مظاهر آشکار اجتماعی ، سیاسی و فرهنگی که نمی توان آن را نادیده گرفت. در این درگیری شش روزه ، برخلاف انتظار برخی از خارج از کشور و حتی گروه های داخل ، ملت ایران به طور قابل توجهی پاسخ داد. علت باید در 5 سال گذشته دیده شود. آغاز انقلاب ، با هدف ایجاد یک جامعه آرام و مدنی ، به تدریج جریمه ای را که اصرار بر یک تفکر واحد داشت ، واگذار کرد و با از بین بردن صداها ، جامعه را به قطبیت سوق داد ، که با فرهنگ عامه و استقبال ایران مغایرت داشت.

اوج این انحراف هنگامی آشکار شد که برخی گفتند: “اگر ناراضی هستید ، ایران را جمع کنید و ترک کنید!” چنین نگاهی راه را برای سوءاستفاده از دشمنان باز کرد. کسانی که همیشه به دنبال تقسیم هستند. اما ملت ایران در یک لحظه تاریخی ایستاد. حتی منتقدان دولت علیه دشمن سکوت کرده اند یا در جبهه ایران قرار دارند. این یک هشدار آشکار برای سیاست گذاران ما بود: “بدون یک ملت ، ایران نمی تواند اداره شود.”
چه ظرفیت های فرهنگ ایرانی باعث بحران ما شد؟

ظرفیت اول همان احساسی است که ایرانی ها در مورد فرهنگ خود دارند. فرهنگی که توانسته است در طول تاریخ قومیت ها و عقاید مختلفی را در خود جای دهد و هویت منسجم ایجاد کند. اما ظرفیت مهمتری نیز وجود دارد که من آن را “شر علمی” می نامم. یعنی اعتماد به فرد و حاکمیت بر دانش مبتنی بر مفاهیم منسوخ اما بر دستاوردهای علمی چهارصد سال گذشته. متأسفانه ، در بعضی از مواقع ، این تشویق علمی کمتر در ساختارهای تصمیم گیری تصمیم گرفت. برخلاف تبلیغات گسترده در مورد علم ، واقعیت این است که ما سرمایه گذاری کمی در علم مدرن انجام دادیم. مردم ما درک صحیحی از خرد علمی دارند. اکنون باید این ظرفیت محبوب را جدی بگیریم و وارد فرآیندهای تصمیم گیری تصمیم گیری شویم. “تکیه بر عقلانیت علمی و مدرن” راه ما برای غلبه بر بحران است.
پیش از جنگ تحمیل شده ، ادعا می شد كه ایرانیان هیچ چشم انداز و امید روشنی برای آینده ندارند. آیا یک جامعه ناامید می تواند چنین مقاومت امیدوارکننده ای را نشان دهد؟

امید یا ناامیدی بیشتر یک تجربه فردی است ، اما از دیدگاه جامعه شناختی ، نمی تواند کاملاً از ایرانیان ناامید شود. در بخشی از جامعه ، احساس ناامیدی وجود داشت ، اما در بخش بزرگتر مردم و جامعه مدنی ، امید همیشه زنده بوده است. پیش از درگیری اخیر ، نهادهای اجتماعی و شهروندان در لایه های مختلف فرهنگی و در مناطق مختلف کشور برای آینده ایران بهینه کار می کردند. آنچه این روزها برجسته شد “آگاهی جمعی” بود. این امید و مشارکت ، حتی در سطح فردی ، بر آینده ایران تأثیر می گذارد ، بلکه بر صلح ایران نیز تأثیر می گذارد.
سهم در ساخت “روایت گسترده ایران” به امید چیست؟

ساخت “روایت جمعی ایران” ، روشی که یک ملت به تجربه تاریخی خود می گوید ، خالق امید اجتماعی است ، اما اگر درست باشد ، نادرست نیست. این خطر جدی می شود که برجسته هایی وجود داشته باشد که ظاهراً امیدوار کننده هستند ، اما جامعه را از مسیر واقعی توسعه منحرف می کنند. امید هنگامی که منجر به حرکت شود ، مؤثر است. جنبشی برای زندگی بهتر ، رشد اقتصادی و رونق ملی. باید دید که چگونه مردم پس از وقوع پنج روز جنگ تحمیل شده ، آن را به یاد خواهند آورد. اگر از “خرد علمی” در حكومت استفاده كنیم ، روایت امیدوارکننده ساخته می شود. هنگامی که روایت جمعی ما با خرد علمی مدرن نهفته است ، امید واقعی شکل می گیرد. در غیر این صورت ، امید به ابزاری برای انکار واقعیت تبدیل خواهد شد.
آیا ما توانسته ایم چنین “روایت های ملی” را برای شناسایی منافع عمومی ایران ایجاد کنیم؟

این یک سوال اساسی است. در این راستا ، من می خواهم به كتابی كه به زودی تحت عنوان “انسان ایرانی ؛ آینده ایران” منتشر خواهد شد ، منتشر شود. در این كتاب ، با نگاهی تحلیلی و تاریخی ، من سعی كرده ام به این سؤال كه ایران چیست ، پاسخ دهم ، چگونه می دانیم كه این موارد را از تاریخچه بالا آموخته ایم ، و چگونه می توانیم با آینده ای طولانی تر از آنكه دفع كنید. عمیق

آیا می توانم ایران را دوست داشته باشم ، اما از برخی سیاست ها انتقاد کردم؟ این تناقض چگونه قابل درک و مدیریت است؟

بله ، این ریشه در تفاوت بین “فردی” و “جامعه” دارد. جامعه فقط مجموعه ای از انسان ها نیست. در عوض ، این به رفتارها و نگرش ها و تعامل های فردی می رسد ، خصوصیات جمعی که لزوماً در افراد وجود ندارد. تضاد شما به دلیل نادیده گرفتن این تمایز است. حاکمیت مقدس یا بدون تغییر نیست. سیاستگذار باید به منافع و اراده های مردم توجه کند ، اما ما هنوز در این ایده هستیم که اگر “مردم” به قدرت برسند ، همه چیز برطرف می شود.

در حالی که تجربیات جهانی نشان داده است ، حتی خوبترین مدیران ، در نتیجه پیچیدگی ساختار اجتماعی ، تصمیماتی می گیرند که منجر به نتایج منفی می شود. آنچه مهم است نقد و یادگیری از عواقب است. پیدا کردن ایران به معنای سکوت در برابر خطا نیست. در عوض ، انتقاد آگاهانه نشانه تعلق واقعی به این سرزمین است.

216216



منبع: www.khabaronline.ir

یوبیک آنلاین
یوبیک آنلاین
مقاله‌ها: 9044

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *