ایران و بحران پیش رو نقش خاتمی، روحانی، لاریجانی



کاهش سطح درگیری توسط دولت در دو حوزه سیاست داخلی و خارجی با جدیت تمام دنبال می شود. غرب به ویژه انگلیس، فرانسه، آلمان و آمریکا در غزه، لبنان و سوریه به طور یکسان پشت سر اسرائیل و سپس ترکیه بودند. کاهش سطح درگیری داخلی با تایید صلاحیت پزشکان در انتخابات 1403 و حمایت مقام معظم رهبری از رای مردم محقق شد. اکثر دانشگاهیان و فرهیختگان موضوع وحدت بعد از انتخابات را به اشکال مختلف مطرح کرده و جدی گرفته اند. افزایش اخبار برگزاری جلسات در انجمن ها و دانشگاه ها گویای همین موضوع است. پس از انتخابات و بازگشت اکثر دانشجویان و دانشگاهیان اخراجی، گویی قلب دانشگاه در بخش آی سی یو تا اطلاع ثانوی زنده شده است. تعلیق قانون حجاب از سوی شورای امنیت ملی بخش دیگری از هوشیاری نظام سیاسی در شرایط کنونی است. حذف مرحله به مرحله فیلترینگ جنبه دیگری از کاهش سطح تعارض و حرکت به سمت اعتمادسازی است.

در حوزه سیاسی، در حکومت داری، اعتدال تقویت شد. علی لاریجانی همچنان نقش تعیین کننده ای در عرصه تامین منافع ملی دارد. در عرصه اجتماعی، عرصه برای جنبش سید محمد خاتمی بازتر شد. او و دوستانش دلسوزانه در کوره انتخابات دمیدند و توانستند با مشارکت 50 درصدی مردم ایران را از دهان سیاست رادیکال نجات دهند. این پیروزی مرهون تقویت اعتدال در سطح نظام سیاسی و گسترش آن در احزاب سیاسی با حضور مستبدانی چون خاتمی و مشارکت 50 درصدی مردم بود. چگونه می توان این تصویر اولیه را از سیاست کاهش سطح تعارض به مصالحه به عنوان محتوای اصلی دوره گذار منتقل کرد تا ورود به عصر جدید توسعه و مقدمه تحقق سیستم دسترسی آزاد تقویت شود. در همه زمینه ها؟

همانطور که همه صحنه سیاسی ایران را مشاهده می کنند عمر وزیر اقتصاد دولت هنوز به 6 ماه نرسیده که بحث استیضاح او در مجلس آغاز شده است. این در حالی است که اغلب در میان اصلاح طلبان این انتظار وجود دارد که تندروها در جهت تحقق خواست مردم برای تامین منافع ملی خود گام بردارند. این انتظار ضروری است اما کافی نیست.

ایران در مرحله کنونی شاید تبلور این گفته گرامشی است که می گوید: «قدیمی می میرد و نو نمی تواند متولد شود». به عبارت دیگر، برای زایمان طبیعی، ماماهای سیاسی و اجتماعی باید توانایی لازم را داشته باشند تا ققنوس ایرانی را به دنیا بیاورند که دوباره از خاکستر آن متولد شود، لذت ببرند و به آن عمل کنند. اکنون که دگرگونی به ویژه به دلیل مداخله خارجی برای ایران بسیار ترسناک شده است و به گفته دلاوری به دلیل نبود تئوری و استراتژی مشخص،برای چندین انتقال همزمان، ما هیچ راه حلی در نظر نگرفته ایم. ما باید در این راه قدم برداریم.

در این راستا، نباید فراموش کرد که هژمونی نظم قدیم ضعیف شده است. حالت استثنایی ناشی از محیط امنیتی دیگر توانایی حفظ خود را ندارد. بنابراین، روند تندروها در طبقه حاکم ایدئولوژیک که با قرار دادن پیش فرض های جهان بینی خود به عنوان عقل سلیم جامعه، حاکمیت خود را طبیعی جلوه دادند، همراه با نظام سیاسی و کشور، دیدگاه های خود را بازسازی و تجدید نظر کردند. و راهبردی که هم نظام سیاسی و هم تمامیت ارضی کشور در زایش تاریخی پیش رو، در دوره گذار، با کمترین آسیب وارد دنیای جدید شود.

اگر مبنای تاریخی عدم بازگشت به نظم قدیم را انتخابات 1403 بدانیم که در آن حذف سیاست های حذفی 4 دهه گذشته در مرکز آن قرار دارد و احترام و حفظ او به هر نحو ممکن از اهمیت ویژه ای برخوردار است. مکان، اکنون پس از انتخابات جنبش توده‌ای باید به نهاد و سیستمی برای تامین امنیت داخلی و خارجی کشور تبدیل شود. تضعیف هژمونی گذشته و جایگزینی نیمه هژمونی جدید و نیمه هژمونی، مبتنی بر رویگردانی از سیاست حذف دیگری، اکنون مستلزم یک “بلوک هژمونیک” است که جایگزین تحقق نظام چندفرهنگی شود، همانطور که گرامشی پیشنهاد می کند. بلوک هژمونیک به معنای ائتلاف بین نیروهای اجتماعی مختلف است که با طبقه حاکم جمع می شوند و از این طریق آن را رهبری می کنند. فراموش نکنیم که احزاب در ایران هنوز پایگاه اجتماعی لازم برای پیشبرد این حرکت را ندارند. اکنون زمان آن است که سیاست کاهش سطح درگیری را به حوزه اجماع تبدیل کنیم، یعنی افرادی که محبوبیت مردمی و وزن سیاسی دارند مانند خاتمی، روحانی، لاریجانی، ناطق نوری، پورمحمدی، ایجاد کنند. بلوک هژمونیک در جلسات علنی

این بلوک در انتخابات 1403 نانوشته شکل گرفت، اما فاقد نهادهای لازم برای تبدیل شدن به قدرت تغییر روندها و تبدیل سیاست کاهش درگیری به سیاست وحدت است. اگر بلوک هژمونیک ایجاد شود، ایران و نظام سیاسی آن وارد مرحله جدیدی می شود، مبارزه با فساد، توسعه اقتصادی و سیاسی وارد مرحله جدیدی می شود. بستگی به ماهیت بلوک هژمونیک دارد. این بلوک زمانی هژمونیک خواهد شد که هدف آن اصلاح و ترمیم فرآیندهایی باشد که از طریق بازتولید دولت استثنایی، و عمق نفوذ و ریشه های آن در پایگاه اجتماعی، فساد ایجاد می کند.

بنابراین، تحقق بلوک هژمونیک به تغییر ماهیت فرآیندهای جاری به شرح زیر بستگی دارد:
از چگونگی سازماندهی جامعه، حکومت و زندگی روزمره بر اساس دیدگاه ملت تا عدالت و آزادی های مندرج در قانون اساسی بر اساس دیدگاه دولت-ملت.
– از قوانین حاکم بر سود و زیان در نظام حامی و پیرو تا تحقق منافع ملی و سود و زیان ناشی از آن برای عموم مردم و به دور از نظام های گزینشی که منجر به تبعیض می شود.
– از تغییر عناصر وحدت و تفرقه مردم بر اساس حاکمیت قواعد فرقه ای و تخصص و اشرافیت، تا قوانین مبتنی بر منافع عمومی و ملی مبتنی بر تساوی همه در برابر قانون.
– از تغییر الگوی مکانیکی همبستگی مبتنی بر حذف مبتنی بر نظام استبدادی در تحقق بقای نظام و کشور به مدلی پویا و پویا مبتنی بر این که همه حق دارند حتی اگر باشند. درست نیست
– پرهیز از حاکمیت دیدگاه خاص در سیاست داخلی و خارجی، دور زدن حفظ حکومت استثنایی و حرکت غیرقانونی و برجسته ساختن معنای مشترک مردم از روابط خود با داخل و جهان بر اساس قانون اساسی.

بدون شک نباید ساده لوحانه انتظار داشت که بلوک هژمونیک یک شبه محقق شود. این یک پروژه وقت گیر است. اما در صورت تحقق، امکان ایجاد روزنه های جدید در داخل و افزایش مقاومت ملی در برابر بیرون را فراهم می کند. بنابراین ضرورت مرحله کنونی در گذار کم خسارت ایران مد نظر است. اگر زمینه های نهادینه شدن بلوک هژمونیک فراهم شود، می توان گفت که این امر به طور مستقیم و غیرمستقیم بر اهرم های تحت اختیار دولت از نظر اهرم های جمع آوری و توزیع منابع، از نظر میزان کارآمدی تأثیر می گذارد. اطمینان از منابع هزینه ای در اهداف تعیین شده، از نظر انسجام درونی به منظور تحقق و اجرای تصمیمات در حفظ تمامیت ارضی و… از نظر ایجاد فضای انتخابی مناسب برای حمایت از درآمد کم. دهک ها، راه مذاکرات خارجی را تقویت می کند، FET F ایجاد توافقنامه های اقتصادی و امنیتی منطقه ای و غیره را باز می کند.

این تصور که دولت به معنای قوه مجریه یا حاکمیت سیاسی قادر است با اراده خود ایران را از کریدور گذار عبور دهد، نظریه ای نپخته بیش نیست. ایران به یک نیروی جایگزین داخلی نیاز دارد. پیش‌فرض این امر دگرگونی فرآیندهای فسادآور و دولت استثنایی وابسته به تشکیل بلوک هژمونیک است. این فرض که تنها دولت ها با ابزارهایی که در اختیار دارند قادرند جامعه و فرآیندهای فاسد را به اطاعت از آنها برای غلبه بر بحران ها وادار کنند، افسانه ای بیش نیست. اکنون راه حل این است که توده های شرکت کننده در انتخابات 1403 شکل بگیرند و نهادینه شوند و در کنار 50 درصدی که در انتخابات شرکت نکردند، آنها را امیدوار کنیم. سیاست کاهش سطح درگیری از این طریق به توافق، کشور برای تولد تاریخی خود نزدیک شده است، یعنی « انتقال چندگانه و همزمان” آماده می کند بی شک در زیرمجموعه تشکیل بلوک مذکور، مذاکرات فشرده طرفین در زیر مجموعه قطب ها یعنی خاتمی، روحانی، لاریجانی، ناطق نوری، پورمحمدی، چنین روندی را تقویت می کند. فرآیندهای داخلی و خارجی موجود برای تمامیت ارضی و نظام سیاسی کشنده است. ضرورت ورود قطب ها و شروع بازی بزرگان، زیربنای دولت توسعه طلب و حاکمیت سیاسی است و در این شرایط تاریخی ناجی ایران، مردم و نظام سیاسی است. چنین مفهومی از شکل‌گیری ارزش‌های جدید، ساختاری است که می‌تواند ایران را از زخم‌های ایجاد شده در سال 1367 و پیامدهای آن بیرون بیاورد و عاقبت خوبی برای همگان به همراه داشته باشد.

216216



منبع: www.khabaronline.ir

یوبیک آنلاین
یوبیک آنلاین
مقاله‌ها: 7260

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *