ایلان مشک کجاست که مرزهای علم و سیاست را همزمان / مرز بین علم و دموکراسی تعیین کند؟ / تولد تکنوپولیتیک ها و پایان عصر علوم خنثی


گروه اندیشه: مقاله زیر توسط دکتر حسین شیخ رضه استاد فلسفه علوم و عضو دانشکده انستیتوی خرد و فلسفه ایران در حال بررسی روابط پیچیده و تحول آمیز بین “علم” و “دموکراسی” است. نویسنده آنها را فرایندهای بی پایان می داند و با اشاره به شباهت هایی مانند “باز شدن برای تغییر” و عدم اصرار بر رای مقدس در هر دو زمینه. وی در مقاله خود ، در مورد شباهت های علم و دموکراسی ، همپوشانی تاریخی و انقلاب تکنوسیان ها ، چالش های علم و دموکراسی (“دموکراسی”) ، جهان ترکیبی و بازسازی قدرت ، فناوری به عنوان “بازیگر سیاست” و دعوت به بازگرداندن قدرت بحث می کند. شیخ رضه نشان می دهد که اگر بین علم و دموکراسی ارتباط قوی تری برقرار شود ، برای یافتن توانایی اتصال به علم و فناوری ، چه تغییراتی در نظریه های دموکراسی وجود دارد. متن موجود در ویرایش و خلاصه متن “ایران” سخنرانی وی در جلسه “علم و دموکراسی” در موسسه تحقیقات خرد و فلسفه ایران ارائه شده است. سرانجام ، وی بر لزوم طراحی مدلهایی که این وقفه را می پذیرند ، تأکید می کند ، مشارکت عمومی را جدی می گیرد و به جای انتقال قدرت ، آن را توزیع می کند. شیخ رضه نشان می دهد که اگر بین علم و دموکراسی ارتباط قوی تری برقرار شود ، برای یافتن توانایی اتصال به علم و فناوری ، چه تغییراتی در نظریه های دموکراسی وجود دارد. این سخنرانی در زیر آمده است:

****

“علم” و “دموکراسی” شباهت های زیادی دارند ، زیرا بسیار متفاوت هستند. در سیستم های دموکراتیک ، “نمایندگان منتخب” افکار عمومی را نشان می دهند و “نظریه ها” را در دنیای علوم نشان می دهند. اما هر دو موسسه توانایی تغییر بازنمایی های مستقر را دارند. دقیقاً همانطور که در دموکراسی ، نماینده ای که دیگر نمایندگی افکار عمومی نیست ، می تواند در علم تغییر کند ، هر نظریه علمی باید دائماً برتری خود را نسبت به رقبای خود اثبات کند. این “افتتاح برای تغییر” مهمترین تمایز بین دموکراسی از سایر رژیم ها است و در علم ، روند “جایگزینی نظریه ها” مدنی و خارج از استرس است.

علم دموکراتیک

دنیای علم نیز به نوعی دموکراتیک است. از آنجا که هر نظریه تلفیقی بیشتر مورد سؤال قرار می گیرد ، دقیقاً مانند دموکراسی در سیستم حاکمیت. شباهت دیگر تلاش برای جلوگیری از خواسته های شخصی است. مانند دموکراسی ، برای جلوگیری از طعم ، پارلمان ، در علم ، مفهوم “مشاهده” به معنای توافق عینی با چیزی است که به طعم بیننده بستگی ندارد. هر دوی این مکانیسم ها از اصرار بر رای مقدس و تجدید پذیر جلوگیری می کنند. اگر افکار عمومی در دموکراسی بخواهد چیزی را تغییر دهد ، ممکن است ، و اگر شواهد در دنیای علم چیزی اشتباه را اثبات کند ، این تئوری کنار گذاشته می شود. به همین دلیل ، هم دموکراسی و هم علوم فرآیندهای بی پایان هستند. همانطور که کارل پوپر می گوید ، هر دو جستجوی ناتمام دارند.

انقلاب تکنسین

از نظر تاریخی ، شکل گیری علم جدید و دموکراسی های مدرن با هم همپوشانی دارد. دموکراسی های جدید به محققانی مانند آمار ، فرآیندهای نظرسنجی و ابزارهای سرشماری نیاز دارند که علم و فناوری این زیرساخت ها را ارائه می دهد. امروز ، تقریباً هر موضوعی که جامعه و دموکراسی های جدید (مانند مسائل زیست محیطی ، تغییرات آب و هوا ، فن آوری های بیولوژیکی و هوش مصنوعی) با آن روبرو است ، یک مسئله علمی محسوب می شود و ادعایی وجود دارد که علم می تواند راه حلی پیدا کند. این وقفه به حدی است که مفهوم حاکمیت و علم به “سولوسین” تبدیل شده است.

دموکراسی بدون دونات!

رابطه بین علم و دموکراسی همیشه به خوبی ارائه نشده و گاه به چالش کشیده نشده است. تخصص دموکراسی و پرهیز از عموم مردم یکی از مهمترین چالش هایی است که به دلیل تخصص علم اتفاق افتاده است. راه حل هایی که دولت ها برای مسائل خود ارائه می دهند این فنی تر شده است و این باعث شده است که عموم مردم نتوانند به خوبی درک و نظارت کنند. در نتیجه ، وابستگی دموکراسی به شهروندان کاهش یافته است.

یکی دیگر از چالش های مهم در مورد رابطه بین علم و دموکراسی مربوط به آن است ظهور دوران پس از انتخاب یا اخبار جعلی که باعث تضعیف اقتدار علم شده است. مطالعات علمی جعبه سیاه علم را رمزگشایی کرد و نشان داد که علایق و علایق دانشمندان بر کار علمی تأثیر گذاشته است ، و این اقتدار سنتی علم را شکست و به جایی رسید که به جایی رسید که در آن قرار دارد.امروز اگر کسی بگوید “دانشمندان دروغ می گویند” یا “علم مانند سایر مناطق تحت تأثیر منافع برخی افراد قرار دارد” ، جای تعجب نیست ، مانند اظهارات دونالد ترامپ در مورد گرم شدن کره زمین یا واکسن تاج.

داعش مخالف علوم انسانی / هماهنگی فکری بین مهندسی داعش / تعمیم راه حل مهندسی به علوم انسانی ، داعش - اخبار آنلاین

دکتر حسین شیخ رضای

کلید درک دنیای ترکیبی

برونو لاتور ، یک نظریه پرداز فرانسوی ، معتقد است که مدرنیته در تلاش است تا ساختار روشنی از جهان را با دوگانگی مانند علم/سیاست ، طبیعت/فرهنگ و مردم/جامعه فراهم کند ، در حالی که در عمل با “واقعیت های ترکیبی” که در آن “علم” و “قدرت” و “قدرت” و “قدرت” روبرو هستیم. در این زمینه ، بازسازی قدرت یک نقطه عطف مهم در تولید علم و فناوری است.

در گذشته ، دولت های مدرن (به ویژه از طریق ارتش) پیشرانه علم بودند و تحقیقات تحت تأثیر صنعت و جامعه قرار گرفتند. اما اکنون این مدل تغییر کرده است. دیگر دولت ها برای تعیین اینکه چه فناوری توسعه می یابد وجود ندارد ، بلکه نه این بازیگران خصوصی و کارآفرینان هستند که مسیر آینده را شکل می دهند و دولت ها را دنبال می کنند. نماد این تحول ، رابطه ترامپ و چهره های برجسته سیلیکون ولی مانند ایلان مسک و مدیر Uber است.

وقتی فناوری “بازیگر سیاسی” شد

در دوران ریاست جمهوری خود ، ترامپ وارد گفتگو با دانشمندان یا مقامات شد ، اما با کارآفرینان فناوری. وی به مدیر ایرانی Uber گفت: “Demat Gar ، شما یک کارآفرین موفق هستید ، با ایران مذاکره کنید.” ایلان مسک همچنین از ضرورت شکل گیری شخص ثالث در ایالات متحده صحبت کرده است ، که نشانه روشنی از بازسازی ساختار قدرت در جهان معاصر است. نشانه ای مبنی بر فروپاشی مرز بین “فناوری” ، “سرمایه” ، “سیاست” و “ایدئولوژی”. در این شرایط ، دیگر نمی توان به الگوی کلاسیک “دانشمند و سیاستمدار تصمیم می گیرد” تکیه کند.

ما با الگوهای جدید سیاست روبرو هستیم فناوری نه تنها وسیله سیاست بلکه یک بازیگر سیاسی است. وقتی شخصی مانند ایلان مسک در صنعت نقش دارد ، اما در سیاست ، فرهنگ ، ارتباطات ، فضا ، حمل و نقل و اکنون حتی ساختار حزب آمریکا ، باید اعتراف کنیم که نسبت علم و دموکراسی وارد مرحله جدیدی شده است. الگوی مفهومی “هم افزایی” توسط شیلا جاسانوف درک عمیق تری از این وضعیت به ما می دهد. بر اساس این مدل ، “علم” و “نظم اجتماعی” تعامل یکدیگر را تشکیل می دهند. یعنی نه “خنثی” و نه نظم سیاسی صرفاً “عنصر خارجی” برای علم نیست. این دو در هم تنیده هستند.

به عنوان مثال ، هوش چهره ای که در ابتدا فقط برای مردان سفید پوست دقیق بود ، نشان می دهد که چگونه علم و فناوری می توانند یک نظم اجتماعی خاص را تولید کنند. این مثالها نشان می دهد که چارچوب های دوگانه و سلسله مراتبی علم و قدرت دیگر قابل دفاع نیست. مسئله اصلی امروز این است: چگونه می توان مدل هایی را طراحی کرد که این وقفه را می پذیرند ، مشارکت عمومی را جدی می گیرند و به جای انتقال قدرت ، آن را بازیابی می کنند. اگر موتور علوم ، رفاه یا ارتش زمانی موتورسیکلت بود ، امروز موتور رانندگی آن سرمایه گذاران خطرناک و میلیاردرهایی مانند ایلان مسک است که برنامه های جدیدی نه تنها در فناوری بلکه در سیاست دارند. دعوت برای تأسیس شخص ثالث صرفاً یک بازی انتخاباتی نبود. بیانیه ای درباره آینده قدرت است. درباره اینکه چه کسی آینده علم ، سیاست و جامعه را طراحی خواهد کرد.

1



منبع: www.khabaronline.ir

یوبیک آنلاین
یوبیک آنلاین
مقاله‌ها: 9093

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *