
گروه فکری: اندیشه مذهبی در تاریخ معاصر ایران و جهان اسلام تلاشی برای خواندن مجدد ایمان به پرتو عقل ، تجربه و زمان است. در حالی که این روند از اواخر قرن نوزدهم در تلاش است تا بین ایمان و مدرنیته آشتی کند ، امروز با نسلی روبرو می شود که نه “مدرن” و نه لزوماً “ضد انحصار” ، بلکه در دنیایی است که معنای کلی فروپاشی ، افق متعالی و “هوش انسانی” است.
در این مقاله تلاش می شود تا مهمترین چالش تفکر مذهبی در ارتباط با نسل جدید ، نه زبان ، رسانه ، حتی اقتدار بلکه فقدان یک افق معنوی جامع و پر جنب و جوش باشد.بشر نسلی که با بحران معنا روبرو است ، با گفتار اصلاح طلب یا انتقاد بیرونی از سنت دینی متقاعد نمی شود. او نیاز به تولید مثل امید ، افق و معنی دارد. این مقاله ، که در سایت فکر ما منتشر شده است ، در زیر منتشر شده است:
****
1. فکر مذهبی: یک پروژه در وسط سنت و مدرنیته
اندیشه مذهبی به عنوان یک پروژه فکری ، از ابتدا ، سعی در از بین بردن درگیری بین دین و مدرنیته دارد. از اصلاح طلبان مذهبی قرن نوزدهم گرفته تا متفکران معاصر ، موضوعاتی مانند رابطه دین و علم ، دین و حقوق بشر ، زنان ، آزادی ، عقلانیت و اخلاق در مرکز این ایده بوده اند.
اما این پروژه در بسیاری از موارد از سه محدودیت ساختاری رنج می برد:
اول ، تأخیر تاریخی: او غالباً در پاسخ به موضوعات گذشته صحبت کرده است ، نه مسائل زندگی نسل امروز.
دوم ، گفتمان افراطی: با تمرکز بر نظریه و زبان و غفلت از تجربه و بدن گرایی.
سوم ، به هستی شناسی مرد مدرن و پسامدرن بی توجه استبشر
2. نسل جدید: نه فقط یک مخاطب متفاوت بلکه موضوع متفاوت
برای صحبت با نسل جدید ، ابتدا باید بدانید که “نسل” دیگر فقط یک گروه سنی نیست. این نسل محصول تحول معرفتی و روانی است:
او نه تنها با فناوری های ارتباطی زندگی می کند ، بلکه هویت خود را در شبکه ها بازسازی می کند.
با انفجار اطلاعات و روایت های متعدد روبرو می شود ، اما کمتر از گذشته است.
حقیقت یک نسبی یا فردی را به جای مطلق یا نهادی در نظر می گیرد.
زندگی او عاری از مقدس است ، اما هنوز به دنبال نوعی معنا است.
افزایش نوعی خلاء وجودی ، اضطراب هستی شناختی و بحران امید است.
در چنین زیست شناسی ، نه نقد متون سنتی ، هیچ فقه خوانده شده و حتی نظریه پردازی حقوق زنان ، به خودی خود می تواند جذاب و قانع کننده باشد. احساس افق زندگی چیست: چرا باید زندگی کنم؟ چه امید دارید؟ چگونه با رنج ، مرگ ، شکست و مزخرف مقابله کنیم؟
1. چالش اصلی اندیشه دینی: نافرمانی معنوی
بزرگترین چالش اندیشه مذهبی در رابطه با نسل جدید این است که یک برنامه “زندگی معنی دار” ارائه نمی دهد. در حالی که سنت دینی ، گرچه با روایت های سخت معنی دار بود ، اما اندیشه اغلب روایت را شکسته می کرد ، اما جایگزین آن نمی شد. در حقیقت ، ما با پدیده ای روبرو هستیم که می توان آن را “بی معنی” نامید: سنت رها شده است ، اما صرفاً مورد انتقاد و بازتاب قرار می گیرد ، نه یک تجربه جایگزین و سرزنده.بنابراین ، یک فکر مذهبی برای نسل جدید بیشتر از منبع معنا روشن تر است. آنچه نسل جدید به دنبال آن است ، نه تنها صحبت کردن در مورد دین بلکه زندگی در پرتو نوعی ایمان است.
1. راه حل: احیای مجدد ، بازیابی افق
برای خارج شدن از این وضعیت ، اندیشه مذهبی نیاز به تغییر در جهت گیری اصلی خود دارد. برخی از استراتژی های این تحول ممکن است به شرح زیر باشد:
الف) معنویت زندگی به جای نظریه پردازی انتزاعی
به جای تأکید فقط “تفکر در مورد دین” ، باید به جای اینکه فقط تأکید کنم بر زندگی جهان معاصر متمرکز شودبشر تجربیات عرفانی ، رفتار معنوی ، توجه به سکوت ، دعا ، مراقبه و زندگی اخلاقی ، نه به صورت دستورالعمل بلکه به عنوان راهی برای وجود ، باید بر توجه متمرکز شود.
ب) بازسازی معنا با شرکت در رنج معاصر انسان
در صورت عدم پاسخگویی به رنج ، تنهایی ، اضطراب و از دست دادن انسان معاصر ، دین عملکرد خود را از دست خواهد داد. به جای مکالمات نخبه ، ناواندیسی باید خود را به فضای درد و درد نسل جدید نزدیک کند: در عزاداری ، در بیماری ، در رد اجتماعی ، در بحران هویت. از قلب این مشارکت ، ایمان دوباره متولد می شود.
ج) افق به جای دفاع از گذشته
مسئله نسل امروز نیست ، “آیا دین خوب است یا بد؟” در عوض ، “آیا افق برای معنی وجود دارد؟” به جای دفاع از دین ، عدم تقسیم باید افقی باشد: افقی برای معنای زندگی ، برای آینده احتمالی ، برای دنیای اخلاقی تر و انسانی تر.
د) استفاده از زبان روایی ، نه فقط استدلال
زبان نسل جدید به جای منطقی و معقول ، اعتبار و زندگی بیشتر است. به جای بحث و جدال مفهومی ، تجربیات شخصی ، داستان ها ، خاطرات و رویارویی واقعی باید در مورد آن صحبت شود. زبان دین باید دوباره گرم ، انسانی و زمینی باشد.
پایان
اندیشه مذهبی در یک نقطه مهم از تاریخ خود قرار دارد: یا باید به یک جریان کاملاً نظری تبدیل شود که برای نخبگان می نویسد ، یا باید شجاعانه به خلاء معنایی نسل جدید منتقل شود. چالش اصلی نه سنت گرایی ، نه رسانه و نه حتی نهاد دین است. چالش اصلی ، تفریح امید و افق معنا برای یک انسان است که با دنیای مقدس روبرو است.
اگر متفکر می تواند به تجربه نسل رنج و امید امروز پاسخ دهد ، نه تنها به زندگی خود ادامه خواهد داد بلکه به نیرویی برای احیای ایمان بشر تبدیل می شود. وفادار به سلطه ، آغشته به عشق و با آزادی.
1
منبع: www.khabaronline.ir