بهترین راه برای برخورد با افراد لجباز چیست؟



نقل از کردن پایگاه اندیشه و فرهنگ مبلغان، چگونگی و میزان تأثیر دین در هر جامعه ای از یک سو به تعریف و نقش دین در زندگی مردم و از سوی دیگر به شرایط فرهنگی-اجتماعی آن جامعه بستگی دارد. جوانان سرمایه های بزرگ یک جامعه و آینده سازان نظام و سربلندی مردم هستند. جامعه شناسان معتقدند جامعه سالم دارای جوانان سالم است. یکی از راه های مهم تربیت سالم، آشنایی جوانان با آموزه ها و بایدها و نبایدهای دینی است. بایدها و نبایدهای دین مانند نسخه پزشک است که انسان را از بیماری ها نجات می دهد و نتیجه آن ایجاد یک جامعه متمدن و حقوقی سالم است. بنابراین همه مردم به ویژه جوانان باید با دین بیشتر آشنا شوند. زندگی بدون ایمان و دین دردناک است.

به روایت مهر، به طور کلی جوانان ذهنی خلاق و جستجوگر دارند و همواره به دنبال کشف حقیقت و حل مشکلات و پاسخگویی به شبهات خود هستند. مرد جوان با ده ها سوال از جمله اینکه من کیستم، از کجا آمده ام و به کجا می روم روبه رو است که باید برای آنها پاسخ های قانع کننده ای ارائه شود. به گفته آیت الله شهید مطهری، این شبهات گذرگاه خوبی است، اما پاسخ ندادن به آن یا در نظر نگرفتن روحیه جوانان در پاسخ، موجب تزلزل در اعتقادات دینی آنان و سست شدن پایه های تربیت دینی می شود. خداوند متعال به نسل امروز نعمت داده است و آن این است که از قوای فکری و عقلانی جوانان امروز ما خیلی زودتر از نسل های گذشته استفاده می شود، به گونه ای که علاقه مند به درک اساسی و با استدلال و تنها با پیروی از دیگران هستند. قانع نباشید و این نعمت خداست که انسان را زودتر در معرض تکامل قرار می دهد. آنچه پیش رو دارید گزیده ای از سخنان مرحوم آیت الله مصباح یزدی در خصوص ساحت ارزش های دینی است:

جوانان عصر ما به بحث های عبادی بسنده نمی کنند و می خواهند تا حد امکان مطالب را بفهمند; مخصوصاً وقتی سؤالات خود را به صورت کتبی و نه حضوری مطرح می کنند، حرف هایشان را خیلی علنی می نویسند. گاه چنین سؤالی می پرسند: «اگر کسی نخواهد به خدا و بهشت ​​نزدیک شود، چه کسی را ببیند؟» این سوال کمی گستاخانه است اما یک سوال عمیقاً جدی درون آن نهفته است و آن اینکه: “انگیزه ما در زندگی عاملی است که ما را به سمت لذت می برد، پس تمام کار ما رسیدن به لذت است. اما این وسط بلند شدن. شب و دعا برای بعضی ها تفریح ​​نیست، من این لذت را نمی فهمم قرآن دارای یک روی سرمان بگذار و من آن را انکار نمی کنم، اما می خواهم خوشحال باشم! این سوال جدی است و در ذهن بسیاری از مردم وجود دارد، به ویژه امروزه که عوامل حواس پرتی در زمینه القای شبهات بسیار فعال هستند و آنچنان وسایل خودسازی مادی را فراهم می کنند که فرصت تفکر را به جوانان نمی دهند. اصلا در مورد مسائل معنوی

در واقع این افراد گروه خاصی نیستند. اما تفاوت هایی نیز بین آنها وجود دارد. برخی از آنها اصلاً توانایی درک مسائل بالاتر از مسائل حیوانی را ندارند و جز لذات مادی و جسمانی انگیزه ای برای حرکت ندارند; این افراد نیز مانند کسانی که در مسائل علمی کند هستند و نمی توانند مسائل علمی را درک کنند، از درک مسائل معنوی نیز عاجز هستند و آخرین چیزی که می فهمند، مسائل مادی است; در عین حال هیچ قصدی ندارند. راه برخورد با این افراد این است که به آنها بگویید: آیا از خوردن غذای خوب لذت می برید و غذای خوب دوست دارید؟ می گوید: بله. او نمی تواند بگوید: نه. زیرا انگیزه او در زندگی همین مادیات است. بعد می پرسیم: آیا دوست دارید فقط برای امروز غذای خوب بخورید یا برای فردا هم دوست دارید؟ نمی تواند بگوید: دوست دارم فقط برای امروز و فردا دیگر نمی خواهم. چون تمام تلاشش این است که در زندگی تا حد امکان غذای خوب بخورد. می گوییم: اگر روزی هزار سال (در آخرت) باشد، دوست داری در چنین روزی غذای خوب بخوری یا نه!؟

با این سوالات باید کم کم خود را آماده کرد که از غفلت بیرون بیاید و بفهمد که خودش این جمله را قبول ندارد که اگر نخواهیم به آن مراجع برسیم کی را ببینیم! و این خیالی بیش نیست. لااقل هر چه را که برای دنیایشان می خواهند و برای آخرتشان می خواهند. باید به آنها فهماند که همانطور که در این دنیا به غذای خوب، همسر خوب، مسکن خوب و … نیاز دارید، همان نیازها را در آنجا خواهید داشت. شما باید در مورد آن فکر کنید. هر کارگری از صبح تا شب زحمت می کشد تا حقوق بگیرد و بتواند رفاه بیشتری داشته باشد. اگر مردی بتواند امروز سبکتر غذا بخورد تا فردا نتیجه بیشتری بگیرد، آیا نباید این کار را انجام دهد؟

شما در حال حاضر مشغول زندگی به همین شکل دنیا هستید و برای رسیدن به لذت های بالاتر از لذت های کمتر چشم پوشی می کنید. دستورات شرع بر این است که تمام خوشی هایت را در این دنیا خرج نکنی، بلکه طوری زندگی کنی که در عالم ابد طعام داشته باشی و گرسنه نمانی! اگر کسى تمام انرژى خود را صرف لذتهاى دنیا کند و کارى انجام دهد که براى آخرت چیزى باقى نماند، به او گفته مى شود: تو در دنیا کارهاى خوبت را انجام دادى و از آن لذت بردى. 1 خوشی های خود را در دنیا ساختی و لذت های آن را گرفتی. دیگر چه می گویید و از چه کسی طلب دارید؟ سعی کردی تفریح ​​کنی، شب بمانی، فلان فیلم ببینی و… این کارها را کردی و پولش را هم گرفتی. امروز هیچی نداری ما پیامبران را فرستادیم و با دلایل محکم بر شما تأکید کردیم که به فکر آخرت خود نیز باشید. اما تو گوش نکردی. این منطق در مقابل افرادی که جز لذات مادی چیزی نمی فهمند و قصدی ندارند مؤثر است.

اهمیت بینش

البته فقط این نیست که مردم دو دسته باشند. گروهی فقط لذت های مادی را درک می کنند و گروهی بیشتر از مادیات; بلکه بعد از این مرتبه، مراتب زیادی در درک امور معنوی و لذات ماورایی وجود دارد.

مرحوم آیت الله بهجت رضی الله عنه از انجیل برنابا روایت می کند که از حضرت عیسی علیه السلام پرسید: آیا در روز قیامت اهل بهشت ​​یکسان هستند یا خواهند بود. آنها با یکدیگر متفاوت هستند؟ حضرت فرمود: مقامات بهشت ​​بسیار متفاوت است. پرسیدند: آیا کسانی که در پست‌های پایین‌تر هستند، برای مقام‌های بالاتر غمگین نیستند؟ حضرت می فرماید: آیا در این دنیا کوتاه قد لباس بزرگ بپوشد خوشحال می شود؟

مرحوم آیت الله بهجت رضی الله عنه از انجیل برنابا روایت می کند که از حضرت عیسی علیه السلام پرسید: آیا در روز قیامت اهل بهشت ​​یکسان هستند یا خواهند بود. آنها با یکدیگر متفاوت هستند؟ حضرت فرمود: مقامات بهشت ​​بسیار متفاوت است. پرسیدند: آیا کسانی که در مناصب پایین هستند، بر مقام های بالاتر عزاداری نمی کنند؟ حضرت می فرماید: آیا در این دنیا کوتاه قد لباس بزرگ بپوشد خوشحال می شود؟ این پاسخی است تمثیلی و زیبا که مخاطب را قانع می کند و دلنشین است. منظورم این بود که فقط دو نوع آدم وجود ندارد. بلكه دركات و اوج معنوي درجات زيادي دارد و لباسي را كه به هر كس مي‌آيد به او مي‌دهد و او را خوشحال مي‌كند. بنابراین مربی ای که می خواهد مردم را در جهت های معنوی تربیت کند باید ظرفیت مخاطبان خود را درک کند که بتواند او را راهنمایی کند.

نحوه برخورد با افراد لجباز

دسته دیگر کسانی هستند که درک خوبی دارند اما در حال حاضر شرایط روحی آنها برای فکر کردن به مسائل معنوی مساعد نیست و اصلاً آمادگی شنیدن چیزی در این مورد را ندارند. باز هم می توان این افراد را در دو دسته در نظر گرفت. کسانی هستند که آمادگی فکر کردن به این مسائل را کاملاً از دست داده اند. ما نمی خواهیم کسی را قضاوت کنیم. انشاءالله هرگز چنین افرادی در جامعه ما وجود نخواهند داشت. اما در قرآن درباره این افراد بسیار بحث شده است. قرآن در سوره بلی می فرماید: «وَ جَعَلْناهُمْ فِی الْعَقْلِهِمْ تا گوش عقلشان قرار دادیم و بین دستانشان قرار دادیم». سدی و پشت سرشان سدی، پس آنها را پوشاندیم و ندیدند. یومنون; بر گردنشان غل و زنجیر گذاشتیم که تا چانه ادامه دارد و سرشان را بالا نگه داشتیم و در پیشرویشان سدی و پشت سرشان سدی قرار دادیم. و چشمانشان را پوشانده ایم، پس نمی بینند. برای آنها همینطور است، چه هشدار بدهی، چه نكنی، ایمان نمی‌آورند!» آیات متشابه در قرآن زیاد است و نزول این آیات نسخ نشده است.

این دستورات برای این است که به ما هشدار دهند که چنین خطرهایی در راه شماست و اگر انسان بیش از حد با خدا لجاجت کند، چنین عاقبتی در انتظار اوست. اگر کسی بحث علمی یا توصیه و موعظه ای ندارد، این آیه مصداق آن است. در ادامه خداوند به رسول خود صلی الله علیه و آله می فرماید: همانا تو از کسانی که از ذکر پیروی می کنند و در غیب از خدای مهربان می ترسند و به آمرزش و پاداش بزرگ بشارت می دهی، نهی می کنی. 3 تو فقط می توانی کسانی را هدایت کنی که به غیب ایمان دارند و نگران آخرت باشند. اما به یکی که می خواهد لجبازی کند و می گوید: هر چه می خواهی بگو، من می خواهم اینطور باشم! او می گوید: بگذار در عذاب خودخواهی بمیرد. همچنین خداوند به رسولش می فرماید: «فَلَا یَتْکُلُونَ الذِّکْرِنا وَ لَا یَنْتَلَ الْحَیْتِ الدُّنْیاِ؛ 4 کسانی را که جز خوشی های دنیا نمی فهمند، رها کن!

چگونه با نادان بحث کنیم

دسته دیگر کسانی هستند که به طور استثنایی مثلاً در اثر جوشش شهوت یا در حالت غضب این حالت را دارند و این گونه افکار موقتاً به ذهنشان خطور می کرد. در این صورت انسان باید آنها را تحمل کند و صبر کند تا این وضعیت حل شود و مخاطب آرامش پیدا کند و در شرایط مساعدتری با آنها بحث کند تا بهتر متوجه شوند. هنگام گفتگو با این گونه افراد در وقت مناسب، ابتدا باید به آنها یادآوری کرد که انسان نباید تنها به لذات مادی و حیوانی بسنده کند; بلکه باید فکر بالاتری داشته باشد.

انسان فقط برای لذت های حیوانی آفریده نشده است. حیوانات هم لذت غذا خوردن، رابطه جنسی و … را دارند اما آیا ما برای این آفریده شده ایم!؟ آیا معنای خلافت این است؟ اگر بخواهیم کسی را راهنمایی کنیم که اهداف انسان بسیار فراتر از اینهاست، باید سعی کنیم یک نظام ارزشی آگاهانه برای او ترسیم کنیم و این نظام ارزشی باید مبتنی بر بینش عقلانی باشد. همه ما نگرش خاصی نسبت به هستی داریم، اما آنقدر آگاهانه و مدون نیست که نتوانیم آن را بیان کنیم. همه کسانی که غرق در لذات مادی هستند و به مسائل معنوی توجهی ندارند، در اعماق دلشان این بینش را دارند که زندگی فقط همین دنیای مادی است، هرچند ممکن است نتوانند آن را اثبات و توضیح دهند. دیدگاه این گونه افراد در مورد معاد این است که زندگی انسان با مرگ پایان می یابد، هر چند ظاهراً معاد را قبول دارند. این گونه افراد جهان بینی مادی دارند که دارای مراتب و حتی بسیاری از خواص دارای مراتبی از آن هستند.

خودشناسی؛ اساس حرکت صحیح

آنچه در امور عملی مهم است داشتن نظام اخلاقی و ارزشی آگاهانه است. خیلی وقت ها دل ما پر از ارزش ها می شود، اما از نظر عمل، وقتی به عمق دل می پردازیم، می بینیم که آن چیزی که ما را به عمل ترغیب می کند، لذت های مادی است. مثلا علم یک ارزش انسانی است اما گاهی انگیزه ما برای کسب این ارزش انسانی بدست آوردن پول و اعتبار اجتماعی و … است که معنای این رفتار این است که عمق آن نظام ارزشی بر اساس اصالت ماده و مادی است. لذت ها نتیجه گفتار این است که اگر بخواهیم راه درست و منطقی ریشه یابی در خودسازی را پیش ببریم، باید سعی کنیم یک نظام ارزشی معقول و آگاهانه انتخاب کنیم; یعنی باور داشته باشیم که ارزش واقعی از کمالات معنوی است و امور مادی و دنیوی در برابر آنها جایگاه صفر دارد و تنها وسیله ای برای رسیدن به کمالات معنوی است.

1. احقاف، 20.

2. بله، 8، 9 و 10.

3. بله، 11.

4. نجم، 29

5. نهج البلاغه، حکمت 236.



منبع: www.khabaronline.ir

یوبیک آنلاین
یوبیک آنلاین
مقاله‌ها: 7445

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *