
گروه اندیشه: عباس عبدی با انتشار یادداشت در روزنامه اعتماد یادداشت کردن مسعب نیلی وی در روزنامه اقتصاد پاسخ داد. در این یادداشت ، عبدی اظهار داشت كه یادداشت مسعود نیلی تأكید می كند كه جامعه ایران در حال حاضر یك بخش تعیین كننده است و باید یكی از دو دیدگاه مختلف حكومت را انتخاب كند. نویسنده با استناد به تجزیه و تحلیل مسعود نیلی ، دو دیدگاه را مطرح می کند: کسی که دولت را حوزه مبارزه و درگیری می بیند و بر مخالفت با غرب و خودکشی مطلق تمرکز دارد. و دیگری که دولت مردم را می شناسد ، به جامعه محوریت می دهد و خواستار تعامل علمی ، شفاف ، پاسخگو و جهانی است. نویسنده معتقد است که راه نجات ایران بازگرداندن مردم و پذیرش اراده آنها در همه امور است و به دلیل پایان درآمدهای نفتی ، هر دو رویکرد نمی توانند در همان زمان ادامه یابد. این یادداشت به شما برمی گردد:
****
در یک جامعه مطلوب ، حق آزادی بیان تضمین و احترام می گذارد ، اما به این معنی نیست که همه کلمات از یک وزن و اهمیت برخوردار هستند یا فرصتی برای شنیدن دارند. امروز ، به دلیل تحولات اساسی در سیستم رسانه و ارتباطات ، حتی افراد عادی می توانند دیدگاه های خود را به طور گسترده تری ارائه دهند و در شکل گیری گفتگوی جمعی نقش داشته باشند. در جوامعی که گروه های مردم به صورت مؤسسات شکل می گیرند و در آنجا ، جریان گفتگو به تدریج از صدای صداهای معنی دار معنی دار می شود و آگاهی و وجدان آگاهانه پدیدار می شوند.
در نتیجه ، صداهای پراکنده به واقعیت اجتماعی مؤثر تبدیل می شوند. در جامعه ایران نیز به دلیل تحولات عمیق اجتماعی و فناوری ، تعداد بیشتری از افراد نسبت به موضوعات اجتماعی و سیاسی حساس هستند و نظرات خود را از طریق شبکه ها و رسانه های اجتماعی بیان می کنند. این مشارکت گسترده یکی از مهمترین مزایای جامعه ایران است ، اما در عین حال ، باید به جنبه های نگران کننده آن نیز توجه کند ، که اخبار روز و اخبار روز بر فضای رسانه حاکم است ، و بحث های اساسی که به آینده طولانی مدت و طولانی مدت نگاه می کنند ، مورد غفلت قرار می گیرند و حتی ناشناخته هستند.
به عنوان مثال ، در جنگ شش روزه گذشته ، خبر روز آنقدر زیاد بود که چیز زیادی را برای بحث های آینده نگر باقی نمی گذارد. ما اکنون با یک جنگ کوتاه اما با عواقب عمیق روبرو هستیم و آینده چندان واضح نیست ، اگر نگویم اصلاً مشخص نیست. همه می پرسند چه کاری باید انجام دهند؟ مشکل کجاست؟ در کوتاه مدت ، پس از آتش بس ، موارد زیادی وجود داشته است که اغلب پراکنده و گاه نادرست و گیج کننده هستند. بنابراین به نظر من یکی از مهمترین نوشته هایی را که در روزهای اخیر منتشر شده است انتخاب کرده و در مورد آن می نویسم و به دیگران پیشنهاد می کنم تا در مورد آن صحبت کنند. خاطرات دکتر مسعود نیلی در تاریخ 9 ژوئیه در سرمقاله روزنامه جهانی اقتصادی منتشر شد و تجزیه و تحلیل اصلی را برای مجموعه ای از نیروهایی که می خواهند بر اوضاع غلبه کنند ، ارائه داد و خواستار مشاوره شد.
نیلی خاطرات خود را در مورد آینده با عنوان “ایران و بخش سرنوشت ساز” نوشت و خلاصه می کند که همه اینها به آنچه ما از این جنگ 7 روزه آموخته ایم بستگی دارد؟ سرنوشت کشور ما کشور ما را تعیین می کند ، نه نقض آتش بس یا پیروی از آن ، بلکه نحوه نگاه ما به جهان و فضای داخلی است. نیلی در بسیاری از بخش ها دو نوع بازدید را در ایران و در عین حال مشاهده می کند. یک نگاه دولت را به عنوان زمینه درگیری و زمینه مبارزه تعریف می کند. تجلی این مبارزه ، در بعد روابط خارجی ، یک درگیری فعال با قدرتهای بزرگ غربی به عنوان یک کار با هدف است.
این دیدگاه خود را تنها پرچمدار ظلم می داند و هرگونه محاسبه تعادل قدرت و نتیجه گیری هایی را که باید روی دشمن بازی شود ، در نظر می گیرد. این دیدگاه قسمت پشتی جلوی مبارزات مقدس جهانی و منطقه ای را مشاهده می کند. دیدگاه وی در مورد سعادت و اقتصاد ، معیشت ، گرامری ، رو به پایین و کاملاً درونگرا و مبتنی بر خودکشی است و مأموریت اقتصاد را عمدتاً برای تقویت پشت جبهه داخلی در مبارزات خارجی می داند. این مبارزات بیرونی را آنقدر مهم و تعیین کننده می داند که اعمال انواع محدودیت ها در آن توجیه می شود. به اندازه كوچك ، باید تصفیه شود و میزان خلوص آن را افزایش دهد تا با انسجام بیشتر سازمان های دولتی ، مبارزات بهتر و كارآمدتر باشد.
در نیلی ، یک دیدگاه دیگر ، دولت را در نتیجه اراده مردم می بیند. جامعه تمرکز اصلی است و دولت با کارهایی که یا نمی توانند انجام دهند یا اگر این کار را انجام دهد ، سر و کار دارد. هزینه اداره کشور توسط افرادی که دارای تنوع آنها هستند پرداخت می شود. بنابراین با همان تنوع ، آنها حق دارند حاکمان را از نظر صلاحیت خود در ارائه خدمات و دائماً ارزیابی و کنترل انتخاب کنند. این دیدگاه همچنین صلاحیت حاکمان را با معیارهای سعادت و عدالت که منجر به رضایت عمومی می شود ، اندازه گیری می کند. بنابراین حکمرانی باید حداقل علمی ، شفاف و پاسخگو باشد زیرا توسط منابع عمومی اداره می شود. از این دیدگاه ، تعامل جهانی با وابستگی یک جانبه مترادف نیست. در این دیدگاه ، صلح یک اصل است و به هیچ وجه مترادف با پذیرش ظلم نیست.
او همچنان ادامه می دهد ؛ پرخاشگر بودن و بسیاری از صفات زشت انسانی برخی از حاکمان در جهان نمی تواند درگیری ناخودآگاه ما با آنها را توجیه کند. توجه داشته باشید که ما از هر دشمن خارجی قوی تر و مخرب تر و مخرب تر هستیم و برای نابودی کشور می روند. در پایان ، نیلی نتیجه می گیرد که امروز ما دقیقاً یک حاکم سرنوشت ساز هستیم و باید یکی از این دو راه را در نظر گرفت.
این رویکرد آقای نیلی نتیجه روشنی دارد. ایده های جزئی و فنی بد نیست ، اما هیچکدام راه حل ایران نیست. من نمی گویم کدام یک از این دو نگاه ، اما معتقدم بازگشت به مردم ، همان 5 میلیون ایرانی ، بدون تبعیض و بدون انتخاب ، راهی برای نجات ایران است. اگر نگاه اول در این فرآیند به مردم بازگردد ، من شخصاً مخالفم ، اما همه شواهد نشان می دهد که مردم به دنبال نگاه دوم هستند. مشکل این است که نگاه اول ، زیرا پایگاه اجتماعی و سیاسی کافی برای اکثریت ندارد ، باید بدتر شود.
کاهش سرعت و خواسته ها و ایده های نامشخص مانند ترور و اجرای این و آن و هزینه کشور ریشه در این مسئله دارد. اگرچه دکتر نیلی صریح نگفت ، اما شاید او تغییر رویکرد بیرونی را مسئله اصلی باشد ، اما من معتقدم که مسئله اصلی تغییر داخلی است. پذیرش حق مردم در تعیین مدیران جامعه و در صورت لزوم و اراده مردم در همه امور اساسی است. من همچنین این ایده را بلافاصله پس از اخوان نوشتم ، که مسئله اصلی وضعیت سیاست داخلی است.
باید اطمینان داشت که با اصلاح سیاست داخلی ، سیاست خارجی نیز در یک مسیر متعادل قرار دارد و در عین حال قدرت ملی را نیز برای پیشبرد سیاست خارجی افزایش می دهد. شما باید مباحث و راه حل های جزئی را طی کنید. سیاست خارجی ایران نیز می تواند از تنش خارج شود. این کافی است که در قلب نظم بین المللی موجود رفتار کنیم.
آقای نیلی به وضعیت متناقض اشاره می کند که این دو دهه قبل با هم بوده اند. هزینه های تناقضات و تضادهایی که توسط این دو استراتژی در ساختار دولت ایجاد شده است ، توسط درآمدهای نفتی پر شده است. اکنون که این درآمدها نیست ، این دو دیدگاه دیگر نمی توانند در همان زمان انجام شوند و هزینه های بالای تضادهای آن را رد کردند. هیچ دلیلی وجود ندارد که این دو در کنار هم قرار بگیرند.
تصور من این بود که انتخابات آغاز گذر از اولین دیدگاه خطرناک بود ، اما به هر دلیلی که امروز به این نقطه رسیده ایم. از شما خواسته می شود در همه حوزه های سیاسی ، اجتماعی و فرهنگی به عموم مردم برگردید. پارلمان فعلی محصول نمایندگان با کمترین حق رأی واجد شرایط در تهران است. چنین محفظه ای نمی تواند تجسم نگاه دوم باشد و رفتارهای آنها این روزها نشان دهنده رویکرد آنها در قالب نگاه اول است.
216216
منبع: www.khabaronline.ir