توضیح توافق در نظریه گذار (قسمت آخر)



1-6- هنگامی که جامعه ای در وضعیت نامناسبی گرفتار می شود، گذار از آن وضعیت و رسیدن به وضعیت مطلوب موضوعیت پیدا می کند. اگر مردم فکر کنند که وضعیت نامطلوب نیست یا در آینده وضعیت مطلوب یا مساعدتری وجود ندارد، انتقال منتفی است.

وضعیت نامطلوب در نظام های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، علم و فناوری، حقوقی و مشابه به صورت جداگانه و معمولاً به صورت ترکیبی رخ می دهد. نامطلوب بودن ممکن است در برخی از این سیستم ها محوریت داشته باشد، مثلاً در یک جامعه، نامطلوب بودن یا بلایای سیاسی و غیره است. در این حالت، انتقال به حالت مطلوب عمدتا مشروط به باز شدن گره سیستم کنترل آفات است. البته در این زمان فعل و انفعالات شبکه ای و درهم تنیدگی سیستم های مذکور به گونه ای است که به ندرت می توان یک زیرسیستم را فاجعه مطلق نامید (مدل منطقی وست چرچمن را به یاد بیاورید). از آنجا که سیستم های اقتصادی، سیاسی و غیره در یک شبکه در حال تعامل هستند، آفات یک سیستم کم و بیش بر سایر سیستم ها تأثیر می گذارد و باعث ایجاد آفات “پیچیده” (اجتماعی) می شود. به عنوان مثال، بلای شکار سیاسی در کره شمالی به سیستم های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و غیره در آن کشور سرایت کرده و جامعه ای را به وجود آورده است که از نظر فرهنگی بریده شده و با رفتارهای روانی شگفت انگیز نسبت به دنیا و شهروندان بی اطلاع است. سگ شکاری سیاسی روی همه نشسته است. یاد یک حدیث نبوی می افتم که «غبار ربا بر همه می نشیند».

6-2- از نظر املاک نوظهور که به مشخصات کلی یک نظام اشاره دارد، مشکلات کشور «توسعه نامتوازن» است. کشور در برخی سیستم ها توسعه نیافته، در برخی توسعه نیافته و در تعداد کمی توسعه یافته است (مثلاً در زمینه درمان و آموزش و پژوهش در دانشگاه های برتر کشور نسبتاً توسعه یافته است، فارغ التحصیلان کشور مورد لطف قرار می گیرند. توسط محافل علم و فناوری پیشرفته در جهان). برای کسانی که دغدغه بقای کشور، سربلندی و شادی مردم را دارند، گذار به «توسعه پایدار ملی» یک «هدف مشترک» حیاتی است. بی شک بسیاری از شهروندان با عقاید مختلف برای چنین هدف ملی آماده تلاش و حتی جان باختن هستند. بنابراین، گذار از «توسعه توسعه نیافته/نامتوازن» به وضعیت «توسعه پایدار ملی» موضوع مهم ارتباط دولت و نظام با مردم است.

چند سوال اساسی: ماهیت گذار چیست؟ توافق چه ربطی به انتقال دارد؟ چه الگوها یا مدل هایی برای انتقال وجود دارد؟

انتقال یک فرآیند است. یعنی انتقال یک رویداد یکباره یا حتی یک سری رویدادها در کوتاه مدت یا میان مدت نیست. انتقال یک فرآیند طولانی مدت است. «فرایند انتقال» مجموعه ای مستمر و تعاملی از تصمیمات و اقدامات در مراحل و مراحل فرعی است. «فرایند انتقال» طیف وسیعی از ذینفعان دارد که برخی از موانع را بر سر راه انتقال برداشته و برخی دیگر موانع جدیدی را برای حفاظت از منافع خود ایجاد می کنند.

امروزه عده ای عمدتاً به گذار سیاسی یا ساختاری توجه دارند و آن را «واژه ای» می دانند – یعنی تا تغییر نکند، دیگر مشکلات حل نمی شود. البته اصلاحات سیاسی یکی از موضوعات محوری است، اما فراموش نکنیم که میانگین نرخ رشد سالانه ثروتمندان میلیون دلاری کشور سه برابر نرخ رشد متوسط ​​جهانی است. یعنی شبکه ای از مشکلات در هم تنیده در پیش است. صاحبان ثروت و قدرت و اعتبار به راحتی تسلیم نمی شوند.

توضیح: مبحث شناسه ها یا معیارهای واژگانی دارای کاستی های اساسی در موضوعات پیچیده است (ر.ک. هوانگ و یون، 1981).

مدیران سیستم های مستقر از عواقب این گذار نگران و ترسیده اند و در برابر آن مقاومت می کنند. لازم به ذکر است که دو انقلاب ایران و نیکاراگوئه در سال 1979 پایانی بر انقلاب های نیم قرن اخیر در جهان بود. بشریت دریافت که نیازی به متقاعد کردن هربرت مارکوزه توسط کارل پوپر وجود ندارد که اصلاحات بهتر از انقلاب است. او دریافت که براندازی و انقلاب بسیار پرهزینه است و با اصلاحات سازمان یافته و یک فرآیند انتقال عاقلانه می توان به دستاوردهای برتر با هزینه کمتر دست یافت. در چنین زمینه‌ای، از نظر تئوریک، «نسبیت هدف به معنای» و «معنای واضح توافق» از اهمیت و اهمیت ویژه‌ای برای فرآیند گذار برخوردار است.
اگر نظام‌های مستقر برای انواع بحران‌ها، مشکلات و معضلات – و برای ضعف‌های اساسی خود – در اصطلاح معتبر ناهماهنگی، چاره‌ای بیندیشند، دیر یا زود دچار «بی‌ثباتی برگشت‌ناپذیر» می‌شوند، یعنی هر دو زنده نخواهد ماند و مردم رنج خواهند برد. هزینه ها سنگین است. برای چنین سیستم هایی، تغییر، فقط دیر یا زود، اجتناب ناپذیر است. البته سیستم های مستقر می توانند افق اقامت خود را گسترش دهند. اما نمی توانند مشکلات اساسی را حل کنند. چرا که گلوگاه هایی مانند بی کفایتی، طرفداری، در نظر گرفتن منافع و منافع خودی ها و بسیاری از این آفت ها نهادینه و مانع شده است. بر اساس تجربیات سایر ملل، حتی نظام‌های مستقر ناسازگار با اصلاحات ساختاری، بنا به مصلحت و مقدرات زمانه، تن به روند گذار دادند. برای مثال، در شیلی، پینوشه به زور پاتریسیو آیلوین دموکرات را به عنوان رئیس دولت پذیرفت. ریسک این پذیرش کمتر از خطر دگرگونی سریع و ناخواسته سیستم بود. روند گذار در برزیل، آرژانتین، شیلی و برخی دیگر از کشورها تجربیات ارزشمندی از مدیریت گذار از وضعیت موجود به وضعیت مطلوب داشتند.

6-3- در وضعیت گذار سه موضوع زیر از اهمیت ویژه ای برخوردار است:
اولین هدف، نسبیت است. یعنی اهداف توسعه سیاسی، اقتصادی، ساختاری و غیره باید به گونه ای مدیریت شود که نگرانی و نگرانی رهبران نظام مستقر از پیامدهای فرآیند گذار کاهش یابد. اگر مثلاً مدیران اقتصادی مرگ خود را در اهداف نهایی فرآیند گذار و همچنین در ادامه وضعیت نامطلوب موجود تصور کنند، مرحله فرعی اول گذار باید به گونه ای طراحی شود که به توافق برسند. به تب، به امید اینکه در افق نمیمیرم. به این ترتیب، برخی از ذینفعان مانع به تدریج خود را با فرآیند انتقال وفق می دهند.

فرآیند انتقال نیاز به مدیریت بسیار عاقلانه و هوشمندانه دارد. در اینجا حداقل منظور از مدیریت فایولی است که شامل توانایی های پیش بینی، برنامه ریزی، سازماندهی، هدایت، هماهنگی و کنترل فرآیند گذار است. اغراق در روند گذار مضر است و حتی منابع و حتی وحدت ملی را از بین می برد. روند گذار با «براندازی»، «بیش از حد» و «بی صبری» ناسازگار است.

ثانیاً با توجه به تجربیات ملت ها، در فرآیند گذار، «همسویی» از اهمیت ویژه ای برخوردار است. در اینجا وفاق به معنای «توافق» است، توافق بین رهبران فرآیند گذار و ذینفعان در نظام اقتصادی، سیاسی و غیره. زیرا – همانطور که گفته شد – اصلاحات در هر مرحله یا فرعی فرآیند گذار با منافع ذینفعان در تضاد است. در این صورت موافقت می شود که هم اصلاح انجام شود و هم برای ذینفعان قابل تحمل باشد. روشن است که چنین فدرالیسمی نه تسلیم شدن و دست شستن از اهداف است و نه سازش منفعلانه در برابر اصلاحات دست نیافتنی ذینفعان قدرتمند، بلکه دستیابی به مصالحه یا «توافق اصولی» در پرتو «اهداف معین» است (سازش بر اساس تعریف میلان) (زلنی، 2008). به عنوان مثال، پس از ترغیب پینوشه به انجام اصلاحات برای بقای نظام، توافق شد که سربازان پینوشه برای مدتی از امتیازات و مصونیت های ویژه ای برخوردار شوند، بسیار کمتر از قبل. برای طرفین، هزینه این توافق بسیار بیشتر از هزینه عدم توافق بود. در این میان، رادیکال‌ها، تندروها و انقلابیون، رهبران روند گذار را به انواع اتهامات انفعال، سازش و تسلیم متهم کردند. در عرض یک دهه، معلوم شد که آن “چپ های کودک در روزنامه انقلابی” اشتباه کرده اند و روند انتقال در شیلی موفقیت آمیز بوده است. (دستاوردهای انسانی، فرهنگی و اجتماعی مطلوب فرآیند گذار خود موضوعی گسترده است و پرداختن به آنها خارج از این بحث و همچنین مبانی نظری سازش اصولی است.)

نکته: منابع بسیاری برای تجارب گذار ملل دیگر وجود دارد، به عنوان مثال، سه منبع مناسب ذکر شده است: (O’Donnell and Schmitter, 1986)، (Hagopian, 1990)، (Stern, 2010).

سوم، آنچه در دوران گذار «فرا مهم» است داشتن اهداف کلان روشن است. در غیر این صورت، هر اصلاحی و حتی دگرگونی اساسی مانند حرکات ظریف یک کشتی سرگردان در برابر یدک کش امواج «کشتی شکن» است. در این میان ملوانان توانمند با امواج ناخواسته گیج می شوند و به محل مورد نظر نمی رسند. «راهبردها» برای «توسعه پایدار ملی» همان «اهداف کلان» است. «استراتژی ها» – در مفهوم «قوانین تصمیم گیری کلان و مرحله ای» به حرکات و حرکت های فرآیند گذار جهت و معنا می بخشد و فرآیند گذار با یک سری توافقات امکان پذیر می شود. در واقع توافق از زبان و واژه ای که بی معنا استفاده می شود فاصله خواهد گرفت و اقدامی عاقلانه و هوشمندانه و منطبق بر وضعیت مراحل و مراحل فرعی خواهد بود که فرآیند گذار را «امکان پذیر» می کند و برتر”.

خلاصه

تلاش بر این بوده است که این پژوهش با رویکردی نظام مند انجام شود. نشان داده شد که توافق به معنای رایج فعلی مبهم و گیج کننده است. توافق یک وسیله است. هر ابزاری برای هدف یا مقاصدی استفاده می شود. هدف مشترک بالقوه ای که وفاق در شرایط کنونی کشور برای آن معنا پیدا می کند، راهبردهای «توسعه ملی پایدار» است. دستیابی به توسعه پایدار ملی از طریق فرآیند گذار محقق می شود. در فرآیند گذار، «توافق» به معنای مجموعه ای از قراردادها بین رهبران فرآیند گذار و رهبران نظام مستقر و همچنین افراد مخالف است تا امکان گذار را فراهم کند. تلاش شد تا مدل ها و نظریه های مناسبی برای این مواد ارائه شود و بر اساس آنها وضعیت کشور تبیین شود. در طول بحث، یک سری سوالات مطرح شده است. سعی شد تا حد امکان تحقیق به پاسخ آن سوالات نزدیک شود.

• هاگوپیان، فرانسیس «دموکراسی با ابزارهای غیر دموکراتیک؟»: نخبگان، پیمان های سیاسی و گذار رژیم در برزیل، مطالعات سیاسی تطبیقی ​​1990 23: 147.
• O’Donnell Guillermo و Schmitter Phillippe C. “Transitions from Authoritarian Rule: Tentative Conclusions about Transitions Uncertain”. بالتیمور: انتشارات دانشگاه جان هاپکینز، 1986.
• استرن، استیو جی. “مسائل با پینوشه، مسئله حافظه در شیلی دموکراتیک، 1989-2006″، انتشارات دانشگاه دوک، 2010.
• زلنی، میلان، “مدیریت سیستم های انسانی: یکپارچه سازی دانش، مدیریت و سیستم ها”، سنگاپور: جهانی علمی، چاپ دوم، 2008.
• هوانگ، سی‌ال و یون، ک. (1981) روش‌ها و کاربردهای تصمیم‌گیری با ویژگی‌های چندگانه. NY: Springer-Verlag، 1981.

*دکتر رضا رمضانی خورشید دوست، دانشگاه صنعتی امیرکبیر، انجمن علوم سیستم های ایران

216216



منبع: www.khabaronline.ir

یوبیک آنلاین
یوبیک آنلاین
مقاله‌ها: 7237

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *