حسرت بهشت ​​چه تاثیری در زندگی دارد؟


به نقل از پایگاه اندیشه و فرهنگ مبلغان در کتاب بحار جلد 74 صفحه 94 روایتی است که پیامبر اکرم (ص) می فرماید:

خطاب به عبدالله بن مسعود: ای پسر مسعود، مشتاق بهشت، در کار خیر می شتابد و از آتش دوری می کند، شهوات را ترک می کند و منتظر آن است. مرگ نشانه لذت است و زاهدان دنیا گرفتار بلاها هستند.

ای پسر مسعود! هر کس مشتاق بهشت ​​باشد، این شوق او را در انجام کارهای صالح و نیک شتاب می کند. و هر که از آتش جهنم بترسد شهوات را ترک کند و هر کس مرگ را فراموش نکند و مواظب مرگ باشد به دنبال لذت نیست و هر که به دنیا بی علاقه باشد و اهل آن نباشد بدبختی هاست. و گرفتاری های دنیا بر او آسان می شود

شرح این حدیث بر اساس درس آیت الله آقا مجتبی تهرانی را در ادامه بخوانید:

حسرت بهشت ​​چه تاثیری در زندگی دارد؟

به خدا پناه می برم از شر شیطان. بسم الله الرحمن الرحیم

در روایتی آمده است که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به عبدالله بن مسعود خطاب کرد و دستور داد. این یک نعمت بود. خطاب به او فرمودند: «اى پسر مسعود»، اگر کسى شوق بهشت ​​داشته باشد، این شوق او را در انجام کارهاى خیر سرعت مى بخشد، «من اشتاق الجنه الجنه». ای سرا فی الخیرات» به تعبیر من نوعی همنشینی در اربعه است که چیزها را پیامبر اکرم می کند؟ در این روایت شوق بهشت ​​با تسریع در کارهای خیر همراه است. اگر این دست و آن دست، این آرزوی بهشت ​​ندارد. حالا سرش را به اشتراک می گذارم. زیرا بهشت ​​با اعمال ما ساخته شده است. بهشت چیز آماده ای نیست، ما را می برند، به شما واگذار می کنند. همه اینطور فکر می کنند. برای خدمت به شما، مثلاً آنجا را فرض کنید؛ هور و کسور و همه این چیزها الان آماده شده و خدا آن ها را رها کرده است، می فهمی چه می خواهم بگویم؟ او مانند یک باغ، بسیار زیبا و زیبا ساخته است، سپس ما را خواهد برد، که شما. اشتباه می کنی، این خبری نیست، راحت باش. من می خواهم از شما بخواهم که خدا اکنون جهنم را به این معنا ساخته است. تو گوش کن، چیزی جداست، حالا آتشش غرش می کند. بعد از عرض خدمت شما، نوزاب الله، خدای ناکرده بنده را می گیرد و در آن آتش ها می اندازد. گوش کن خیر؛ این خبری نیست. حالا گوش کن، عمل من و تو بهشت ​​ساز است. عمل من و تو جهنم ساز است. راحت باش

«کسی که مشتاق بهشت ​​باشد به سوی نیکی ها شتاب کرده است». آن که می خواهد، واقعاً مشتاق بهشت ​​است، در کار خیر می شتابد. شد! یعنی این به آن می رسد; چون این حسنات را می داند با آن بهشت ​​می سازد.

داستانی به ذهنم رسید، دیده شد که مشغول کار و کاشت درخت هستند و بعد توقف کردند. گفت چرا ایستادی؟ گفت چون تو تسبیح می‌خوانی، آن‌ها را هم دانه درخت کردند. اون تسبیح هایی که میگفتی اونجا درخت میشن. تو ولش کن، اونا هم ولش کنن، همین! ما مواد را فراهم می کنیم، خوب؟ فرشتگان چه کار می کنند؟ کارکنان و ساختمان من و شما. گوش کن، خوب!

«مَنْ شَيْرَ الْجَنْتِ عَلَى الْأَسْفَةِ»، «وَ مَنْ يَتَقُوا النار»; آن که راست می گوید از جهنم می ترسد، از «ترک شهوات» می ترسد; گناه چیست؟ هان!؟ برگ چرا چون گناهان ما مواد اولیه جهنم هستند. آیا می دانید مواد اولیه یعنی چه؟ اینجا هیزم درست می کند. او همچنین هیزم جمع آوری می کند، یکی

دو: باز هم روایت شد که پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله به صحرا می رفت و می فرمود برو بوته ها را جمع کن. (اینها را می گویم، شما زیاد شنیده اید، می خواهم با این روایت تطبیق بدهم، توجه کنید، درست است یا نه؟) گفت آقا! خبری نیست. گفت نه! برو نگاه کن وقتی دیدند اوه! روی بوته ها و فلان و فلان انباشته شده است. گفت گناه اینطور جمع می شود. آیا متوجه شدید مواد اولیه جهنم همان چیزی است که ما می سازیم؟ شد! شما این هیزم را انباشته می کنید. اما اکنون اینجا آتش نیست، مرگ جرقه است. فهمیدی همین که یه جرقه بزنه زیر این هیزم آتش میگیره نمونه اش در برزخ است، آن زمان.

از امام زین العابدین (علیه السلام) نقل شده است که فرمود: «القبر روضه و من ریاض الجناح أحفره من حفرال. -نیران» همه اینها را می گویم. چه کار کنم؟ مجبور شدم. نمی خواستم اینقدر حرف بزنم. گوش کن

قطعه دوم؛ می خواهم بگویم که همه حرف های من شمرده شده است و او این است: «وَمَن خَفَاءُ النَّنْرَا تَرْکَ الشَّهُوَاتِ»؛ «وَمَنْ خَفَاءُ النَّنْرَا تَرْکَ الشَّهُوَاتِ»؛ «وَمَنْ خَفَاءُ النَّنَرَا» اونی که راست میگه می فهمی! چرا چون می داند همه اینها سوخت جهنم اوست.

سوم: «کی منتظر مرگ است» برای کسی که مرگ را به یاد نیاورده است، معنای انتظار این است، یادت باشد؟! نرفته، تمام شده است! چنین فردی چه می کند؟ «اعراضا عَنِ اللَّضَّة» دیگر دنبال لذت نیست. میفهمی چی میخوام بگم؟! من دارم لذت می برم، ها! لذتی در آن هست، می فهمی؟ چون چاق هستی میمیری برای قبر چاق می کنی؟! کجایی؟! گوش کن هر که منتظر مرگ باشد، آن را به تو نشان خواهم داد. نه بابا! کارها را به طور معمول انجام می دهد. می فهمی «ابن البطمین و فرج» به تعبیر من چیست؟ نمی توانم یعنی بنده پایین تنه اش; چون معده کم است و چیز دیگر. گوش کن این متعلق به این است. و مسأله چهارم: اینها الزاماتی است که معظم له می فرمایند و آن مسأله این است. «وَ مَنْ أَسْتَعْرُ فِی الدُّنْیاِ فِی الْبَیاءَ»; این را بدانید! مشکل به سراغ شما می آید، به شما فشار می آورد. میفهمی چی میخوام بگم؟! شب ها نمی توانید بخوابید، نمی دانم چه خبر است؟ شما با هم می پیچید، همین! آیا می دانید برای چیست؟ نکته اصلی وابستگی شما به جهان است، دلبستگی شما. فهمیدی اگر به دنیا دلبسته نباشی راحت به دردسر می افتی می فهمی؟ از زیر سبیل ردش می کنی. بهتر از این نمی توانستم تعبیر کنم. فهمیدی هر که در این دنیا زهد داشته باشد او با بدبختی هاست. این دنیاست. آیا به حرف های من گوش می دهید؟ فراز و نشیب؛ بالا، پایین؛ خبر یکدست هان!؟ آسان نیست فهمیدی هی، به من نگو، گره خورده. آری، خدا هم گره گشاست. اما فکر نکنید وقتی این گره باز شد دیگر خبری نیست. مثل این انگشتان تا ابد باقی خواهد ماند. دنیا اینگونه کار می کند. رسیدی شد! اما مهم این است که شما را راحت می کند، این است که به آن اهمیت نمی دهید. این نیست که کار نمی کنی، دلت را نمی بندی. می فهمی؟ زهد یعنی بستن دل. شد! کسی که هیچ وابستگی ندارد به راحتی سختی ها را کنار می گذارد.



منبع: www.khabaronline.ir

یوبیک آنلاین
یوبیک آنلاین
مقاله‌ها: 7264

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *