
نقل از کردن پایگاه اندیشه و فرهنگ مبلغان، مفهوم مقاومت از جمله مفاهیمی است که در قرآن کریم بارها بر آن تاکید شده و رمز پیروزی دین خدا و بهره مندی از یاری خداوند شمرده شده است. مقاومت علاوه بر اینکه یک مفهوم دینی و قرآنی است، عاملی برای بقای یک فرهنگ و تمدن به شمار می رود و استقلال و عزت یک ملت را تضمین می کند و منافع آنها را تامین می کند. به همین دلیل لازم است ابعاد مختلف مفهوم مقاومت را که در دنیای امروز به یک گفتمان غالب در اندیشه سیاسی اسلام تبدیل شده است، تحلیل و بررسی کرد و ماهیت و فلسفه آن را شناخت. از سوی دیگر موضوعی که باید به آن پرداخته شود آسیب ها و چالش هایی است که می تواند جریان مقاومت را تهدید یا تضعیف کند. بی شک آینده نهضت مقاومت و تداوم آن در گرو شناسایی دقیق و واقع بینانه عوامل قوام و همچنین عوامل تضعیف این جنبش است. به همین منظور با حجت الاسلام احمدرضا یزدانی مقدم؛ گفتگویی با یکی از اعضای هیأت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی انجام داده ایم که نتیجه آن را در ادامه می خوانید؛
به نقل از مهر، حجت الاسلام احمدرضا یزدانی مقدم در گفتگو با مهر اظهار داشت: اگر انسان به متون فلسفه سیاسی نگاه کند یا فارغ از مباحث مربوط به فلسفه سیاسی، آیاتی را که خداوند متعال در آن فرموده است، می بیند. قرآن کریم یا روایاتی که ائمه معصومین فرموده اند. جایی که مقاومت به طور گسترده مورد بحث قرار گرفته است. در فلسفه سیاسی بحث مقاومت موضوعی بسیار گسترده است و مصادیق و آثار فراوانی دارد.
وی افزود: در اینجا لازم است به دو نکته اشاره کنم. یک چیز این است که بعد از شهادت امیرالمومنین (ع) عده ای که برای بیعت با امام مجتبی (ع) آمده بودند، افراد تندرو و تندرو بودند که ظاهراً خود را انقلابی تر از امام مجتبی (ع) می دانستند و می گفتند ما. با این شرط با شما بیعت کند. ما تو را به جنگ با معاویه وادار می کنیم. یعنی اینطور فکر می کردند یا بیان می کردند که ما از امام مجتبی (ع) انقلابی تریم و با امام مجتبی (ع) به شرطی بیعت می کنیم که مثل ما انقلابی باشد و با معاویه بجنگد. امام مجتبی علیه السلام چنین بیعت مشروط را نپذیرفت و حق با امام مجتبی علیه السلام بود زیرا حتی اگر بی طرفانه به موضوع نگاه کنیم یا نگاهی برون دینی به موضوع داشته باشیم، رهبر جامعه نباید دستش را به روی جنگ ببندد، یعنی او را ملزم به جنگ کند. رهبر ممکن است در موقعیت های مختلف تصمیم های متفاوتی بگیرد، مثلاً یک وقت در جنگ مصلحت می بیند، یک بار دیگر در صلح مصلحت می یابد. این نمونه تاریخی جلوی چشم ماست و برای همه ما آموزنده است.
قدرت جنگ و صلح با ولی است
این پژوهشگر علوم سیاسی تصریح کرد: نکته دوم این است که ما که در جمهوری اسلامی هستیم توجه داشته باشیم که تابع قانون اساسی جمهوری اسلامی هستیم و در قانون اساسی جمهوری اسلامی قدرت جنگ و صلح با فرماندهی معظم کل قوا و فرماندهی معظم کل قوا است. -سرپرست او ولی فقیه است و این رهبر است که تصمیم می گیرد در این زمینه چه کاری انجام دهد و چه سیاستی را دنبال کند. رهبری او نه مشمول جنگ است و نه مشمول صلح، بلکه بر اساس آنچه مصلحت و مصلحت مسلمین و مصلحت ایران و مردم کشور اقتضا می کند عمل می کند.
وی افزود: امام خمینی (ره) در بحث مرجعیت می فرمایند مطالبی هست که تخیل ایشان تایید می کند. بر اساس این بیان، امام خمینی تبیین و تصویری از مرجعیت دینی ارائه می دهد که تبیین و تبیین عقلی، منطقی و علمی است و به همین دلیل در مجامع علمی بین المللی قابل ارائه است. بر اساس این تعبیر امام خمینی (ره) که می فرمایند چیزهایی هست که تخیلات ایشان باعث تصدیق آنها می شود. بحث مقاومت یکی از این مسائل است. وقتی دشمن به ما حمله می کند، آیا باید دست به کار شویم تا دشمن ما را نابود کند و کاری در برابر دشمن انجام ندهیم؟ یا باید سعی کنیم تا جایی که می توانیم از خود دفاع کنیم؟ مفهوم مقاومت به گونه ای است که تخیل آن موجب تایید آن می شود.
الزامات منطق مقاومت در قانونگذاری و برنامه ریزی کشور
حجت الاسلام یزدانی مقدم تاکید کرد: در عین حال باید توجه داشته باشیم که در بحث مقاومت، دولت وظایفی دارد، دولت وظایفی دارد، هر کدام از نیروهای نظام وظیفه دارند و مردم نیز وظیفه دارند. وظایف من وظایف مردم را جدا از وظایف نظام و نیروهای نظام نمی بینم. اگر ما در اداره کشور به گونه ای عمل می کنیم که با اقدامات نادرست برای مردم سوالات بی پاسخ ایجاد کنیم و آنها را دچار مشکل و نگرانی کنیم، این خلاف منطق مقاومت است. اگر مقاومت میخواهیم، عملکردمان، رفتارمان، قانونگذاریهایمان، برنامههایمان، برنامههای اقتصادیمان، همه باید برای بحث مقاومت مناسب باشد، اما فعلاً به این چیزها نگاه نمیشود. دشمن طبیعتاً از این اشتباهات به نفع خود و در مقابل مقاومت استفاده می کند. باید به تفصیل بحث کرد که در بحث مقاومت چه اشتباهاتی داریم، با آن اشتباهات مردم را نسبت به موضوع مقاومت بی اعتماد و بدبین می کنیم.
وی ادامه داد: باید از خودمان بیشتر از مردم توقع داشته باشیم و کاری کنیم که مردم به ما اعتماد کنند نه اینکه به دیگران اعتماد کنند. شهید بزرگوار سید حسن نصرالله اینگونه بود. یعنی اگر رژیم صهیونیستی حرفی می زد نه تنها مردم لبنان که حتی مردم اسرائیل هم به حرف سید حسن نصرالله بیشتر اعتماد می کردند تا حرف مسئولان خودشان. مثلاً اگر سید حسن نصرالله می گفت فلان نقطه را می زنیم، مردم می گفتند حتماً می زند یا اگر می گفت نمی زنیم، مردم می گویند نمی زنم. بنابراین مردم به سید حسن نصرالله بیشتر از دولت خود اعتماد داشتند. چرا چون او در طول زمان چنین اعتمادی را ایجاد کرده بود.
وی افزود: حتی من به یاد دارم که زمانی آمریکا و اسرائیل ایران را تهدید کرده بودند. سید حسن نصرالله آمد و گفت هر اتفاقی برای ایران بیفتد و هر کشوری هر اقدامی علیه ایران انجام دهد، از چشم اسرائیل خواهیم دید. در پی سخنان سید حسن نصرالله، مقامات اسرائیلی آمدند و برخلاف تمام اظهارات قبلی خود موضع گرفتند و گفتند که ایران با ما ارتباطی ندارد و ما با ایران کاری نداریم. یعنی حتی مقامات اسرائیلی هم به سخنان سید حسن نصرالله اعتماد کامل داشتند و روی سخنان او حساب می کردند.
این مدرس حوزه و دانشگاه در پایان یادآور شد: فکر می کنم برای جلب اعتماد جدی مردم چه در داخل و چه در خارج باید همین رویکرد را در پیش بگیریم و مردم مطمئن باشند که اگر حرفی زدیم به آن عمل می کنیم. و برخی کارها را انجام دهید کاری که ما انجام می دهیم و برنامه هایی که انجام می دهیم به نفع مردم است. در این صورت جریان مقاومت با قدرت پیش خواهد رفت و به نتایج و دستاوردهای خوبی دست خواهد یافت.
منبع: www.khabaronline.ir