داستان مرد مسیحی اهل پلدرای که دو شب خواب عجیبی دید

نقل از کردن پایگاه اندیشه و فرهنگ مبلغانآیت الله محمدجواد فاضل لنکرانی، از اعضای جامعه علمیه قم در جمع هیئت‌های تشییع حضرت معصومه (س) از خواب مردی مسیحی گفت.

آیت الله فاضل لنکرانی در سخنان خود ماجرا را چنین بیان کرد:

بگذارید این داستان را برایتان تعریف کنم. در زمان مرحوم والدمان، یک روز ظهر که از مطب خارج شدم، یک آقای بسیار باوقار کت و شلواری که کیف کوچکی در دست داشت، مرا دید و گفت با شما کار دارم. گفتم تا صبح خسته ام. الان تو دفتر بودم عصر برمی گردم. من در خدمت شما هستم

گفت کار من خیلی مهم است، لطفا به من گوش کنید. برگشتم گفتم دستورت چیه؟ او گفت که من یک مسیحی هستم و یک تکنسین نصب موتور چاه عمیق هستم. الان برای 15 حلقه چاه در کرج قرارداد بسته شده و من برای نصب این موتورها روزها آنجا هستم.

سه شب پیش در خواب خانمی با روبنده به من گفت صلوات بفرست، گفتم من مسیحی هستم و صلوات از آن مسلمانان است، تا این را گفتم، پیامبر رفت.
فردا شب دوباره همین اتفاق افتاد با یه خانم دیگه. فهمیدم این خانمی که شب قبل و امشب آمد همان خانمی است که در قم مدفون است. دوباره گفت صلوات بفرست و من هم همان جواب را دادم و رفت.

شب سوم امام خميني رضي الله عنه به خوابم آمد و با عصبانيت فرمودند مي خواهند تو را راهنمايي كني، نمي فهمي؟ گفتم چیکار کنم؟ گفت برو قم و مسلمان شو، بی بی آمده تا تو را مسلمان کند.

آن آقا گفت من در خواب آمدم و شهادتم را گفتم، حالا آمده ام بگویم چه کار کنید؟
وضع مالی من خیلی خوب است، گفتم فعلاً شهادتین را بخوان و دو سه روز او را نگه داشتیم و نماز و احکام لازم را به او یاد دادیم و برای انجام سنت به بیمارستان فرستادیم.
در آن روز به آن مسیحی گفتم در زندگی خود چه کرده ای که پیامبر تو را اینگونه راهنمایی کرد؟
گفت من در کار خودم هستم و کاری به هیچکس ندارم، گفتم نه کاری کردی. کمی فکر کرد و گفت من کاری می کنم که حتی بچه هایم هم نمی دانند، شنبه و یکشنبه شب که تعطیلیم پشت ماشینم را پر از غذا و چای و روغن می کنم و تا آخر حلبی می روم. آباد تهران و درب منازل رها کنید. من میرم گفتم دلیلش همینه
شما مردم را دستگیر کردید و خدا هم به وسیله حضرت معصومه دستگیرتان کرد، ببینید چه چیزی بالاتر از هدایت است، در دعاهایمان می خوانیم «عهدنا الصراط المستقیم» باید جلوی حرم حضرت دوزانو بنشینیم و دعا کنیم که مبادا. 60 ساله شو و روزی از آنها عصبانی نباشیم و بزهکار نباشیم.

از قمی های زیادی حتی غیر قمی های خارج از ایران شنیده ام که می گویند هر چه نیاز داریم به حضرت معصومه مراجعه می کنیم و حاجتمان برآورده می شود.