دانشگاه های ایدئولوژیک و اساتید مستبد برای دانشجویان و جامعه مضر است


دانشگاه های ایدئولوژیک و اساتید مستبد برای دانشجویان و جامعه مضر است

آنچه م.چان بر آن تاکید می کند، یعنی عدم مسئولیت علمی استاد، با ایدئولوژیک شدن دانشگاه و نفوذ اساتید ایدئولوژیک به جای اساتید با مهارت و دانش، در ایران صد برابر شده است. نکته اینجاست که در دوره‌هایی که روسای عقیدتی روی کار آمده‌اند، وضعیت دانشگاه‌ها از این منظر بسیار بدتر شده است، از این منظر اساتیدی که با تواضع علمی، وجدان و دلسوزی کامل نسبت به دانشجویان مسئولانه عمل می‌کنند. دروس رؤسای غیر ایدئولوژیک فضای دانشگاه را به علم و ارتباط علمی معطر کرده اند.

استیون ام چان در کتاب «استادان و غیر اساتید، اخلاق در دانشگاه» بیان می کند که «رابطه استاد و دانشجو نباید از نوع خدا و بنده باشد، بلکه باید از نوع راهنما و راهنما باشد». . بیان این نکته نشان می دهد که رابطه برخی از اساتید دانشگاه با دانشجویان نیازمند بازنگری عمیق است. بی شک این موضوع باید شامل نظام دانشگاهی در تنظیم رابطه استاد و دانشجو شود. زیرا تقلیل موضوع به رویکرد فردی، دست کم گرفتن موضوع و ناتوانی در ارائه راه حل مناسب خواهد بود.

همه ما در دوره های مختلف تحصیلی قطعا معلم یا استادی را می شناسیم که رفتارش با ما و بقیه همکلاسی هایمان مستبدانه و خشونت آمیز تلقی شده است و همواره از نظام آموزشی یا دانشگاه انتقاد کرده ایم. امروزه با توجه به پیشرفت رسانه های جمعی و همچنین نسل جدید دانش آموزان، این نوع رفتار در مدارس و دانشگاه ها کاهش یافته است. اما باید گفت که در نظام آموزش عالی همچنان موضوعات قابل بحث و بررسی وجود دارد که البته نه همه اساتید، بلکه برخی اساتید نگاه از بالا به پایین به دانشجویان و نوعی استبداد نرم دارند.

ریشه این نوع رفتار می تواند دلایل مختلفی داشته باشد، از جمله ویژگی های شخصیتی، سطح تحصیلات، موفقیت ها و ناکامی ها، سابقه تحصیلی وی یا ورود به مقاطع بالاتر بر اساس سهمیه های مختلف و نه شایسته سالاری در زمینه اکتساب. علم از این منظر باید گفت که سطوح مختلف دانشگاه یا چنین کارکنان دانشگاهی به جای تعامل و آموزش علمی منجر به اقتدارگرایی بین دانشجو و استاد می شود. این وضعیت منجر به وضعیت بسیار غیرعادی دیگری می شود. طبقه بندی و قشربندی استبدادی و نه علمی بین استاد و دانشجو. از این منظر، برخی از اساتید به دلیل داشتن مدرک تحصیلی عالی و سطح سواد، برای حفظ اقتدار، ناتوانی تحصیلی خود را پنهان می کنند و در برابر دانشجویان به جایگاه برتر طبقاتی خود می روند.

با توجه به ساختار استبدادی دانشگاه، دانشجویان قادر به برخورد قانونی با وضعیت علمی دانشگاه نیستند. این موضوع یک دلیل عمده دارد: ساختار تعیین رئیس دانشگاه و روسای گروه ها بر اساس سازوکارهای علمی و توانایی اساتید نیست، بلکه بر اساس دیدگاه های ایدئولوژیک خارج از دانشگاه تعیین می شود. این باعث می شود که استاد در کلاسی پایین تر از خودش دانشجو را تحلیل کند و به خود امتیاز بدهد. این به هیچ وجه منطقی به نظر نمی رسد و همانطور که M. Chan در کتاب خود گفته است: «به رسمیت شناختن صلاحیت اساتید به معنای صدور مجوز برای رفتار مستبدانه از سوی آنها و کنترل کامل آنها بر اراده دانشجویان و اساساً نیست. از نظر اخلاقی چنین موضوعی قابل قبول نیست».

باید پذیرفت که جایگاه استاد در مواجهه با دانشجویان معنادار می شود و استاد نمی تواند برای صندلی های خالی دانشجو تدریس کند. جدا از همه اینها، رسالت معلمی اینطور نیست. هر استادی در قبال تحصیلی که به دانشجویان می دهد حقوق می گیرد و خدمات دهنده است. رابطه استاد و دانشجو بر پایه توسعه پایدار است. از این منظر دانش آموز سرکوب شده نه تنها قادر به خلاقیت در حل مسئله در کلاس نیست، بلکه معلم مستبد تمام توان فکری دانش آموز را که باید برای پیشرفت کشور پرورش دهد سرکوب کرده و او را به یک ضدیت تبدیل کرده است. -توسعه، وجود چاپلوس. و احمقانه می شود. وضعیت دانشگاه ها و علم در ایران خارج از این دایره نیست. نتیجه چنین رویکردی برای آن دسته از دانشجویانی که می خواهند به صورت علمی و انتقادی به امور علمی و اجتماعی توجه کنند، عموماً دلزدگی دانشجو از محیط دانشگاه، علم، استاد و خستگی و فرسودگی و افسردگی در دوران تحصیل است.

تا اینجا صحبت از اساتیدی بود که از نظر علمی بر شاگردان خود برتری دارند. فاجعه رفتار مستبدانه برخی اساتید دانشگاه زمانی رخ می دهد که استاد دانش و دانش کافی نداشته باشد! با ارائه مباحث کلی، واگذاری اداره کلاس به دانش آموز با دادن تکالیف نامفهوم یک واحد درسی است. ام چان در این باره می گوید: «دادن یک انشای کلی به دانش آموز برای انجام تکالیف توسط استاد، دستور غیرمسئولانه ای است که نشان می دهد استاد یا آنقدر تنبل بوده که به خود زحمت نداده است که به موضوعات مناسب فکر کند، یا اینکه او آنقدر بی عاطفه بود که به سردرگمی دانش آموزان اهمیتی نمی داد.»

آنچه م.چان بر آن تاکید دارد، یعنی عدم مسئولیت علمی اساتید، با ایدئولوژیک شدن دانشگاه و نفوذ اساتید ایدئولوژیک به جای اساتید با مهارت و دانش، در ایران صد برابر شده است. نکته اینجاست که در دوره‌هایی که روسای عقیدتی روی کار آمده‌اند، وضعیت دانشگاه‌ها از این منظر بسیار بدتر شده است، از این منظر اساتیدی که با تواضع علمی، وجدان و دلسوزی کامل نسبت به دانشجویان مسئولانه عمل می‌کنند. دروس رؤسای غیر ایدئولوژیک فضای دانشگاه را به علم و ارتباط علمی معطر کرده اند. در این دوره ها و بر اساس تجربه شخصی ام در کلاس اساتیدی آموختم که انسانی ترین و مسئولانه ترین رفتار را در قبال دانشجویان خود داشتند. باید ادامه داد که معلمی یک رسالت ویژه است که مستقیماً در سرنوشت انسان تأثیر می گذارد، می تواند برای زندگی انسان الهام بخش و مثبت باشد، می تواند باعث آسیب شود و زندگی انسان را تغییر دهد. شاید این دانش آموزان معلمانی باشند که درس هایی برای یادگیری دارند.

216216

کد خبر 1970783



منبع: www.khabaronline.ir

یوبیک آنلاین
یوبیک آنلاین
مقاله‌ها: 7217

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *