درگیری بین اقتصاددانان طنز و سایه ها / سایه ها



گروه فکری: مقاله آراش هایداری با عنوان “گفتمان درگیری و ضرر در جنگ 5 روزه” در مجله حرفه هنرمند منتشر شدهبا به طور خلاصه ، با استفاده از قول والتر بنیامین ، بر اهمیت خواندن گذشته با توجه به مسائل امروز تأکید می کند و هشدار می دهد که صرفاً توهم اوضاع نه تنها مفید است بلکه می تواند از حقیقت جلوگیری کند. نویسنده بر پنج ایده مشترک در حوزه های معاصر روشنفکری و اجتماعی ایرانی تمرکز دارد:

سانتون بنیادگرایی و استعمار: نویسنده درگیری 5 ساله را علت اصلی بن بست معاصر ایران می داند. او معتقد است که این دو ایدئولوژی ، با وجود رقابت ظاهری ، در نهایت منجر به نوعی استعمار می شود. بنیادگرایی با بومی سازی استبداد و توجیه غارت ، و مستعمرات با توجیه جنایات استعماری تحت پوشش مفاهیم مدرنیته و حقوق بشر. این اختلاف از دیدن واقعیت های پیچیده جلوگیری می کند و خروجی های اجتماعی و سیاسی آن همیشه فاجعه بار و فاشیستی بوده است.

ناتوانی علوم انسانی در درک “در اینجا و اکنون: این مقاله به سوء تغذیه و بیکاری بسیاری از علوم دانشگاهی در ایران اشاره دارد که در سالهای اخیر ، به جای تجزیه و تحلیل سیستماتیک ، تکرار ایده های عملی یا لفاظی است. جنگ 6 روزه نشان داد که فکر نباید محدود به استفاده از استفاده شده یا فنی باشد.

نبرد سایه ها در اقتصاد: لیبرالیسم علیه مارکسیسم: نویسنده مبارزه بین اقتصاددانان را “کمیک” و “نبرد سایه ها” می نامد. او یک اکووترم را به تکرار ایده های معلول متهم می کند ، و همچنین فقدان بینش تاریخی را در نظر می گیرد. همچنین ، صرف ترجمه و نامگذاری اوضاع بدون فرآیند “تفکر جادویی” می نامد. وی تأکید می کند که توهم بازار آزاد ، به عنوان یک راه حل آزاد کننده ، صرف نظر از تجربیات و موانع تاریخی ، نشان دهنده ناتوانی در درک اقتصاد پیچیده ایران است که تحت تأثیر عواملی مانند اقتصاد نفت ، تحریم ها و فساد سیستماتیک است.

انتقاد از شباهت های ایدئولوژی روحیه و جامعه شناختی: هایداری از ایده هایی که جامعه ایران را “فروپاشیده” ، “استبداد” یا “عدم فرهنگ” انتقاد می کند ، انتقاد می کند. این دیدگاه ها به طور مداوم با ساده کردن مجتمع و تکرار کلیشه ها شکست خورده اند ، اما بعد از هر شکست ، آنها دوباره آن را هدایت می کنند. نویسنده تأکید می کند که پیچیدگی اوضاع معاصر در ایران به معنای درک آن نیست و علم باید به دنبال درک باشد ، نه اینکه پیچیدگی ابهام و توبیخ واقعیت را ارائه دهد.

ظهور نیروهای اجتماعی جدید و تمایلات فاشیستی: سرانجام ، این مقاله به ظهور کلاس Nukisseh در ایران در دهه 1980 و شکل گیری دو جریان خصمانه می پردازد: بخشی که به خوانش های ارتجاعی مقدس (Mutasbas) منتقل شده است ، و بخش دیگری که در سرمایه داری مصرف کننده و دیجیتال ادغام می شود ، گرایش های فاشیستی و جذاب پیدا کرده است. نویسنده هشدار می دهد که درگیری بین این دو لایه (که بخش بزرگی از دیاسپورا ایران نیز هست) صدای اصلی درگیری فرهنگی دهه گذشته بوده و می تواند منجر به ظهور نیروهای فاشیستی شود ، در حالی که جریان زندگی و کثرت در لایه های پنهان جامعه مقاومت می کند.

به طور کلی ، هایداری بر ضرورت عمیق ، تاریخی و حساس به سوء استفاده تاریخی ایران تأکید می کند و هشدار می دهد سادگی ، کلیشه ها ، دوگانگی های دروغین و رویکردهای ترجمه شده برای تجزیه و تحلیل اوضاع در ایران.

استاد سومیه توهیدلو همچنین ، با معرفی مقاله آراش هایداری در کانال خود ، برای ارائه تجزیه و تحلیل دو درگیری ویرانگر در گفتمان های غالب ، که یکی از آنها بنیادگرایی و دیگری استعمار است ، با تکیه بر وقایع جنگ 6 روزه و پس از آن. برای توهیدلو ، هایداری معتقد است که درگیری بین بنیادگرایان و استعمارگران یکی از مهمترین مناطق ایران معاصر است. هر دو ایدئولوژی دارای یک شخصیت اساسی ، یعنی تعمیم هنجاری پیچیدگی ها ، فرآیندها و تحول هستند. این دو رقیب به ظاهر ، اما بسیار هماهنگ ، در دو بیان نهایی یک استراتژی و میل استعماری قرار دارند. تولید سیاسی بنیادگرایی و استعمار گرایش های فاشیستی و تمایل به سلطنت الهی به شکل های مختلف مذهبی یا سکولار بوده است.

برای توهید لو ، حیدری استدلال می کند که ، بدون درک تاریخی و حساس از فردیت و ویژگی تاریخی ، هر صحبت در مورد وضعیت در اینجا و اکنون فقط در خدمت سخنرانی صادرات است ، نه وحی حقیقت. کار فکری نه استفاده می شود و نه صرف خواندن یا تکنیک. وی همچنین از دو دعوا مشترک در فضای مجازی انتقاد می کند. اولین مورد “نبرد سایه ها و کاریکاتورهای لیبرالیسم با ارواح مارکسیسم” نامیده می شود. در ادامه ، از پیروان بازار آزاد ، که منجر به یک فناوری اقتصاد سنجی شده است ، و همچنین چپ گرا شوروی و فاقد دیدگاه تاریخی از نماد “رفیق استالین” که به بحران اتحاد جماهیر شوروی ایران پیشنهاد می کند ، انتقاد می کند.

دومین انتقاد وی از ایدئولوژی ها بر اساس درک موجودات جامعه ایران ، ایده جامعه فروپاشی و استبداد است که در جامعه ایران تکرار می شود. او معتقد است که صادرکنندگان موجودات موجودات ، ایدئولوگهای استبداد و جامعه رو به وخامت ، برای مدتی (البته کوتاه) ساکت خواهند شد و به زودی عود می کنند.

سرانجام ، آراش هایداری به دنبال درک نیروهایی است که در زمینه تاریخی ایرانیان معاصر ظاهر می شوند ، که در نتیجه می تواند گروه های مختلفی از بحران جنگ 6 روزه را تحت الشعاع قرار دهد. او قدرت کم زندگی را که به طور مؤثر در جامعه ایران از دیگر گروه های فعال اجتماعی در حال رشد است ، متمایز می کند.

216216



منبع: www.khabaronline.ir

یوبیک آنلاین
یوبیک آنلاین
مقاله‌ها: 8970

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *