دو راهه ایران ؛ سیاست اصلی یا رفتن به ظرافت/ درک حق به سیاست اصلی بستگی دارد/ نمی توان آن را صد و نیم سال گذشته اداره کرد.



گروه فکری: مصاحبه با دکتر محمد علی اکبری ، عضو دانشکده دانشگاه شهید بهشتتی ، با عنوان “اکنون “خطر ایران” اکنون به تصمیمات سخت و دعوت جدید نیاز دارد “It was welcomed by the intellectuals. In that interview, Akbari emphasizes that we need to “understand the right understanding” and accept the “new invitation” instead of waiting for the savior or immediate and one -dimensional solutions. In his view, understanding is a collective and social understanding that is formed through dialogue and interaction between different perspectives, and its formation is conditional on the existence and legitimacy of another. دکتر محمد جاواد گولامرزا کاشی یکی از اعضای دانشکده دانشگاه Allameh Tabatabai ، به مصاحبه و تحلیل این مصاحبه پاسخ داد و با نوشتن مقاله ای با دو بخش توصیف نظریه دکتر اکبری و ارزیابی آن ، وی تأکید می کند که “”دکتر اکبری ، به عنوان یک مورخ ، توانسته است مسیری را نشان دهد که به درک کلی مشخص می رسد. درک کلی مشخص ، درک اجتماعی است که نتیجه یک اسکن جمعی است. ایده کلی بتن ، که یک کلمه هگلی است ، به درک غیر سازگار اشاره دارد. درک که در دید بینی و بین سوژه ها ایجاد شده و مادی می شود. “من قصد دارم آنچه را که دکتر اکبری به سیاست ارائه داده است ، ترجمه کنم و از این زاویه برای ارزیابی دیدگاه دکتر اکبری.” این به شرح زیر است:

****

این روزها همه در مورد بحران های مهم و انباشته صحبت می کنند. وقت آن است که از دو صدا بیرون بیاییم ، و کسانی که صبر و صبر دارند اعلام می کنند که هیچ راه دیگری جز حل یک به یک وجود ندارد. صدای دیگر اجازه صبر نمی کند. همه چیز فوری است. دستور توسط یک ناجی دنبال می شود. او انتظار دارد که کاملاً عاقلانه مردم را نجات دهد. دکتر محمد علی اکبری در مصاحبه آنلاین آدرس عجیبی می دهد. مقدمه ای برای هر خارج -از این -راه ، کسب “درک صحیح” است. مطالعه درک درست منوط به یک دعوت جدید است و به شرط آنکه این دو با اطمینان بیشتر از یک تصمیم صحیح صحبت شوند. اما درک درست چیست؟ دعوت جدید چیست؟ من فکر می کنم توجه به مسئله “درک صحیح” و “دعوت جدید” یک پنجره مهم را برای خارج شدن از وضعیت فعلی باز می کند.

درک صحیح همان دیدگاههای انتزاعی جامعه شناسان و فلسفه و سیاست نیست ، و نه از عقاید متخصص اقتصاددانان و کارشناسان روابط بین الملل. درک به معنای ذهنی نیست. به این معنا که یک ذهن قدرتمند می تواند اوضاع را همانطور که هست درک کند و مخاطب را از انتظار و تعجب آگاه کند. درک درست بیشتر شبیه یک عمل جمعی است: “توضیحاتی که ادعا می شود به درستی درک می شوند ، به طور جداگانه در جامعه ما زندگی می کنند ، بدون اینکه درهای یکدیگر را باز کند تا آنها بتوانند درک اجتماعی خوبی از درک صحیح از درک درست ارائه دهند.”

دعوت جدید از دیدگاه دکتر اکبری ، تدوین مانیفست جدید با اصول و اصول جدید نیست. ما هنوز یک رویداد جمعی داریم. به جای رسیدن به یک روش و ارائه یک دعوت نبوی ، همه صداها و دیدگاه ها معتقدند که مشروعیت وجود سیاسی آنها به وجود دیگری بستگی دارد: “هیچ نیرویی قادر به حذف نیروی دیگر نیست. اگر ما این را در سطح سیاسی بالا ببریم ، یعنی نیروهای سیاسی باید با توجه به روابط اجتماعی خود را از بین ببرند. گروه دیگر و جلوگیری از حق زیست توده فرهنگی مطلوب خود ، اگر ما این دو فرض را نادیده بگیریم ، یعنی ما سطح تنش را بالا می بریم و این امر وضعیت امور را تشدید می کند.

دعوت جدید برای انتقال از مدیریت دیگران به تنظیم کننده روابط متناقض نیروهای متعدد است. نکته دیگر مهمترین ویژگی دعوت جدید است و آن را از تمام الگوهای دعوت از قانون اساسی تاکنون متمایز می کند. این تنها در صورتی است که این دعوت جدید درک مناسبی از خود ایرانی ما پیدا کند.

ارزیابی و نظر

روزهای جامعه شناسی ، علوم سیاسی و اقتصاد و گاه فلسفه ، به بحث در مورد بحث و گفتگوها تبدیل شده است. من دکتر اکبری را همراهی می کنم ، که به طور کلی اسیر شده است اما بحث های انتزاعی ، یا بحث های جزئی و متخصص را ارائه داده است. هیچ کس نتوانسته است درک از نوع “بتن عمومی” را به ایران ارائه دهد.

حتی مورخانی که بعضی اوقات اظهار نظر کرده اند به لباس فیلسوفان ، جامعه شناسان و سیاستمداران رسیده اند. اما من فکر می کنم دکتر اکبری ، به عنوان یک مورخ ، توانسته است مسیری را نشان دهد که به درک کلی مشخص می رسد. درک کلی مشخص ، درک اجتماعی است که نتیجه یک اسکن جمعی است. ایده کلی بتن ، که یک کلمه هگلی است ، به درک غیر سازگار اشاره دارد. درک که در دید بینی و بین سوژه ها ایجاد شده و مادی می شود. من قصد دارم آنچه را که دکتر اکبری به سیاست ارائه داده است ترجمه کنم ، و از این منظر ، ضمن همراهی دیدگاه دکتر اکبری ، آن را ارزیابی می کند.

از دیدگاه ارسطویی ، هدف دکتر اکبری را می توان در ظهور سیاست اصلی ترجمه کرد. هنوز هیچ چیز به نام سیاست اصلی ارسطویی وجود ندارد. سیاست نشان می دهد که موضوعات رایگان در تعامل و درک خیر عمومی است. هر مرجع در خارج از حوزه درگیری و گفتگو رایگان در بین فعالان آزاد برای درک یک خیر عمومی و مراقبت از آن ، نوعی سیاست را از بالا تحقق بخشیده است. شکلی که در واقع سیاست نیست ، بلکه از نوع استاد و بندگی است. در ایران ، پس از قانون اساسی ، زمینه اجتماعی ایران هرگز قلمرو تعامل بین فعالان آزاد نبوده است. نه به این دلیل که از استبداد سیاسی جلوگیری می شود. از آنجا که زمینه های عینی برای چنین موضوعاتی ضروری نبود ، و شکل گیری استبداد سیاسی یا نقش دانش عمومی ، نتیجه این فقدان بود.

موضوعی که آزادی و استقلال را احساس می کند و به خود قدرت می بخشد ، نیاز به زندگی در فضای شهری دارد. شهر به معنای واقعی کلمه. نه شهری که یک دهکده بزرگ رشد کرده است. این امر به آموزش مدرن و شهری نیاز دارد. این در زمینه های اقتصادی و اجتماعی اتفاق افتاده است. نیاز به ظهور و قدرت طبقه متوسط ​​شهری دارد. این امر نیاز به تغییر در قلمرو سنت و میراث تاریخی دارد که مهمترین آنها دین است. در غیاب همه اینها ، هیچ موضوع مستقلی و آزادی برای ارائه سیاست اصلی وجود ندارد.

در میان عوامل فوق ، دین نقش برجسته ای دارد. دین ، ​​با تمام آموزه ها ، اسطوره ها و اسطوره ها و مفاهیم ، همان بتن هاگل است. تا زمانی که اقتدار این بتن عمومی سنتی باشد ، ظهور جامعه متشکل از موضوعات مستقل و خودمختار مرتبط نیست. این به معنای جلوگیری از ایجاد دین در یک موضوع خودمختار نیست. به گفته هگل ، فردیت در اصل محصول ادیان ابراهیمی است. اما آموزش فردیت خودمختار مشروط به تفریح ​​دین به شکل و شکل جدید است. زندگی مذهبی در چارچوب جامعه مدرن باید به گونه ای بازسازی شود که نه تنها مانع از شکل گیری موضوع خودکفا شود ، بلکه آن را نیز تشویق می کند.

نوسازی شتاب در دوره پهلوی ، به جای کمک به ظهور این موضوعات آزاد و خودمختار ، اساس دین به شکل و درک سنتی شد و منجر به انقلاب و شکل گیری جمهوری اسلامی شد. طنز تاریخ این است که دقیقاً این بود که قدرت و قدرت دین سنتی ، به عنوان یک بتن کلی به خطر می افتد. ناکارآمدی و فساد ساختاری سیستم زمینه وضعیتی را ایجاد کرد که بیشتر ایرانیان با وجود اینکه هنوز دین هستند ، جایی در زندگی بین فردی و سیاسی خود ندارند. در چنین شرایطی می توان در مورد احتمال تحقق سیاست اصلی ارسطویی صحبت کرد. مقامات زندگی مذهبی اکنون موظفند نقش دین و نقش خود را در شکل گیری این نوع جدید از همکاری و زندگی سیاسی بازیابی کنند.

اکنون در ایران امروز ، می توان از وضعیتی صحبت کرد که هیچ اولویت ای برای تعیین نیکی عمومی مردم ندارد. به همان اندازه که دین این نقش را از دست داده است ، ایدئولوژی ها دیگر قادر به ایفای نقش قبلی نیستند. خواه لیبرال ، چپ یا ناسیونالیست یا مذهبی باشند. این تنها مکانیسم های عملی و جمعی زندگی سیاسی است که می تواند درک و ایجاد منافع عمومی را امکان پذیر کند. این فرایند به ناچار با معضل تعدد افراد و گروه های اجتماعی روبرو است. زمان آن رسیده بود که رهبران مقامات لیرال ، مذهبی یا چپگرا یا ناسیونالیست برای رقابت در پایان رقابت سوت به نفع یک طرف رقابت کنند. این صداهای جمع نه تنها با هم هستند ، بلکه جامعه می تواند صدای جدیدی را ابداع کند و با دیگران شناسایی کند.

درست است که در زمینه تصمیم گیری سیاسی -در نهایت باید تصمیم گرفت. کسی که تصمیم می گیرد ممکن است بیشتر یا لیبرال یا ناسیونالیست یا مسلمان باقیمانده باشد. اما پیش نیاز این تصمیم این است که جامعه از زندگی سیاسی معتبر برخوردار است. در زمینه تعامل صداهای متعدد ، درک به عنوان بتن بتن رسوب می شود و بستر تصمیم گیری درست را فراهم می کند.

درک صحیح دکتر اکبری محصول باغ اصلی سیاست است. ظهور این سیاست سیاست مستلزم باز کردن یک پنجره جدید به امروز و امکانات است. بیشتر صداها در جامعه ایران امروز همان دسته از دکتر اکبری است که از آن به عنوان سیاست خداوند یاد می کند. سیاستی که به یک ناجی متکی است. بیش از دو دهه از زمان افتتاح این رقابت بین این صداها می گذرد. اما هیچ کس نتوانسته است با دیگری رقابت کند. چند ساعت ممکن است به دلیل عصبانیت جمعی یا بمباران یک صدای واحد و امید به مقامات آن به طور موقت سنگین باشد. اما به سرعت سرد و مرده می شود و صحنه را ترک می کند. این روزها به صحنه مذاکرات با ایالات متحده توجه کنید. اگر مذاکرات موفق شود ، یک صدا تقویت می شود و در صورت عدم موفقیت ، صدای دیگر خواهد بود.

وابستگی شدید تعادل بین صداها به وقایع روزمره نشان می دهد که هیچ یک از سیاست های ایران فردا نخواهد بود. یک جامعه دیگر ایرانی سال گذشته نمی تواند بسیج یا مدیریت شود. یا حرکت به یک الگوی واقعی از زندگی سیاسی در آنجا خواهد بود ، یا همه ما به سمت آنچه دکتر اکبری از آن به عنوان یک وضعیت مرفه یاد کرده است حرکت خواهیم کرد.

بیشتر بخوانید:
اکنون “خطر ایران” به تصمیمات جدید و دعوت های جدید نیاز دارد / اجازه دهید ایران به مراحل بی نیاز خدا / نجات ایران با “سی مرغ” یا “سیمورگ” برود؟
عدم موفقیت اجماع در سرنوشت ایرانیان از قانون اساسی تاکنون/ تاریخ فقدان ؛ انتظار مانند پارلمان ماست / چرا تلاش برای زندگی مدرن در ایران شکست خورده است؟
سیاست پیش از چهل سالگرد انقلاب / شکست نیروهای سنتی توسط نیروهای محافظه کار / صبر محرمانه برای مقابله با هاردینرها و ترامپیسم

216216



منبع: www.khabaronline.ir

یوبیک آنلاین
یوبیک آنلاین
مقاله‌ها: 7213

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *