
گروه فکری: مقاله زیر در نامه ویژه روزنامه ایران به نام “اگر پزشکان نبودند” ، توسط محمود ناجاتی حسینی (خراسان) مدیر جامعه شناسی دین در انستیتوی مطالعات و تحقیقات اجتماعی ، دانشگاه تهران نوشته شده است. این امر به اهمیت و ضرورت اجماع در جامعه می پردازد و آن را “کالاهای عمومی اساسی” برای نظم ، ثبات و توسعه می داند. نویسنده برای همزیستی مسالمت آمیز و کاهش تضادها ، اجماع را به عنوان “قاب قضایی” تعریف می کند. وی عدم وجود اجماع را علت هرج و مرج ، تضادهای نسلی و توسعه نیافته می داند. از آنجا ، مسئله اجماع آن منجر به مشکلات جدید در ایران شده است ، نویسنده دو استراتژی اصلی برای ایجاد اجماع در ایران پیشنهاد می کند:اول از همه ، اجماع تحت سایه دین: نویسنده دین را “عنصر اجماع” می داند که می تواند با تکیه بر آموزه های اخلاقی و قرآن ، متحد و معاشرت کند. زیر چتر ایران فرهنگیپاسخ: نویسنده معتقد است که “ملیت ایرانی” می تواند علیرغم تنوع قومی ، همه ایرانیان را تحت یک چتر فرهنگی واحد جمع کند و از چالش های قومی و دین جلوگیری کند. سرانجام ، نویسنده شرط اصلی تحقق این اجماع را تقویت دموکراسی متناسب با ایران و اسلام در بدن دولت و پیروی عملی به قانون اساسی و شهروندی می داند. در این مقاله آمده است:
****
“محرمانه” در علوم اجتماعی و علوم سیاسی به معنای یک چارچوب استراتژیک و یک الگوی استراتژیک و موقعیت مثبت برای مجموعه ارزشها و هنجارها و سنت های منطقی ، اخلاقی و مذهبی است که توسط اکثریت اعضای یک جامعه پذیرفته شده است. برای اینکه آنها بتوانند بر اساس اجماع در یک فضای مدنی مسالمت آمیز ، با یکدیگر همکاری کنند ، با بقای جامعه ، فرهنگ ، تمدن و زندگی اجتماعی همکاری کنند و به خصومت ، درگیری و تضاد منافع و افزایش انسجام ، همبستگی و وحدت اضافه کنند.
اجماع همانطور که هست و همانطور که می خواهیم
به گفته جامعه شناسان ، این محصول اجماع نظم و ثبات ، توسعه ، سعادت ، سعادت ، امنیت و آزادی استبشر از این منظر ، به نظر من ، اجماع چند لایه و چند منظوره وجود دارد ، بنابراین می توان به چندین نوع اجماع اشاره کرد: “اجماع Defecto” (یعنی اجماع همانطور که هست) ؛ “اجماع dejorated” (یعنی اجماع همانطور که می خواهیم) و “اجماع ایده آل” (یعنی اجماع همانطور که باید باشد).
همچنین لازم به ذکر است که در سیاست گذاری ، اجماع هم “ایده” ، “یک روش” و “یک استراتژی” است. من این را گفته ام تا تعیین كنم كه چقدر باید دامنه ، صحت عمل و افق را داشته باشیم ، خواه بتوانیم اجماع و انتظارات فرهنگی و فرهنگی خود را درک كنیم ، خواه بتوانیم هنگام صحبت صحبت كنیم ، هم اجماع و هم انتظارات فرهنگی و فرهنگی خود را درک كنیم. به به ویژه ، به عنوان یک سیاست ساز و تصمیم گیری برای ایجاد اجماع در جامعه و دولت ، حتی در سطح منطقه ای ، روابط بین الملل و سیاست جهانی.
جامعه ای بدون اجماع ؛ جامعه آغشته به تضاد
با توضیحاتی که من ارائه کردم ، باید واضح باشد که اجماع یک کالای عمومی اساسی و یک سرویس استراتژیک حیاتی هم حاکمیت و هم عمومی و هم نخبگان به میزان کالاهای مهم عمومی مانند آب ، نان ، مسکن ، کار ، اینترنت ، هوا ، بهداشت ، آموزش و بهداشت است. وت باید واضح باشد که جامعه بدون اجماع جامعه ای خواهد بود که با تضاد ، خصومت ، خشونت ، تقسیم و تعدد آغشته شده و در نهایت ، به عنوان فیلسوف سیاسی برجسته هابز ، “جنگ علیه همه”.
آنچه ما در مورد عملکردهای مثبت وجود اجماع و همچنین پیامدهای منفی عدم وجود اجماع گفتیم ، نسبت به هر جامعه شرقی یا غربی صادقانه تر است. از جمله جوامع جهان اسلام ، از جمله جامعه فعلی اسلامی در تاریخی و تمدن و جامعه ایران به معنای سیاسی ، حقوقی ، دولتی و فقهی. در این راستا ، بیایید به طور خاص در مورد ایران فعلی واضح تر و صریح بگوییم: اگر این یک اجماع ، قانونی شدن ، امید ، اعتماد اجتماعی ، سرمایه اجتماعی ، نشاط اجتماعی و شهروندی باشد و احترام به حقوق بشر و حقوق بشر درست باشد. اما اگر اجماع وجود نداشته باشد ؛ به این معنی که ، درگیری و درگیری و ناشناس بودن ، پس تقسیم اجتماعی و قطبش نسل ها و تضادهای هرج و مرج ، بی نظمی و تبعیض رواج خواهد یافت ، که متأسفانه در بعضی از لایه ها بیشتر و کمتر است.
مجاورت
بسته به آنچه من گفتم ، در این زمان بسیار حساس ، جامعه ما بیشتر از نان شب ، اجماع و اجماع را بیشتر از نان شب ایجاد می کند. از آنجا که جامعه ما درگیر روشنفکران مختلف ، ضرب و گاه متناقض است و این می تواند جامعه را چند برابر کند ، بنابراین اول از همه ، یک اجماع فرهنگی و روشنفکرانه برای محور و نقطه انسجام برای وحدت و انسجام لازم است. در اینجا ، به عنوان جامعه شناسان کلاسیک و به ویژه جامعه شناسان دین ، بر “عنصر دین” تأکید می کنند که می تواند عامل اجماع جامعه ما باشد ، که نمونه ای از آموزه های کلامی ، استراتژیک و عملی قرآن آن “جمالله و لاتافاروا” است.
این آموزه ای است که متأسفانه از آن غفلت کرده ایم. هم در سطح دولت و هم دولت و هم در حوزه عمومی و جامعه مدنی و زندگی روزمره. با این حال ، از آنجا که دین اکثریت جمعیت “اسلام” است ، بنابراین ، اعتقاد صحیح به آموزه های اخلاقی ، فرهنگی ، سیاسی و حقوقی اسلام توسط دولتمردان ، نخبگان و روشنفکران و عموم مردم که در آن تحمل ، تحمل ، گفتگو ، خودآگاهی ، امور خیریه و عدالت قابل تأکید است.
زیر چتر ایران فرهنگی
“عنصر ملیت” همچنین می تواند یکی دیگر از عواقب اجتماعی ، سیاسی و حقوقی باشد. علیرغم همه تنوع قومی ، زبانی و نژادی ، آنچه می تواند همه ایرانیان را از کرد و لور و بلوچ گرفته تا اعراب و آذری و فارس تحت چتر یک تمدن فرهنگی بزرگ جمع کند ، ایران عنصر “ملیت ایرانی” است. ملیت و ملیت منسجم ایران می تواند بر چالش های قوم گرایی ، نژادپرستی ، دین و زبانی گرایی غلبه کند و اجماع ملی را ایجاد کند.
بنابراین اگر به جامعه شناختی ، علمی و حرفه ای نگاه کنیم و اگر به نگاهی باریک نگاه کنیم ، وجود “اجماع ملی فراگیر” به همراه “اجماع مذهبی قوی” می تواند یک همزیستی مدنی منسجم دولت ، ملت و قومیت های مختلف و پیروان مذاهب موجود و حتی به سیستم سیاسی موجود را تشکیل دهد.
برای تحقق چه چیزی باید حاصل شود؟
به نظر من ، با این دیدگاه جامعه شناختی ، حتی عنصر تمدن متمدن مدرن ، که بر اسلام گرایی ایران و اکثریت مسلمانان تأکید دارد ، می تواند مانند ملت سازی که بر مسلمانان ایران تأکید می کند ، اجماع را در سطح حاکمیت و جامعه و در کشور دولت تقویت کند. مهمترین شرط این است: تقویت و ترویج و ترویج “دموکراسی متناسب با ایران و اسلام گرایی” در دولت و دولت پزشکی. یعنی پیروی عملی به همه عناصر اخلاق مذهبی و قوانین اسلامی و دموکراسی دموکراتیک و همچنین تعهد کامل دولت برای رعایت مشارکت های دموکراتیک و دولتی و اطمینان از حقوق شهروندی و اجرای قانون اساسی بدون میثاق اجتماعی بین مردم و دولت.
هر دو جامعه بزرگ اسلامی دارای این ظرفیت های دموکراتیک و حاکمیت در هر دو سطح دولت و دولت می توانند و باید این ظرفیت را ایجاد کنند. بنابراین ، این امکان پذیر است و برای دستیابی به اجماع باید حاصل شود. در غیر این صورت باید منتظر بحران باشیم. به گفته شیخ آجل حکیم سعدی شیرازی ، “توصیه ما این توصیه بود و ما گفتیم / با خدا انجام دادیم و رفتیم”
1
منبع: www.khabaronline.ir