
گروه فکری: موارد زیر خلاصه ای از مقاله روانکاوی است دکتر داود فیحی در خط مشی شماره 1 ، که در کانال علوم انسانی منتشر شده است این به طور خلاصه به تأثیر سید جاواد تاباتابای و حسین بشیریه ، دو استاد دانشگاه ، بر نسل دانشجویانش می پردازد. نویسنده این دو را به عنوان یک مکمل برای یکدیگر معرفی می کند که علی رغم تفاوت های دیدگاه ها ، موفق به پیوند زمینه های اندیشه سیاسی ، جامعه شناسی و تاریخ شد. این دو استاد آثار مهم و معاصر را ترجمه و گردآوری کردند ، دانشجویان را به یک مطالعه منظم و عمیق سوق دادند. ویژگی مهم رویکرد آنها پیوند دادن موضوعات نظری و فلسفی (مانند تفکر هگل یا فوکو) با موضوعات اساسی ایران بود که نگرانی ایران را از یک رویکرد تاریخی سنتی به یک موضوع فلسفی و جامعه شناختی تبدیل کرد. نویسنده خاطرنشان می کند که این رویکرد نوآورانه با مخالفت روبرو شده و منجر به اتهاماتی مانند سکولاریسم به این دو استاد شد که در نهایت باعث شهرت و رد آنها شد. این یک داستان کوتاه در زیر است:
****
دکتر بشیریه و دکتر تاباتابای در آن زمان پرانرژی بودند و ما توانستیم دایره ای در اطراف خود ایجاد کنیم و دو گرایش اندیشه سیاسی و جامعه شناسی را تغییر دادیم. آنها همچنین مطالعات خوبی داشتند. به عنوان مثال ، دکتر Tabatabai درس خود را از یونان شروع کرده بود و علاوه بر مسائل تفکر در ایران و اسلام. با این حال ، در آن زمان ، کار معین او تأثیر زیادی از هژلیان نشان نداد ، و این در مورد بحث در مورد فکر ایرانی بود که مضامین هگلی دیده می شود اما بیشتر از ادبیات گل سرخ استفاده می کردند.
یا به عنوان مثال ، کار دکتر بشیریه در مورد تئوری های جامعه شناسی چارچوبی داشت. دکتر بشیریه روی کتاب اندرو وینسنت ، “تئوری های دولت” کار کرد. خود آقای بشیریه ، گرچه تمایلات جامعه شناختی داشت ، اما همچنین به مباحث فکری نزدیک بود. به عنوان مثال ، در آن زمان ، او ترجمه آثار هابز مانند لویاتان را آغاز کرد. او کارهای فوکو را که در پی جامعه و فلسفه بود ، ترجمه کرد. آقای Tabatabai همچنین در زمینه تاریخ و فکر کار می کرد.
این دو نقش مکمل برای ما داشتند. اگرچه دیدیم که آقای بشیریه و آقای تاباتابای دیدگاههای مختلفی دارند ، اما موضوعات بین جامعه شناسی ، اندیشه و تاریخ بود. این دقیقاً هنر آن دوره بود. یکی از چیزهای خوب دکتر تاباتابای این بود که او فقط تاریخ فکر را نمی گفت. وی همچنین در موضوعات یا مسائل اساسی ایران شرکت داشت. وی با استفاده از زمینه نظری خود و همچنین استفاده از موضوعات گل سرخ ، وی همچنین در موضوعات اساسی ایران شرکت داشت که فضای جدیدی را ایجاد کرد. آقای بشیریه این کار را می کرد. این موضوعات باعث شده است تا بین نگرانی های فکری و ضروریات زندگی سیاسی رابطه برقرار کنیم و هرگونه تحقیقات اساسی را در این زمینه ها آغاز کنیم.
نگرانی ایران در این دوره مهم شد. این نگرانی ایران نبود ، اما این موضوع بحث در مورد تاریخ تحولات نبود. ایران به عنوان یک موضوع فلسفی یا نظری و گاهی به عنوان یک مسئله جامعه شناختی یاد می شد. در این بحث ها ، ایران موضوع سنتی تاریخ تحولات در حال حرکت به سمت موضوعات اساسی ایران بود. این با رشد زیادی همراه بود ، اما مخالفت خارج از کشور وجود داشت. این مخالفت ها باعث شد گروهی در خارج از دانشکده استخدام شوند و تا حدی کسانی که از آموزش مودارس یا جاهای دیگر آمده بودند ، خود را در زمینه دین و انقلاب و غیره دفاع کردند و این دو استاد را به حوزه سکولاریسم سوار کردند که اصلاً نبود. این باعث شد این دو استاد از یک طرف مشهور شوند و از سوی دیگر آن را رد کردند.
اصل این مقاله را می توان در سیاست ، شماره 1 خواند
1
منبع: www.khabaronline.ir