نقل از کردن پایگاه اندیشه و فرهنگ مبلغان، در قسمتی از حکمت 89 نهج البلاغه – وسائل الشیعه، جلد 15، صفحه 299 – بحار الانوار، جلد 68، صفحه 367 روایتی است که (امام علی علیه السلام) می فرماید:
هر كه ميان خود و خدا آشتي دهد، خداوند بين او و مردم آشتي مي دهد و هر كه آخرت را آشتي دهد، خدا آشتي مي دهد. دنیا اینجاست
هر کس رابطه خود و خدا را اصلاح کند، خداوند رابطه او را با مردم اصلاح خواهد کرد. و هر کس در آخرت خود را اصلاح و اصلاح کند، خداوند تمام دنیای او را اصلاح و اصلاح می کند.
شرح این حدیث بر اساس درس آیت الله آقا مجتبی تهرانی را در ادامه بخوانید:
به خدا پناه می برم از شر شیطان. بسم الله الرحمن الرحیم
در گذشته فکر می کنم روایتی را اینگونه می خواندم، اما الان جهت دارد; من بسیاری از این روایاتی را که از ائمه علیهم السلام داریم می گویم; این برای مؤمنان معتدل است. اول این را می گویم. برای امثال ما انشاءالله اگر مؤمن باشیم; ما جزو مؤمنان متوسط هستیم. یک بار گفتم اشتباه نکنید ما از اولیاء الله نیستیم. این سری از سنت ها مربوط به ماست. لذا همان چیزی را که برای ما اتفاق افتاد می گفتند. برای اصلاح ما. دقت کردی چی گفتم؟! خب یک موقع گفتم آدم خیلی می نشیند و به یک سری عوارض فکر می کند. بله؛ من قبلاً به این مسائل اشاره کردم، اما اکنون می خواهم به طور کلی این را بگویم که برای او اتفاق می افتد، در امور دنیوی، در روابط اجتماعی، در امور مادی، به اصطلاح، حتی اگر شما مثلاً فرض کنید که او مومن هم هست ; طبق ظاهر هم مدعی است. گاهی پیش من می آیند، نه گاهی اما زیاد. و بگذارید به شما بگویم که ممکن است بیشتر روزها را داشته باشم. بعید است روزی برسد که دچار این جور مسائل نباشم. باید بگم که هر روز دارمش. مثلاً فرض کنید: هر کاری انجام میدهم، یک بار که آن را گفتم، به کارم گره خورده است. نمیدونم چیه؟!، باز نمیشه. در روابط اجتماعی الان به شما می گویم چون حرفم خیلی گسترده است. فکر نکن موضوع پول نیست، چیزهایی هست که، گره هایی هست که می توانی به همه دنیا پول بدهی، می فهمی؟ آن گره باز نمی شود، مراقب باشید. من یه گره کور دارم که حتی با دندون هم باز نمیشه، همه گوش کنین، یک موضوع کلی هست، به ذهنم رسید که اینو بگم، هر چند که یه ذره. من سه چیز را می خواهم بگویم، یعنی سه رابطه، انسان این گونه است که الان می بینیم که در این دنیا در این روایاتی که بعداً توضیح خواهم داد، روایات زیادی از امیرالمومنین علیه السلام داریم. ما زیاد داریم. من فقط نهج البلاغه را انتخاب کردم. من نه یک، نه دو، نه سه تا از این روایت ها را دیده ام. من فقط از نهج البلاغه انتخاب کردم ولی ائمه زیاد داریم، این تعبیر.
انسان بین خود و خدا رابطه دارد. درسته یا نه؟ ما می گوییم مؤمن هستیم و وسط هستیم، بین خودم و خدا رابطه داریم، من هم با شما رابطه دارم، یعنی خلقت با خلق. اولی که با خالق خلق شد. دوم؛ مخلوق با مخلوق; درسته یا نه؟ این را به شما بگویم؛ اینها از هم جدا نیستند. رابطه سومی هم وجود دارد. خوب به من گوش کن رابطه چیست؟ سوم؛ حالا بیایید بفهمیم چرا باید کاری انجام دهم. گاهی اوقات فکر می کنم که مثلاً آنچه می دانیم؛ می گوییم شاید نفهمند. خوب نمی فهمند آن که می فهمد، می فهمد. ما رابطه سومی بین این دو رابطه داریم. فهمیدی من با خدا رابطه دارم با تو رابطه دارم درسته یا نه؟ این دو رابطه با هم مرتبط هستند. او این روایات را می گوید. توجه کن! این روایات، این جملات علی رضی الله عنه در نهج البلاغه و آن روایاتی که این گونه نقل شده است; و اینکه اگر رابطه خود را با خدا درک کنید؟ دوستی کردی فهمیدی؟! دوست داری گوش میدی؟ رابطه شما دوستی بود درسته!؟ این باعث می شود که خداوند رابطه شما با دیگران را بر اساس رابطه شما با خدا تنظیم کند. فهمیدی به حرفام گوش کن اگر رابطه شما با خدا دوستی بود، خداوند رابطه شما را با دیگران اصلاح می کند.
این «الصلاح» اول به معنای دوستی است. «و الصلاة» دوم از دیگر این روایت است. چیکار کنیم گیر میدیم آقا گفتم هر روز دارم. «کسی که بین خود و خدا اصلاح کند»; این اولین رابطه بین خالق و مخلوق است. اگر کسی با خدا رابطه داشته باشد، رابطه چیست!؟ آشتی اینجا یعنی چی بگم الان یه رابطه آشتی برقرار کن فهمیدی!؟ نه عصبانیت، نه دشمنی، فهمیدی؟ «خداوند آنچه را که میان او و بین مردم است اصلاح میکند». فهمیدی او می آید، این رابطه بین مخلوق و مخلوقش اینجا چه می کند؟ با توجه به رابطه ای که با او برقرار کردید، همین طور است. او این را برای شما آماده می کند. چرا چون قلب دلها اوست. آیا او را فهمیدی دیدم که می آیند، گره های کور می گویند. متوجه منظور من می شوید؟ بچه من اینطوری است، همسرم همینطور است. چیکار کنم نمیتونم لهش کنم متوجه منظور من می شوید؟ شروع به گفتن این چیزها می کنند. آنها اینگونه هستند. درسته یا نه؟ گوش نمی دهد؛ آنجا چه اتفاقی می افتد؟ ما زیاد حرف میزنیم گفتم جزییات را نمی گویم. درست نیست من بحث می کنم به شما بگویم رابطه شما با خدا دوستی است یا دشمنی؟ کدام اجبار است؟! یا آشتی با خدا؟ هان!؟ همه شما را دوست دارند. همه اینها برکت شماست. خجالت نمیکشی! آن وقت پیش من می آیی و از خدا شکایت می کنی؟ که هر چه به او می گویم؛ گوش نمی دهد به خدا سوگند آمد و این را به من گفت. دیروز، غمگینم، دیروز من است. می بینم آیا در رابطه شما دوستی با خدا بود؟ بله تو بگو هرچه من می گویم بیا درستش کن. اینجا درستش نمیکنه این رابطه تو خوب نبودی که؛ می آیی و با پنجه به صورتش می زنی بعد می گویی بیا این را درست کن. خب زشتی هم چیز خوبیه. «کسی که میان خود و خدا را اصلاح کند، خداوند بین او و مردم را اصلاح می کند». درسته!؟ رابطه نزدیک بین دو رابطه است.
ثانیاً: «وَ یَصْحِحُ الْأَرْبِهِ»، فهمیدی!؟ اگر این “درست” باشد؛ یعنی خیر، نه خشم و آشتی. نه، «درست» دوم، «درست» اول نیست. گفتم چاره دیگری ندارم، باید در این بحث ها بروم. و او می گوید: اگر برای آخرتت نیکی کرده ای، می فهمی چه می خواهم بگویم؟ دنبالش بودی؟ خدا از کار دنیوی تو دست برداشته، دنیا از او دست برداشته است که درود خدا بر او باد. حالا نمی خواهم بگویم زیبایی در کلمات چیست. اولی دستور دارد. دومی اصلا دستور نداد.
این همه دنیای شما را خوب می کند. دوباره بشین شکایت کن
منبع: www.khabaronline.ir