گروه اندیشه: مقاله زیر نوشته دکتر محمدرضا صالحی پور عضو هیات علمی دانشکده گردشگری دانشگاه تهران است. نویسنده در این مقاله به بررسی پتانسیل عظیم عناصر تاریخی-تمدنی ایران در توسعه صنعت گردشگری میپردازد. مقاله او از این نظر اهمیت دارد که در صورت توافق ایران و آمریکا، دست به نقدترین حوزه توسعه در ایران، بخش توسعه بر اساس نظام گردشگری و میراث فرهنگی است. او تأکید میکند که ایران با داشتن حدود یک میلیون مکان و محوطه تاریخی (هم قبل و هم بعد از اسلام)، دارای غنای بینظیری است که میتواند سالانه میلیونها گردشگر را جذب کرده و منافع اقتصادی و اجتماعی-فرهنگی فراوانی برای کشور به همراه داشته باشد؛ مانند ایجاد شغل و جذب سرمایه. از نظر نویسنده چالش اصلی در بهرهبرداری از این ظرفیت، نگاه متوازن به میراث قبل و بعد از اسلام است. برخی گروهها تنها به یکی از این دورهها اهمیت میدهند، در حالی که یکپارچگی و تداوم تمدن ایرانی-اسلامی است که ضامن توسعه بخش گردشگری خواهد بود. صالحی پور برای اثبات این یکپارچگی، به سه جنبه اصلی اشاره می کند: 1-نقش پر اهمیت دین در تمدن ایرانی-اسلامی: در این بخش نشان داده میشود که ایران همواره کشوری دینمدار بوده و دین در دورههای پیش از اسلام (مانند عیلامیان) نیز جایگاه ویژهای داشته است. مفاهیمی مانند “حریم” در معماری سنتی و “پوشیدگی” در پوشش زنان و مردان، ریشههای باستانی دارند که در دوران اسلامی نیز تداوم یافتهاند. 2-یکپارچگی دین و سیاست در تمام تاریخ ایران: از نظر نگارنده، تلفیق دین و سیاست موضوع جدیدی نیست و ریشههای تاریخی طولانی در تمدن ایران دارد. از دوران باستان (مانند عیلامیان و هخامنشیان) تا دوران اسلامی، پادشاهان مشروعیت خود را از جانب خداوند میدانستند و دین و دولت در هم آمیخته بودند. 3-تشابه باورها و اعتقادات در دو وجه تمدن ایرانی-اسلامی: نویسنده به شباهتهای بسیاری در باورهای فرهنگی، مانند اعتقاد به فرشتگان نگهبان و پاسخگویی روح پس از مرگ، اهمیت ندادن به دروغ، و تأکید بر گفتار نیک، پندار نیک، کردار نیک در زرتشت و اهمیت به اخلاق و خدمت به خلق در اسلام، اشاره میکند. همچنین، تشابه در مفهوم منجی (سوشیانس و مهدی موعود) نیز مطرح میشود. در این بخش به تأثیرگذاری هنری-فرهنگی دو وجه تمدن بر یکدیگر نیز توجه ویژه شده است. از نظر نویسنده معماری مساجد (مانند چهار ایوانی، کاشیکاری، گچبری و گنبدها) ریشه در دوران اشکانیان و ساسانیان دارد. در مقابل، دوران اسلامی نیز تأثیر عمیقی بر هنر و معماری ایران داشته و زبان عربی نیز به زبان فارسی کمک شایانی کرده است. در بخش پایانی، مقاله توصیههای مدیریتی برای استفاده بهینه از میراث فرهنگی ارائه میدهد. نویسنده با تصحیح تصور نادرست مسلمان شدن ایرانیان با شمشیر، اشاره به مقاومت ایرانیان در برابر فرهنگ هلنی و ذوب شدن مغولان در تمدن ایران، تأکید می کند که ایرانیان با انتخاب خود فرهنگ اسلامی را پذیرفتند. در مجموع، مقاله نتیجه میگیرد که نگاه مثبت و یکپارچه به تمامی ظرفیتهای تمدنی ایران (قبل و بعد از اسلام) برای ترسیم افق روشن گردشگری فرهنگی و استفاده از آن به عنوان ابزاری قدرتمند برای دیپلماسی فرهنگی، کاهش ایرانهراسی و موفقیتهای آینده صنعت گردشگری ضروری است. این رویکرد، نیازمند آگاهسازی سیاسیون و خارج کردن حوزه میراث فرهنگی از حالت امنیتی و سیاستزدگی است. این مقاله در زیر از نظرتان می گذرد:
****
یکی از اصلیترین منابعی که صنعت گردشگری از آنهابهره میبرد تا بتواند تجربه یا محصول مناسبی را به گردشگران عرضه کند، عناصر تاریخی- تمدنی هر کشور هستند. این منابع ملموس و ناملموس، با ورود به عرصه صنعت گردشگری، موتور محرکه گردشگری فرهنگی شده و غنای تمدنی یک ملت را برای جهانیان به نمایش میگذارند.
ایران ازجمله تمدنهایی است که هم در قبل از اسلام و هم بعد از اسلام، دارای منابع تاریخی فراوانی است. وجود حدود یک میلیون مکان و محوطه تاریخی در ایران، حکایت از غنای کشورمان در این زمینه دارد. این منابع تاریخی با ورود به صنعت گردشگری میتوانند به جاذبه گردشگری تبدیل شده و سالانه میلیونها گردشگر را از سرتاسر جهان بهسوی خود جذب کنند. امری که تحقق آن میتواند از جنبه اقتصادی و اجتماعی- فرهنگی منافع فراوانی را برای کشور به همراه داشته باشد. بهعنوان مثال سازمان جهانی گردشگری عنوان میکند که در حال حاضر یکی از هر ۱۰ شغل ایجادشده در سرتاسر دنیا، در صنعت گردشگری خلق میشود و یا این که هزینهکرد گردشگران بینالمللی به رقمی حدود ۱۵۰۰ میلیارد دلار در سال رسیده است. اینها منافعی هستند که کشورمان نیز میتواند با برنامهریزی و مدیریت صحیح از آنها بهرهمند شود.
در این جهت موضوع قابل بحث، استفاده متوازن کشورهای جهان از منابع تمدنی خود جهت توسعه گردشگری است. حوزهای که در کشورمان و در بین برخی بخشهایی که میتوانند بر صنعت گردشگری تأثیر داشته باشند، به یک چالش تبدیل شده است. در این جهت برخی افراد و گروهها، منابع تمدنی دوره قبل از اسلام را شایسته اعتنا نمیدانند و برخی با منابع تمدنی دوره اسلامی کشور احساس بیگانگی میکنند. این در صورتی است که حقایق مرتبط به تمدن ایرانی- اسلامی کشورمان، نشانههایی متفاوت از این دو موضعگیری را پیش روی ما قرار میدهد. نکاتی که هم شناخت بهتر فضای تمدنی کشور را برای انسان ایرانی تسهیل کرده و هم آگاهی در مورد آنها، صنعت گردشگری ایران را به شکل مثبت، تحت تأثیر قرار میدهد.
نقش پراهمیت دین در کلیت تمدن ایرانی- اسلامی کشور
جدا از اهمیت نقش دین در دوره اسلامی، ایران همواره در طول تاریخ کشوری دینمدار بوده است. دین در ایران ریشهای طولانی دارد که به قبل از هخامنشیان و ساسانیان بازمیگردد. بهعنوان مثال دین در حکومت عیلامیان جایگاه برجستهای داشته است به شکلی که طبق شواهد تاریخی میتوان حکومت عیلامیان را حکومتی دینی دانست. در این جهت، تاریخ ایران در دوره عیلامیان یعنی چیزی حدود پنج هزار سال پیش نشان میدهد که موضوع حریم در زندگی ایرانیان نقش مهمی ایفا میکرده است. هشتی بهعنوان محل و مکانی که امروزه آن را در خانههای سنتی دوره اسلامی مشاهده میکنیم، ریشه در این عصر دارد. از همان زمان نیز هشتیها علاوهبر نقطه ورود و دسترسی به نقاط مختلف خانه، افراد وارد شونده به خانههای ایرانیان را کمکم با محیط، فضا و حریم خانهها آشنا میکردند. همچنین شاید برخی افراد به فراخور شرایط، صرفاً میتوانستند در قسمتهایی مشخص و خاص حضور پیدا کنند و اجازه ورود به سیر بخشهای خانه را نداشتند.
به علاوه، بنابر مطالعات تاریخی که در زمینه پوشش در ایران قبل از اسلام به انجام رسیده است، پوشیدگی زنان و حتی مردان در این دوره که برآمده از آموزههای تمدنی و دینی ایران باستان است، امری تأیید شده است به شکلی که آقای والتر هینتس در کتاب داریوش و ایرانیان مینویسند: برهنگی برای هخامنشیان یک ننگ بود. زنان و مردان هخامنشی همه بدن خود را میپوشاندند. همچنین میافزاید: هنر ایران باستان هیچگاه فردی را برهنه به تصویر نکشیده است. برهنگی در فرهنگ ایرانیان جایی نداشته است. به همین شکل، تحقیقات دیگر تاریخی نیز نشان داده است که ایرانیان در دوره اشکانیان و ساسانیان نیز پوشیده بودهاند. تصویر آناهیتا الهه آبها در سنگنگاره تاجگذاری خسروپرویز بر این پوشیدگی اشاره دارد. حتی فردوسی، بهعنوان فردی مسلمان که ایرانیت ایرانیان را در تاریخ زنده نگه داشته است، در شاهنامه خود سرتاسر به پوشیدگی، عفت و حیای زنان ایرانی اشاره دارد. جامعه آرمانی که فردوسی تصور میکند و بهعنوان یک فرد با تفکر استراتژیک بر آن تأکید دارد، جامعهای است که روابط بین فردی در آن جامعه مبتنی بر حریم، حیا و عفت است.
یکپارچگی دین و سیاست در تمام تاریخ گذشته بر تمدن ایرانی- اسلامی کشور:
تلفیق دین و سیاست موضوعی نیست که مختص به دوران جمهوری اسلامی ایران باشد و ریشههای تاریخی طویلی در حوزه تمدنی ایران دارد. در این زمینه تحقیقی با عنوان “تداوم نظریه مشروعیت الهی در نظام سیاسی ایران؛ از دوره باستان تا انقلاب اسلامی” به این نتیجه دستیافته که از دوران باستان تاکنون البته بهجز در سلسله پهلوی، تمامی نظامهای سیاسی حاکم بر ایران، مشروعیت خود را از جانب خداوند دانستهاند. به گفته دکتر ریچارد فرای نیز ایرانیان در طول تاریخ تمایل داشتهاند که دین و دولت را با هم بیامیزند.
در زمان حاکمیت عیلامیان و در شهرهای دوران عیلامی، حاکمان بیش از این که مقام سیاسی داشته باشند، مقامی مذهبی داشتند. شهرهای آنان ذیل حکمرانی فردی قرار داشت که مقامی سیاسی- دینی داشت. پادشاهان عیلامی خود را کارگزار زمینی خدا و جانشین ایزدان بر روی زمین میدانستند. آنان میگفتند پادشاهی آنان از جانب خدا به ایشان عطا شده است. همچنین هخامنشیان نیز آرمانهای سیاسی- دینی داشتند و همیشه حکومت خود را تحت سرپرستی و اراده خداوند یکتا قرار میدادند، به شکلی که داریوش اول میگوید هر آنچه من دارم و بهدست آوردهام، به خواست و یاری اهورامزدا یا خدای یکتا است. خشایارشا نیز در گنجنامه همدان اینچنین بیان کرده که: خدای بزرگ است اهورامزدا که این زمین؛ آسمان و مردم را آفرید؛ برای مردم شادی آفرید و خشایارشا را پادشاه کرد. همینطور اردشیر دوم ساسانی در طاقبستان، کتیبهای دارد که در آن حلقه پادشاهی و رسیدن به جایگاه سیاسی و قدرت خود را از اهورامزدا دریافت میکند.
به شکل کلی در اعتقاد ایرانیان پیش از اسلام، پادشاهان بهعنوان حافظان و نگاهبانان سرزمین ایران، از جانب خدایان برگزیده می شدند. بر اساس آموزههای دین زرتشت، پادشاهان دارای فرّه ایزدی بوده و حکومت آنها نوعی رسالت الهی قلمداد می شد.
تشابه باورها و اعتقادات در دو وجه تمدن ایرانی- اسلامی
تشابه باورهای فرهنگی در دوبخش تمدنی ایران بسیار زیاد است و در این جا بهعنوان نمونه فقط به چند مورد اشاره میشود. در زمان عیلامیان موقعی که روحی از بدن جدا میشد توسط دو راهنما، پیشواز شده و بهسوی اینشوشیناک خدای خدایان، راهنمایی میشد تا رأی خود را در مقام «ارزیاب روحها» صادر کند. این موضوعی است که در دین اسلام نیز وجود دارد. در زندگی مسلمانان نیز اعتقاد بر این است که هر فرد دو فرشته نگهبان دارد و زمانی که مرگ فردی فرا میرسد، فرشته مرگ را ملاقات کرده و روح او در نهایت در پیشگاه خداوند، پاسخگوی اعمال خود خواهد بود.
هردوت میگوید ایرانیان هیچچیز را بهاندازه دروغ ناپسند نمیدانند. در اسلام نیز بزرگترین گناه دروغ است. هخامنشیان اعتقاد داشتند انسان هر زمان که مشغول کار خیر است، مثل این است که در حال پرستش خداوند است. زرتشت در گاتها گفته است ما باید قوای خود را صرف خدمت و سعادت دیگران کنیم و موجبات آسایش آنان را فراهم آوریم. در اسلام نیز بزرگترین عبادتها خدمت به خلق خدا است. در کلام زرتشت، گفتار نیک، پندار نیک و کردار نیک، پیام اصلی است. در اسلام نیز پیامبر اسلام فرمودند من برگزیده شدهام تا مکارم اخلاقی را در جامعه تکمیل کرده و به بالاترین درجه خود برسانم.
زرتشت زندگی را مبارزه دائمی بین بدیها و نیکیها میداند. دین اسلام نیز بر مبارزه با نفس، خودسازی و تقوا و حرکت در جهت کمال الهی تأکید دارد. در دین زرتشت، روزی سوشیانس بهعنوان نجاتدهنده بشریت از بدیها و پلیدی های دنیا، به پا خواهد خواست. در دین اسلام نیز روزی حضرت قائم، مهدی موعود (عج) برای نجات دنیا از فساد و ظلم ظهور خواهد کرد.
تاثیرگذاری هنری- فرهنگی دو وجه تمدن ایرانی- اسلامی کشور بر یکدیگر
در تاثیرپذیری هنر و معماری اسلامی از هنر و معماری ایرانی، دکتر غلامعلی حاتم معتقد است ریشه معماری مساجدی که در ایران وجود دارد به دوران اشکانیان و ساسانیان باز میگردد. معماری چهار ایوانی مساجد، هنر کاشیکاری، گچبری و آجرکاری مساجد نیز از دوران ایران باستان به دوران اسلامی رسیده است. همچنین دکتر یعقوب محمدیفر معتقد است منارههای مساجد که امروزه محل اذان گفتن هستند در دوران قبل از اسلام به شکل منارها یا میلهایی در مسیر مردم و کاروانها بودند و بر روی آنها آتش روشن میشد تا مسافران و مردم را در مسیرها هدایت کنند. گنبدهای مساجد نیز همان گنبدهای آتشکدههای دوران ساسانی هستند که معماران ایرانی با افزودن گوشوارهها، آنها را در مساجد دوران اسلامی بهکار بردند.
پژوهشی با عنوان “بررسی تداوم عناصر تزئینی معماری ایران باستان در معماری دوران اسلامی ایران تا پایان دوره صفوی”، نشان از این دارد که بسیاری از طرحهای تزئینی که در دوران اسلامی بر بدنه ابنیه به کار رفته، همان ساختار طرحهای استفاده شده در دوران باستان است، اما یا جزئیات بیش تری بهوسیله تزئین کاران دوران اسلامی به این طرحها افزوده شده و یا اینکه صرفاً جزئیات طرحهای دوران باستان حذف شده و اجزای تازهای به طرحهای مورد اشاره اضافه گردیده است. از سوی دیگر، دکتر ریچارد فرای، استاد دانشگاه هاروارد، دوران تمدن اسلامی کشور را عصر طلایی هنر و معماری در ایران میداند و معتقد است هیچ دورهای همانند دوران اسلامی تاثیری اینچنین عمیق بر تمدن ایران نداشته است. او کارکرد زبان عربی برای فارسی را همچون کارکرد زبان لاتین برای زبان انگلیسی دانسته و زبان عربی را قوام بخش زبان فارسی میداند. وی معتقد است زبان عربی خدمت زیادی به زبان فارسی نموده است.
در کنار آنچه که در مورد دو وجه تمدنی کشور و تأثیر و تأثرات آنها بر یکدیگر بیان شد، بهمنظور استفاده بهینه از ظرفیت میراثی کشور در توسعه گردشگری فرهنگی و بهره بردن از تمامی منافع این صنعت جهانی، به لحاظ مدیریتی، باید به برخی از نکات نیز توجه کرد.
اولین مورد لزوم توجه و پرداختن به میراث ایرانی- اسلامی کشور از منظر همه ذی نفعان تمدن ایران است. این موضوع از این جهت اهمیت دارد که ممکن است در زمینه میراث قبل از اسلام ایران، نظراتی در ذهن برخی افراد یا گروهها شکل گرفته باشد که درنتیجه آگاهیهای تاریخی بیشتر، امکان اصلاح آنها وجود دارد. مثلا طبق نظرات علامه طباطبائی (ره)، آیتالله مکارم شیرازی و بررسیهای مولانا ابوالکلام آزاد، به لحاظ تاریخی، کورش کبیر همان ذوالقرنین قرآن است. در این زمینه، مطالعات مؤسسه پژوهشی مصاف، در حوزه بررسی متون تاریخی، کتب مقدس و همچنین احادیث و روایات معصومین، نشان از این دارد که کوروش کبیر، همان ذوالقرنین است که حضرت دانیال را درک کرده، توسط او به خداوند یکتا ایمان آورده و به مخالفت با بتپرستی اقدام نموده است. موضوعی که میتواند ضمن تأیید جایگاه ایشان بهعنوان فردی صالح، نشانگر این باشد که آرامگاه باقی مانده از او، نه تنها برای علاقهمندان تاریخ پیش از اسلام، بلکه برای علاقهمندان به دوره اسلامی کشور نیز حائز اهمیت بوده و باید در عین این که حفاظت شایستهای از این میراث جهانی کشور صورت بپذیرد، از این یادمان و میراث انسان ایرانی، استفاده مناسبی نیز در صنعت گردشگری کشور به عمل آید.
در زمینه توجه به تمامی میراث تاریخی کشور، مقام معظم رهبری در سال ۱۳۸۷ و در دیدار با مسئولان اجرائی استان فارس میفرمایند که بناهای تاریخی، محصول سرپنجه هنرمندان ایرانی و فکر روشنبین آنان است. ذهن ایرانی و سرانگشت هنرمند ایرانیان است که این بناهای تاریخی را به وجود آورده است. روحیه بلندنظر ایرانی و ابتکار و ذوق ایرانی به وجود آورنده این آثار است. این برای یک ملت باعث افتخار است. با این رویکرد وقتی نگاه بکنیم میبینیم اینها مثبت است، چه تخت جمشید چه بقیه آثار دیگر. باید به میراث فرهنگی کشور اهتمام ویژهای شود. همچنین قرآن در سوره آلعمران، آیه ۱۸۰ میفرماید که میراث بهجامانده از گذشتگان، متعلق به خدا است و در سوره دخان، آیات ۲۵ تا ۲۸، حفاظت از میراث مادی و معنوی بهجامانده از جوامع پیشین را یادآوری و توصیه میکند.
دومین موردی که باید مدنظر نسلهای مختلف کشور قرار گیرد این است که گفته میشود ایرانیان بهزور شمشیر مسلمان شدند. این درحالی است که ایرانیان در زمان حکومت سلوکیان، فرهنگ هِلنی را که بیش از دو قرن بر ایران حاکم بود، نپذیرفتند و امروزه اثر چندانی از هنر و فرهنگ هلنی در ایران باقی نمانده است. حتی مغولان که با وحشیگری تمام به ایران حمله کرده بودند، در تمدن ایرانی ذوب شده و به خدمت آن درآمدند. نمونه آن الجایتو بود که به سلطان محمد خدابنده تغییر نام داد و در خدمت فرهنگ و هنر ایران درآمد. مغولان ایرانی شدند ولی ایرانیان مغول نشدند. در این جهت باید گفت که به گفته پروفسور ریچارد فرای، ایرانیان خودشان انتخاب کردند تا فرهنگ اسلامی بتواند تأثیرات شگرفی را در جامعه قبل از اسلام آنان ایجاد کند. بنابراین اینکه گفته شود ایرانیان بهزور شمشیر مسلمان شدند، گفته صحیحی نیست.
سومین موردی که اهمیت دارد، نیاز به میانهروی تمدنی در انسان ایرانی است. به همین سبب است که خداوند در قرآن سوره بقره و آیه ۱۴۳ این سوره، منطبق با تفسیر آیتالله مکارم شیرازی، میفرماید: ما مسلمانان را امتی میانهرو قرار دادیم تا آنها الگویی برای سایر ملتها باشند. همچنین احادیث و روایات زیادی از معصومین ازجمله امام علی (ع) و حضرت محمد (ص) وجود دارد که مسلمانان را افرادی میانهرو دانسته و آنان را به این امر تشویق میکنند. با این رویکرد، میانهروی در توجه به هر دو وجه میراث ایرانی- اسلامی کشور، توصیه قرآن و امری پسندیده برای یک فرد مسلمان است.
در دوران معاصر نیز دو متفکر حوزه ایرانیت و اسلامیت یعنی دکتر عبدالحسین زرینکوب و آیتالله جوادی آملی، با مدنظر قرار دادن این میانهروی، بر لزوم توجه به ابعاد دیگر تمدن ایران اشاره کرده اند. در این زمینه آیتالله جوادی آملی، نیاز به فرهنگ فردوسی پرور و توجه به حماسههایی که ملت ایران را زنده نگه داشته و تمدن ایرانی را مسیر خود رو به جلو میرانند، ضروری میبیند. ایشان در کنار توجه به آئینهای مذهبی و اسلامی، به حماسهسازیهای ملی نیز اهمیت میدهند. همینطور دکتر عبدالحسین زرین کوب نویسنده کتاب دو قرن سکوت نیز توجه همزمان به وجه اسلامی در کنار وجه ایرانیت را لازم میداند. ایشان معتقد است باید یک تعادل نسبی بین این دو وجه تمدنی وجود داشته باشد تا تمام اصالتهای سرزمین ایران حفظ شوند. او باور دارد که نمیشود از وجه تمدنی اسلامی کشور چشم پوشی کرد.
سخن پایانی:
آنچه بیان شد نشان از این دارد که در چشمانداز آینده کشور و در توسعه گردشگری فرهنگی، باید با نگاهی متفاوت به داشتهها و ظرفیتهای تمدنی ایران نگاه کرد تا بتوان افق کلان پیش روی صنعت گردشگری کشور را متفاوت با گذشته ترسیم و تجسم کرد. باید به این نکته توجه داشت که تمدن قبل از اسلام در ایران همانند قلب و تمدن بعد از اسلام در ایران همانند مغز است که بدون وجود هر کدام از آنها، بدنه ایران ناقص بوده و انگار انسان ایرانی چیزی را گم کرده است. یافتههای تحقیقی نیز این موضوع را تأیید میکنند و حداقل در بعد کلان حاکمیتی، نتایج رساله دکتری نگارنده، نشان از این دارد که نگاهی مثبت به ظرفیتهای میراثی کشور وجود دارد.
نگاه به این نتایج از دو بُعد ایدئولوژی سیاسی و توجه به بُعد فرهنگسازی، نشان از این دارد که ایدئولوژی سیاسی جمهوری اسلامی ایران، ظرفیتی برای همه میراث فرهنگی ایران است و تمایل دارد تا با کل میراث فرهنگی قبل و بعد از اسلام ایران، تعامل مناسبی داشته باشد. از این منظر حاکمیت از میراث فرهنگی کشور، برای مشروعیت بخشیدن به کنترل سیاسی خود استفاده نکرده و تا کنون این میراث را در راستای منافع خود دستکاری نکرده است. گواه این موضوع در نوروز ۱۴۰۴ اتفاق افتاد که سرلشکر باقری، رئیس ستاد کل نیروهای مسلح کشور از کنار تخت جمشید عید نوروز را به مردم تبریک گفتند. این نشان از این دارد که بدنه حاکمیت، حتی در نظامیترین حالت آن، عنادی با میراث قبل از اسلام کشور ندارد و حتی به پاسداشت آن نیز اقدام میکند.
بااینوجود در بعد فرهنگی و نیاز به فرهنگ سازی، این موضع شایانذکر است که باید تلاش کرد تا برداشتهای نادرستی که ممکن است در مورد برخی از میراث کشور وجود داشته باشند اصلاح کرد. در این جهت باید اولاً سیاسیون ما شناخت بیشتری در مورد حقیقت مواریث فرهنگی کشور به دست آورند. بهواقع آنها باید پیش از این که به شخصیتی سیاسی تبدیل شوند، شخصیتی فرهنگی باشند و آگاهیهای خود را در این زمینه ارتقا دهند. ثانیا، حیطه میراث فرهنگی کشور باید از حالت امنیتی شده و سیاست زده شده خارج شود. راهحل این موضوع نیز آگاه سازی مردم، گروهها و فعالان حوزه میراث فرهنگی و گردشگری کشور است. آنها نباید برخی بناها و مناسبتها را به ابزاری که حالت اپوزیسیون و مقابله با حاکمیت را تداعی میکند، تبدیل کنند.
از این منظر نیاز است تا در ضمن افزایش آگاهیهای فرهنگی در خصوص میراث برجایمانده از گذشتگان، تفسیرهای متفاوتی از مواریث کشور برای حاکمیت، مردم و فعالان حوزه گردشگری، انجام پذیرد تا میراث فرهنگی سرزمین ایران بتواند ابزاری قدرتمند جهت دیپلماسی فرهنگی در نظام جمهوری اسلامی ایران باشد، ایران هراسی را کاهش داده و راه را برای موفقیتهای آینده صنعت گردشگری در کشور هموار کند.
بیشتر بخوانید:
۱۷ خرداد ۱۴۰۴ روز تاریخی اخراج اندیشمندان از خانه خود/ آیا عالمان می توانند انجمن قدرتمندی داشته باشند؟ / شهرداری خانه عالمان را تعطیل کرد
شکست ها و موفقیت های بهار عربی از نگاه آصف بیات / دو انقلاب مصر و تونس که به اصلاح منتهی شدند /تشکل یابی بعد از بهار عربی در تونس و مصر به قصد اصلاح
اهمیت برهمزدن مراسم تجلیل از خانیکی در گناباد
گفت وگوی فاضلی با قهرمانپور در باره امکان ایجاد دموکراسی در ایران / آیا دموکراسی همه مشکلات ایران را حل می کند؟/ چرا دموکراسی دور و دشوار نیست
216216
منبع: www.khabaronline.ir