سم انفعال در زوال اعتماد و اقتدار اجتماعی



بسیاری از متفکران بر این باورند که فرهنگ اعتماد بیش از هر نظام سیاسی دیگری در نظام دموکراتیک تحقق می یابد. فرهنگ اعتماد، به گفته پیوتر زاتومک، جامعه شناس لهستانی، در بحث شرایط ساختاری، پنج شرط (وحدت هنجاری، ثبات، شفافیت، آشنایی و پاسخگویی) به عنوان پیش فرضی است که زمینه را برای کنش فعالان و فعالان فراهم می کند. می تواند منشأ پیدایش فرهنگ اعتماد یا سلب اعتماد باشد و منجر به فرهنگ بی اعتمادی شود. شرط اول که وحدت و یکپارچگی هنجاری است، یکی از شروطی است که رئیس جمهور محترم جناب آقای دکتر مزیکیان در تبلیغات انتخاباتی بارها به آن اشاره کردند و پس از انتخابات نیز با سخنرانی وحدت ملی آن را دنبال می کنند. نقطه مقابل، سردرگمی هنجاری است. در آشفتگی هنجاری، قواعد و مقررات اجتماعی گوناگونی که رفتار انسان را تنظیم می کند و کنشگران را به اطاعت و اطاعت وادار می کند، شکسته می شود، اعمال افراد بدون دستور شخصی است، بر اساس هوا و هوس و هیجانات زودگذر و امیال خودخواهانه انجام می شود.

در اینجا آنچه قابل پیش بینی است رشد نسل هایی است که از درون خانواده شروع می شود و می تواند در قالب ساختارهای دولتی ادامه یابد. نسل‌ها در جامعه با یکدیگر تعامل دارند و از ابزارهای مختلف سود می‌جویند که یکی از این ابزارها اعتماد است. اعتماد اجتماعی بین نسل‌های مختلف می‌تواند به‌عنوان یک واسطه عمل کند و آنها را به توافق برساند و یا برعکس، عدم اعتماد می‌تواند شکاف بین نسل‌ها را تشدید کند و جامعه را با بحران‌های جدی مواجه کند. در 45 سال جمهوری اسلامی هر نسلی تجربیات منحصر به فردی دارد که از فضای اخلاقی جامعه نشات می گیرد و این تجربیات به آن هویت می بخشد و گرایش های فرهنگی و اجتماعی آن را شکل می دهد. مثلاً نسل جوان بعد از جنگ، به ویژه نسلی که خاطره جنگ دارند، نسبت به نسل های دیگر بدبین ترند. نسل پوشش دهنده جنگ و دفاع مشروع بر این باورند که ارزش های مثبت در آینده رشد خواهند کرد، در حالی که نسل Z و آلفا معتقدند که افق آینده ارزش های مثبت را کاهش و ارزش های منفی را افزایش می دهد.

یکی از آسیب هایی که قطعا دولت فدرال را با بحران مواجه می کند این است که بیش از حد به وحدت هنجاری توجه می کند و 4 عنصر دیگر اعتماد اجتماعی یعنی ثبات، شفافیت، آشنایی و پاسخگویی را نادیده می گیرد که در آن نظریه پردازی اجتماعی پدیدار می شود. . و ساختاری که بتواند شرایط مناسبی را برای شکل‌گیری استعدادها در کنشگر انسانی و فرصت‌هایی برای شرط‌بندی بر روی اعتماد و ویژگی‌های شخصیتی به‌طور غیرمستقیم با تمایل به اعتماد به‌عنوان شکلی از عمل‌گرایی در مقابل انفعال، خوش‌بینی در مقابل بدبینی، آینده‌گرایی در مقابل مدرنیسم یا گرایش سنت گرا، تمایل زیاد در مقابل تمایل به موفقیت در مقابل جهت گیری انطباقی، و علاقه به نوآوری در مقابل آمادگی برای انطباق. به نظر می رسد با انتصابات دولت چهاردهم که ظاهرا تحت فشار حلقه قدرت و گروه های فشار به شرکت سهامی تبدیل شده است، به زودی نشان از وجود شخصیتی متضاد در کابینه و دستگاه اجرایی خواهد داشت. دولت در پیدایش فرهنگ بی اعتمادی دخیل هستند. بی اعتمادی همراه با سوء ظن و بدبینی که باعث انفعال، معاصر بودن، کم شوق، تمایل به سازش و همنوایی می شود و در نتیجه باعث زهر انفعال در زوال اجتماعی می شود که می تواند پیامدهای جدی در جامعه، روابط انسانی و عملکرد سازمان ها داشته باشد. دارند

بی عملی می تواند منجر به کاهش اعتبار سازمان ها و نهادها شود. وقتی مردم ببینند مسئولان در مواجهه با چالش ها اقدامی نمی کنند، اعتمادشان به آنها کاهش می یابد. یکی از عوامل مؤثر دیگر در انفعال و زوال اعتماد، حساسیت به انتقاد است. اگر نهاد یا فردی نسبت به انتقاد بسیار حساس باشد، به جای تلاش برای حل مشکلات، ممکن است از واکنش خودداری کند و باعث از بین رفتن انسجام اجتماعی و در نتیجه زوال اعتماد و اقتدار اجتماعی شود که در واقع همان معبر است. از لایه های دشوار اعتماد اجتماعی است. اگر چه افول اعتماد و اقتدار اجتماعی پدیده ای پیچیده و چندوجهی است که بر اساس عوامل سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی شکل می گیرد، اما اصرار بر این روندها می تواند تأثیرات عمیقی بر امنیت اجتماعی، انسجام و کارآمدی جامعه داشته باشد. دارای نهادهای عمومی برای مقابله با این پدیده باید بر بایدها و نبایدهای بیگانه شده ای که با توجه به مقتضیات زمان شکل گرفته بود فائق آمد و بر اساس قراردادهای اجتماعی گام برداشت.

اولین قدم این است؛ هیچ قانونی را نمی توان به عنوان حقیقت مطلق پذیرفت. اگر این طرز تفکر نهادینه شود، دیگر افراد و نهادها نمی توانند خود را در موقعیت های مطلق و بی چون و چرا قرار دهند. گام دوم جامعه باز است که در آن مردم باید آزادی فکر و انتخاب داشته باشند. در جوامع بسته، مقامات به شکل مطلق وجود دارند و در برابر انتقاد مقاومت می کنند. بنابراین کاهش اعتماد به این مراجع در جوامع باز می تواند نشان دهنده گرایش به نقد و به چالش کشیدن مسائل سیاسی و اجتماعی باشد.

* پژوهشگر و تحلیلگر مسائل سیاسی



منبع: www.khabaronline.ir

یوبیک آنلاین
یوبیک آنلاین
مقاله‌ها: 7258

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *