
به نقل از خبرگزاری اخبار آنلاینمهم ترین عامل توسعه یک کشور را می توان در نحوه عمل به موقع، قوانین و برنامه ها جستجو کرد. در همین راستا دکتر مجتبی لشکربلوکی از داستانی که دکتر پریسی باستانی روایت می کند، استراتژی را تحلیل و تجویز کرده است که به نظر می رسد برای ایران امروز جایگاهی اساسی دارد، هرچند مقاله سه سال پیش نوشته شده است. زیرا به نظر می رسد تنها چیزی که در این کشور مهم نیست نظم و حرکت جمعی برای رسیدن به توسعه است. این یادداشت زیر را بررسی کنید:
***
زمانی در میدان مخبرالدوله دو ساعت توسط شهرداری نصب شده بود که یکی رو به جنوب و دیگری رو به شمال بود. این دو ساعت هرگز دقیقاً یکسان نبودند، اغلب یک یا دو دقیقه و گاهی یک یا دو ساعت با هم تفاوت داشتند. خدا محمد مسعود را بیامرزد، در روزنامه مرد مزر نوشت: هر وقت این دو ساعت با هم سنجیده شود، کار مملکت هم سنجیده می شود.
این نکته به قدری ظریف بود که دهان به دهان می شد و شهرداری وقتی دید واقعاً نمی تواند این عیب را برطرف کند، برای رهایی از شرمندگی مردم، آن ساعت ها و ستون ساعت را از میدان خارج کرد. به نظر من معجزه سوئیس در بانکداری. و ثبات اقتصادی آن در این نیست که تورم در آنجا از همه کشورها کمتر است، در بی طرفی نیست، در عدم شرکت در جنگ، در نپذیرفتن عضویت در اتحادیه اروپا، نیست. آب و هوا و نظافت و ملایمت و ادب مردم اینطور نیست، معجزه سوئیس این است که بیش از پنجاه ساعت به اشکال و اشکال مختلف فقط در سالن فرودگاهش وجود دارد و هیچ کدام. این ساعت ها حتی یک ثانیه با هم تفاوت دارند. موفقیت سوئیس در این موضوع جزئی به ما اطلاع می دهد که چنین کشورهایی می توانند معجزات سیاسی و اقتصادی داشته باشند.
تجزیه و تحلیل استراتژیک و تجویز:
آنچه می خوانیم نوشته پروفسور محمد ابراهیم باستانی از پاریس، محقق و نویسنده تاریخ معاصر است. اما بدیهی است که منظورشان این نبود که اگر روزی تمام ساعت های ایران دقیق باشد و یک عدد را نشان دهد، همه مشکلات ما حل می شود. اما به نکته ظریفی اشاره کرد و روی موضوع مهمی انگشت گذاشت. اکنون در ایران با نسل توسعه طلبی روبرو هستیم که آرزوی توسعه دارد. اما باید از نسل توسعه طلب به نسل توسعه گرا (25 درصد جامعه ایران) و توسعه آفرین (3 درصد جامعه) گذر کنیم.
برای نسل رشد آگاهانه/خلاق 5 ویژگی وجود دارد که یکی از این پنج ویژگی نظم و انضباط است. (بقیه ویژگی ها در اینجا توضیح داده شده) احتمالاً همه ما کلمه انضباط را شنیده ایم. اما جامعه منضبط را چه می نامیم؟ جامعه ای که به این مثلث طلایی احترام می گذارد: زمان-قاعده-برنامه.
– زمان باید رعایت شود:تفاوت بین هفت و هفت و پنج دقیقه را باید کاملا درک کرد و باید بدانیم که بین این دو 300 ثانیه تفاوت وجود دارد.
– این قانون باید رعایت شود:یعنی تصمیمات و اقدامات ما بر اساس یک مبنای خاص، معقول و قابل قبول است و سلیقه و هیجان، خانواده/قومیت، مهمانی، حزب گرایی تاثیری در امور جمعی ما ندارد. حاکمیت قانون به معنای قابل پیش بینی بودن آینده و کاهش هزینه های تعامل است.
– برنامه باید رعایت شود: برای مسائل مهم باید جدولی وجود داشته باشد که دقیقاً بگوید کیست؟ چه زمانی باید انجام داد؟ چه کاری انجام می دهد و تولید می کند؟ (اقلام قابل تحویل)؟ کلمه برنامه را در لجن به کار نبرید و هر ایده کلامی خام آزمایش نشده را برنامه نخوانید!
رعایت مثلث طلایی «زمان، قانون و برنامه» باعث می شود در گذر زمان این ویژگی ها را زیبا کنیم:
تعهد به چرخه
* ارائه برنامه نوشتاری مشخص (و نه کلمات مبهم کلامی پراکنده)
*اجرا بر اساس برنامه (و نه اینکه هر روز هر کاری به ذهنمان می رسد)
* نظارت و یادگیری سیستماتیک (اندازه گیری انحرافات بین نتایج برنامه نوشته شده و اجرا و تجزیه و تحلیل انحرافات)
* گذار از فرهنگ شفاهی به فرهنگ مکتوب (فرهنگ شفاهی بسیار مستعد سه چیز است: فراموشی، ابهام و کم تعهدی)
تبدیل وعده ها به تعهد
آیا تربیت نسل رشد آگاهانه/آفرین تنها راه و سریعترین راه توسعه است؟ پاسخ هر دو قطعا منفی است. اما به دلایلی که قبلا ذکر شد، برخی از مسیرهای توسعه در ایران محدود و مسدود شده است، بنابراین باید از منافذ باقی مانده استفاده کرد. نیلوفرابی، نتوکراسی، تکلیف و آموزش نسل آینده چهار راهبرد توسعه ایران است.اینجا بیشتر بخوانید) که در این مقاله به یکی از آنها اشاره شد.
ما می توانیم این مقاله را بخوانیم و فراموش کنیم یا تصمیم بگیریم که؛
* از این به بعد در زندگی شخصی و مهمتر از آن در تعاملات جمعی به مثلث طلایی زمان-قانون-برنامه احترام بگذاریم.
*تا جایی که بتوانیم این مثلث طلایی را به دیگران منتقل و تبلیغ کنیم. به عنوان مثال، به جای وعده های شفاهی، تعهدات عملی-کتبی بدهید.
* ما نمی خواهیم کل کشور را یک شبه توسعه دهیم، بلکه هدف داریم یک جامعه کوچک (مثلا مدرسه، خانواده، اداره، اداره، گروه) را با این سه اصل مدیریت کنیم.
*نمی خواهیم همه به این سه اصل احترام بگذارند، خود را متعهد کنیم که با وجود فشارهای هنجاری جامعه به این سه اصل پایبند باشیم و تا می توانیم نسل آینده را با این سه اصل تربیت کنیم. ملتی که به این مثلث طلایی بی احترامی می کند، آینده خود را نادیده گرفته است.
216216
منبع: www.khabaronline.ir