
تاریخ پر است از سیاست گذاران و مدیرانی که احمق نیستند. اما آنها در تصمیمات احمقانه گیر می کنند، چرا؟ بیایید سه مثال را با هم مرور کنیم و سپس ریشه شناسی آن را مشخص کنیم:
آمریکا با وجود خسارات سنگین انسانی و هزینه های مالی برای مدت طولانی در جنگ ویتنام باقی ماند. سیاستمداران آمریکایی به دلیل پولی که خرج کرده بودند، سربازانی که از دست داده بودند و ترس از دست دادن اعتبار، از عقب نشینی سریع خودداری کردند. این جنگ تا سال 1975 ادامه داشت. در این بیست سال شش رئیس جمهور از دو حزب اصلی (دموکرات ها و جمهوری خواهان) آمدند و رفتند.
ادامه پروژه هواپیمای کنکورد; دولتهای بریتانیا و فرانسه با وجود افزایش هزینهها و کاهش توجیه اقتصادی، به پروژه جت مافوق صوت کنکورد ادامه دادند، حتی اگر میدانستند این پروژه دیگر سودی ندارد. این پروژه خسارات مالی زیادی را به دنبال داشت.
حضور شوروی در افغانستان؛ اتحاد جماهیر شوروی سابق علیرغم محکومیت بین المللی و تلفات سنگین به مدت یک دهه حضور نظامی خود را در افغانستان حفظ کرد. نتیجه این حضور بی فایده طولانی مدت، فشار اقتصادی و بی ثباتی سیاسی در داخل اتحاد جماهیر شوروی بود.
تجزیه و تحلیل استراتژیک و تجویز:
چرا سیاستمدار تا زانو در لجن سیاست احمقانه است؟ ریشه آن را میتوان در مفهوم هزینههای غرقشده شناسایی کرد، یعنی زمانی که افراد یا سازمانها یا کشورها نمیخواهند به دلیل منابعی که صرف آن کردهاند، از چیزی که برای آن هزینه کردهاند صرف نظر کنند، حتی اگر ادامه آن مضر و مضر باشد. غیر منطقی خوب اگر بخواهیم ریشه این را پیدا کنیم به موضوعات جالبی می رسیم. فعلاً به دو مورد اشاره می کنم:
ضرر گریزی: ما نسبت به ضرر بسیار حساس هستیم. از دست دادن چیزی که در حال حاضر داریم از نظر روانی آسیب زاتر از نگرفتن چیز جدید است.
تشدید تعهد: افراد یا سازمان ها تمایل دارند به تصمیمات قبلی خود پایبند باشند، حتی در مواجهه با شواهد جدید. این رفتار ناشی از فشار اجتماعی، نیاز به اثبات توانایی خود یا ترس از قضاوت شدن توسط دیگران یا بی اعتبار شدن است.
آیا سیاستمداران همیشه در گل و لای تصمیمات احمقانه گیر می کنند؟ نه! یکی از بهترین نمونه ها تغییر سیاست بین المللی و اقتصادی در ویتنام است. اصلاحات در ویتنام یکی از نمونههای برجسته تاریخ معاصر است که نشان میدهد چگونه رهبران یک کشور، با وجود از دست دادن اعتبار و متهم شدن به عقبنشینی و خیانت، میتوانند. تصمیم بگیر
اصلاحات در سیاست های اقتصادی: پس از پایان جنگ با آمریکا، دولت کمونیستی ویتنام برنامه ریزی اقتصادی متمرکزی را با الهام از اتحاد جماهیر شوروی (شامل ملی کردن صنایع و توزیع دولتی کالا) اجرا کرد. نتیجه این سیاست ها رکود اقتصادی، کمبود مواد غذایی و افزایش فقر بود. در سال 1986، دولت ویتنام برنامه نوسازی اقتصادی شامل آزادسازی اقتصادی و حمایت از بخش خصوصی را معرفی کرد. حزب کمونیست ویتنام بر ایدئولوژی مارکسیست-لنینیستی تأکید داشت و این اصلاحات نفی اصول ایدئولوژیک بنیادین حزب بود که سال ها تبلیغ می شد. رهبران ویتنام با انتقاد داخلی از سوی محافظه کاران حزبی مواجه شدند که این تغییرات را خیانت به آرمان های انقلاب می دانستند. در نهایت، اصلاحات اقتصادی موفقیت آمیز بود و ویتنام به یکی از سریع ترین اقتصادهای در حال رشد در جهان تبدیل شد و البته حزب کمونیست ویتنام با وجود تغییر در سیاست های اقتصادی، قدرت و اعتبار خود را حفظ کرد.
اصلاحات در سیاست بین الملل: پس از جنگ ویتنام و حمله به کامبوج در سال 1978، ویتنام تحریم و منزوی شد. در اواخر دهه 1980، ویتنام تصمیم به خروج از کامبوج و بهبود روابط خود با همسایگان و جهان گرفت و تلاش کرد روابط دیپلماتیک خود را با غرب و ایالات متحده بازسازی کند و در نهایت به عادی سازی روابط با ایالات متحده رسید. دهه 1990 سیاست های بین المللی را می توان ضعف ویتنام در برابر فشارهای خارجی و عقب نشینی از مواضع و تصمیمات قبلی دانست.
سه راه حل برای اینکه پایمان در گل و لای تصمیمات احمقانه گیر نکند:
تمرکز بر منافع خالص امروز و فراتر از آن: به جای محاسبه هزینههایی که پرداخت کردهایم و رفتهایم، تصمیمات خود را بر اساس منافع خالص آتی (مزایای از این پس منهای هزینهها از این پس) قرار دهید.
تعیین معیارهای خروج از سیاست/پروژه: هیچ سیاست یا تصمیمی برای همه موقعیت ها و زمان ها درست نیست. بنابراین قبل از شروع هر پروژه/تصمیم/خط مشی، شرایطی را که تحت آن باید رها شود، به وضوح تعریف کنید تا بدون دکمه خاموش، تصمیمی نگیرید.
هتک حرمت سیاست/تصمیم/پروژه: آنچه مهم است فقط و فقط و فقط شادی عمومی است.
منبع: کانال نویسنده
216216
منبع: www.khabaronline.ir