عبدالکریمی: کمکم کن / با توهین به امثال آزادگان نمی توانی با منطق عمیق آنها روبرو شوی / فکری برابر با منطق آزاد در منتقدان نمی بینم.

فروزان آصف نخعیبه نقل از خبرگزاری اخبار آنلاینبیژن عبدالکریمی، استاد دانشگاه و فیلسوف ایرانی به تازگی متنی را در کانال تلگرامی خود درباره سخنرانی خانم فاطمه رایگانی در مدرسه فرهنگ و هنر اسلامی منتشر کرده است. سخنانی که با سخنرانی تندروها بسیار متفاوت است. به گفته عبدالکریمی، سخنان مذکور بسیار عمیق است که نمی توان با فحش و غیره با او مقابله کرد. عبدالکریمی می گوید: این دختر یکی از صدها هزار فرزند خمینی است و در کنار «مهسا امینی ها» یکی است. از میلیون ها دختر جوان در این کشور، و بنابراین یکی از فرزندان و دختران من، او در این کلیپ از ایده هایی مانند “آغاز یک دوره جدید”، “تاسیس یک. جهان جدید و بشریت»، «نظم نوین جهانی»، «آرایش جدید نیروهای جهانی»، «پاسخ های نو به مسائل عمیق انسانی» و… می گوید.

عبدالکریمی در ادامه می افزاید: بی شک نمی توان او را با صفاتی چون احمق، زشت، دختر سنتی، اجاره نشین، ساندویچ خوار، عقب مانده، احمق و… توصیف کرد، می توان با همه عقاید او مخالفت کرد، اما بی انصافی است. او را با چنین صفاتی توصیف کنید صحبت من نه در مورد درستی یا نادرستی است و نه موافقت یا مخالفت با این عقاید، صحبت من در سطح منطق و دیدگاهی است که این دختر به مسائل نگاه می کند.

وی افزود: بنابراین کسانی که می خواهند با او و جوانانی مانند او مقابله و مبارزه کنند، اگر نه با منطقی بالاتر و عمیق تر، لااقل با منطقی هم سطح و هم افق او، او را به چالش بکشند. متأسفانه چنین سطحی از منطق و افق متوازن را در نیروهای انتقادی او نمی بینم آیا در این جامعه افرادی هستند که به من کمک کنند تا به منطقی بالاتر از منطق او برسم و به افق هایی بالاتر از حرکت او برسم. افق، به منظور مبارزه با او؟

فاطمه راگانی چه می گوید؟

فاطمه رایگانی در پژوهشگاه فرهنگ و هنر اسلامی در سخنانی با عنوان «دوگانگی «انسان» و «استکبار» وجهه مقاومت را می‌آفریند» می‌گوید: «ضرورت آغاز عصر جدید امری است که در تاریخ فلسفه و جامعه شناسی تاریخچه ای طولانی دارد و بسیاری از مردم درباره این مفهوم صحبت کردند، چه زمانی می توان گفت که دوره جدیدی در جهان آغاز شده است. تئوری دوران مرکزی یا جایی که صحبت از روح جهان شد بله و آنجایی که بحث شروع بزرگ است، مسئله این است که کسانی که جهان بینی جدید دارند به مسائل عمیق انسانی پاسخ می دهند و این پاسخ را می دهد. به شرایط سیاسی-اجتماعی زمان، نظم و الگوی جدیدی از زندگی ارائه می‌شود که در اینجا می‌توان ادعا کرد که دوران جدیدی آغاز شده است دوم گامی که می گویند «به دنبال نهضت انقلاب اسلامی دوگانگی جدیدی جلوی چشم جهانیان قرار گرفت و آن دوگانگی جدید اسلام و استکبار بود».

وی سپس به ویژگی های این آرایش پرداخت و گفت: این آرایش چه ویژگی دارد؟ وقتی از اسلام و استکبار به عنوان یک دوگانگی جدید صحبت می کنیم، تازه کجاست؟ این یک تفاوت جدی با دوگانگی سنتی اسلام و کفر دارد و صحبت از دوگانگی است که غیر از قبلی، اسلام و کفر، بزرگتر است. و در عین حال یک «ما» بزرگتر دارد. این «ما» علیه او شکل می گیرد. و در این تقابل و در این دوگانگی، اندیشه مقاومت ایجاد می شود. استکبار به گونه ای علیه شما عمل می کند که باعث مقاومت شما می شود. و مقاومت برای شما یک موقعیت اجباری نیست، ریشه در اینجا دارد، از آن «ما» قدرتمند. و آنجاست که خودش را بزرگ می کند که می خواهد ثابت کند این «ما» قدرتمند و این ایستادگی و مقاومت در برابر استکبار با فطرت انسان پیوند خورده است. و در واقع این دوگانگی دوگانگی اسلام و استکبار نیست، دوگانگی انسان و استکبار است. و هر جا انسان هست، این طرف ماجرا قرار گیرد».

او آزادی حرکت سید حسن نصرالله را در مسیری که توضیح می دهد می داند و می گوید: سید حسن نصرالله و تجربه جبهه مقاومت گام بسیار مهمی در این مسیر است، اینجا جایی است که می خواهد به جهانیان توضیح دهد که این در واقع یک دوگانگی انسانی است، نه چیزی که فقط مرزبندی قدرت های سیاسی باشد به اندیشه های شهادت و فداکاری که در عرصه جدید معنا می یابد و به این مبارزه معنا می بخشد، حرکت به سوی آینده مشترک واقعاً پیوند عمیقی است که گذشته مشترکی وجود داشته باشد و گذشته های ملی، نژادی و قومی نمی تواند پاسخگو باشد. برای همین مشترک است که حرکت های مشترک شکل نمی گیرد.

راگانی می افزاید: سید حسن نصرالله با اشاره به تشیع، این گذشته مشترک را حتی برای کسانی که ظاهراً تعهدی به این گذشته ندارند، ممکن می کند. و آنجایی که سید حسن نصرالله از معنای لبیک یا حسین صحبت می کند، در واقع به گذشته ای اشاره می کند تا مسیری را به سوی این آینده نشان دهد و این مرزی جدید را برای مردمی باز می کند که شاید هرگز مخاطب این سخنان نبودند. اما اکنون نیاز به ایستادن در کنار فلسطین، یافتن این گذشته را برای آنها ضروری می کند و توجه آنها را به این امر جلب می کند و چتری برای آگاهی از این گذشته ایجاد می کند و اتفاقاً پس از او شهادت، شاید این چتر گسترده تر شود. چون حالا امضای مهمی به این قرارداد رسیده است.»

216216