
ترامپ در تبلیغات انتخاباتی خود گفت که می خواست صلح را پیش ببرد ، اما با دست آهنین قدرت. وزارت دفاع اکنون نام وزارت دفاع را تغییر داده است تا گامی نمادین در این مسیر بردارد. پیوند صلح با زور و قدرت نمونه ای از پیوند بین حقیقت و قدرت است. مثالهای دیگری وجود دارد: توسعه عدالت با قدرت قدرت ، گسترش آزادی و دموکراسی با قدرت و اجبار ، کنار گذاشتن مظلوم از قدرت قدرت و …
ترامپ قدرت و خلقت و تحقق افق های جدید را درک نمی کند. هدف او استفاده از اجبار نظامی است. هدف آن احیای آمریکا به عنوان مرکز قلدری امروز در جهان است. تاریخ آمریکا با پیوند بین حقیقت و قدرت بسیار بیگانه نیست. ترامپ اکنون به اسرائیل کمک می کند تا زودتر کار غزه و همه ساکنان آن را انجام دهد ، سپس اعلام جنگ منجر به صلح شد. بنابراین جایزه صلح نوبل را به گردن ترامپ بیاورید. این او بود که با فشار و جنگ سرانجام به آرامش رسید.
پیوند بین حقیقت و اجبار دامن است که ما به آن افتاده ایم. ما اکنون برای همان وثیقه پرداخت می کنیم. از روزی که ما مفهوم قدرت را برای اجبار ، سلاح های پیشرفته ، محافظت از سینه ها ، سوء استفاده های رنگارنگ در خارج از کشور و در همان دام محدود کردیم. ما ادعا کردیم که امپریالیسم و استکبار است. ما نشان داده ایم که ما دست حقیقت هستیم. سرانجام ، ما به همه جلوه های ظلم در دنیای مهر دروغین برخورد خواهیم کرد.
ما خودمان را سربازان و اعضای حزب خدا خواندیم. انگار خدا در ما تجسم یافته است ، و هرچه از آن ناشی شود ، حقیقت است و هر آنچه در صحنه است پیروزی است. ما فقط ده ها سال است که مارس پیروزی را توزیع می کنیم.
حقیقت حداقل در حافظه تاریخی شیعه بیشتر از پیروزی و فاتوا و زفر با شکست آشنا است. اگر چنین بود ، در حاشیه تاریخ قرار داشت. حقیقت منتظر شاهد ماهیت باورنکردنی جهان بود. خدا بهانه ما بود به طوری که ما نتوانستیم دام دروغ جهان را پیدا کنیم. حالا باید چه کار کنیم؟ باتلاق های پیروزی ما زنده و باورنکردنی نیستند.
اشک باید وقتی که در این سرزمین حتی نتانیاهو را نمونه ای از حقیقت می دانند ، عزاداری شود. بخش مهمی از تعلیق فضای سیاسی امروز به دلیل ناتوانی ما در ادعای حقیقت است. ما بهانه های حقیقت را به منطق قدرت فروخته ایم و اکنون دستان ما خالی است.
*منبع: کانال نویسنده
*دکتر. محمد جاواد گلامرزا کاشی ، عضو هیئت علمی دانشگاه آلامام تاباتابای
1
منبع: www.khabaronline.ir