
به نظر شما آیا ظرفیت، تحمل و دوراندیشی داریم که مدیرعامل ایران خودرو آلمانی، مدیرعامل اولین شرکت لبنانی و مدیرعامل یکی از بانک هایمان تایوانی باشد؟ بلافاصله می گوییم این همه استعداد مدیریتی در کشور داریم، چرا باید دست به سوی خارجی ها دراز کنیم؟ چرا باید زیر دست یک غریبه برویم؟ چه چیزی کم داریم؟
حالا این حقایق را در نظر بگیرید: ساندار پیچای، مدیرعامل آلفابت (گوگل)، اصالتاً هندی است، کارلوس گون، مدیرعامل سابق رنو، برزیلی-لبنانی الاصل بود. مارک جوزف کارنی رئیس سابق بانک مرکزی کانادا بود، تا اینجای کار خاص نیست، اما جالب اینجاست که از سال 2013 تا 2020 رئیس بانک مرکزی انگلیس شد! ایلان ماسک از آفریقای جنوبی آمده، او در آمریکا موشک پرتاب می کند! جنسن هوانگ متولد تایوان است اما در آن سوی دنیا دنیا را به عصر هوش مصنوعی می برد! نماد ژاپن چیست؟ سونی! مدیر عامل آن برای مدت طولانی آمریکایی بود! دارا خسروشاهی با درآمد 37 میلیارد دلاری (مقایسه با فروش سالانه نفت ایران) مدیرعامل اوبر است.
سال هاست که ارتباط ما با دنیا به سطح اسفناکی رسیده است. موافق نیستی؟ بیایید به چهار سوال پاسخ دهیم، سپس شما و وجدانتان!
کدام یک از 1000 شرکت برتر دنیا در ایران دفتر فعال دارند؟
از بین 100 دانشگاه برتر دنیا چند درصد از آنها برنامه مشترک با دانشگاه های ایران دارند؟
کدام یک از 10 شرکت مشاوره برتر دنیا در ایران فعال هستند؟
سرمایه گذاری مستقیم خارجی (FDI) و در بازار سرمایه (FPI) ما در مقایسه با کشورهای عربستان سعودی و ترکیه چقدر است؟
توجه داشته باشید که قصد ندارم سکان هدایت شرکت ها و سازمان های خود را به دیگران بسپارم، بلکه بر همکاری ها و تعاملات بین المللی تاکید دارم. تفویض اختیار یکی از صدها روش همکاری بین المللی است.
تجزیه و تحلیل استراتژیک و تجویز:
کار با خارجی ها چه فایده ای دارد؟ جدا از دسترسی به بازارهای بین المللی، جذب منابع مالی و انتقال فناوری که در همه منابع به آن اشاره شده، می خواهم به موضوع دیگری نیز بپردازم و آن تحول عمیق داخلی است. اگر با دنیا کار کنیم، دیگر همان آدم قبلی نخواهیم بود:
1) قد ما افزایش می یابد. فرض کنید شخصی در یک روستای 100 نفری متولد شده و در آنجا زندگی می کند و می میرد. درک او از جهان و فرصت های آن چیست؟ کسی که با دنیا در تماس است قد بلند می شود و چیزهایی را می بیند که قبلاً نمی توانست ببیند
2) ما می دانیم که افراد دیگر با ادیان و عقاید متفاوت به اندازه ما انسان هستند. آنها هم مثل ما وجدان دارند، مثل ما به فکر خانواده هستند، مثل ما به عدالت اهمیت می دهند. قطعا انسان تر خواهیم شد.
3) ژن نوآوری ما تقویت شده است. از دو استاد دانشگاه هاروارد و استاد دیگری پرسیده شد که تفاوت بین کارآفرینان نوآور و مدیران عادی چیست؟ آنها نظرات خود را در کتابی به نام ژن نوآوری منتشر کردند! آنها تفاوت را در 5 مهارت کلیدی یافتند. یکی از آنها شبکه سازی بود. ایجاد ارتباطات اجتماعی و تلاش فعالانه برای یادگیری از افرادی با پیشینههای مختلف، تخصصهای متنوع و دیدگاههای متنوع. یک شبکه بزرگتر و متنوع تر به معنای ایده های با کیفیت تر، چشم انداز وسیع تر و خلاقیت بیشتر است.
4) در عین حال تواضع و اعتماد به نفس ما افزایش می یابد. وقتی در ایران زندگی می کنیم، به عنوان یک نویسنده یا کارآفرین یا مربی باشگاه فوتبال، جامعه ای که خودم را با آن مقایسه می کنم محدود است (حدود 1 درصد از جمعیت جهان). درست یا نادرست ممکن است خودم را بهترین باشم. اما به محض اینکه از ایران خارج می شوم، می بینیم که ده ها نویسنده، کارآفرین و مربی بالاتر از من هستند. دیگر نمی توانم افتخار کنم. ارتباط با دنیا فروتنی می آورد. همچنین وقتی با خارجیها کار میکنیم متوجه میشویم که به همان اندازه باهوش هستیم، آنها آدمهای عجیبی نیستند. برخی از ما به دلیل شبکه محدودمان به شدت مستعد «غرور جاهلانه» هستیم و برخی دیگر مستعد عزت نفس پایین هستیم.
تا زمان رفع تحریم ها که نمی دانیم چه زمانی باید تعاملات بین المللی خود را به هر شکلی که می توانیم توسعه دهیم.
شما می توانید من را به بیگانه هراسی، نفرت از خود و “غاز” متهم کنید. اما قبل از آن از خود بپرسید کدام یک از استدلال های بالا اشتباه است. خلاصه باید یاد بگیریم با غریبه ها، بیگانگان، خارجی ها و غریبه ها کار کنیم. جهان برای مدت طولانی جهانی شده است کسانی که نمی دانند چگونه با جهان کار کنند، ممکن است در نقشه های جئوفریا باقی بمانند، اما از صفحات تاریخ حذف خواهند شد. شما باید غریبه های بیشتری را ملاقات کنید!
منبع: کانال نویسنده
216216
منبع: www.khabaronline.ir