
گروه فکری: مقاله زیر نوشت محمود بزرگ آبادیدر صفحه تفکر روزنامه Etemadاین نزدیکی و هم افزایی نیروهای “اسلام سیاسی” و “مارکسیسم” را در مواجهه با “دشمن مشترک” ، سیستم امپریالیستی غربی بررسی می کند. وی با اشاره به شعار قدیمی “مارکسیسم ، علم مبارزه” و جذب جوانان مذهبی به گروه های مارکسیستی در گذشته ، وی اظهار داشت که نزدیک به قرن بیستم بود ، از جمله حمایت از روشنفکران سوسیالیستی به مسلمانان الجزایر و همکاری تاکتیکی شبه های انقلابی ایرانی با گروه های مافوقتی علیه پیلاوی.
این مقاله تأکید می کند که پس از جنگ 9 اکتبر و جنگ غزه ، این مرزها دوباره در حال کاهش است. اعتراضات گسترده ضد اسرائیلی در غرب ، از جمله دانشجویان و شهروندان غیر مسلمان و حتی سازماندهی این اعتراضات توسط گروه های چپ و فمینیستی ، گواه این ادعا است. نویسنده با اشاره به بازگشت گسترده به زنان “زاده” به اسلام پس از مشاهده ایمان مردم فلسطین ، نتیجه می گیرد که مبارزه فلسطین در مخالفت با دولت های غربی به “الگوی جدید و الهام بخش برای فعالان مارکسیستی و فمینیستی” تبدیل شده است. نویسنده این وضعیت را تکرار تاریخ می داند ، با این تفاوت که این بار “اسلام بالاترین دست را دارد” ، و گروه های چپ و فمینیستی مبارزات خود را “تحت مسلمانان” تعریف می کنند زیرا آنها فهمیده اند که “اسلام روشی برای مقاومت است”.
****
دشمن مشترک
به نظر می رسد اسلام سیاسی و مارکسیسم علی رغم همه تفاوت های عمیق و اساسی که در برخی از مکان های حساس دارند ، نیروهای هر یک از آنها کاملاً طبیعی هستند. طبیعی بودن داستان به دشمن مشترک آنها باز می گردد ، که سیستم امپریالیستی و امپریالیستی غربی است که ما را مستقر در ایالات متحده مستقر می کند. سیستمی که ادعا می کند توسط جهان غرق شده است و می خواهد یک سبک زندگی برای قانون مدنی ، سیستم اجتماعی و نحوه اداره جوامع مختلف بر اساس الگوهای و قوانین خاص خود – و دقیق تر – ایجاد کند. طبیعی است که آن گروه های اجتماعی یا وفادار به ایدئولوژی های رقیب در مواجهه با این اراده ناعادلانه به یکدیگر نزدیک شوند و به حمایت و هم افزایی یکدیگر بپیوندند.
تجربه قرن بیستم
آنچه می تواند در قرن بیستم نشان داده شود ، از حمایت روشنفکران سوسیالیستی ، مانند سارتر از مسلمانان الجزایر به یک میل تاکتیکی برای دوره ای در میان مبارزان مسلمان انقلابی در ایران با برخی از گروه های مارکسیستی در تقابل با سیستم وابسته فاسد و پهلوی. مسلمانان انقلابی و مارکسیست ها در ایران ، اگرچه از نظر یکدیگر از نظر یکدیگر متفاوت بودند ، اما به طور طبیعی دشمن مشترک خود را به یک خط محدود آورده بودند ، اما در دوره ای که مارکسیسم سکه روشنفکری مشترک در جهان بود ، اما توانست آن را در دست بالا و با تأکید پیدا کند. از آنجا که آنها مایل بودند مبارزات خود را در سایه مبارزات مارکسیستی دنبال کنند.
این وضعیت ، البته ، به ویژه در ایران – و نیروهای اسلامی در ایران ، به رهبری آیت الله خمینی ، توانستند به سرعت نقش منحصر به فرد و منحصر به فرد خود را بازیابی کنند و سرانجام با پیروزی انقلاب اسلامی ، خط بین مارکسیسم و اسلام سیاسی به طور جدی جسورانه بود. اما پس از 7 اکتبر ، به نظر می رسد که این مرز دوباره از بین می رود ، و نیروهای چپ چپ – یا حداقل گروه های آنها – که به طور طبیعی در مخالفت با سیستم سلطه و امپریالیستی هستند ، به مراتب بیشتر احتمال دارد که خود را در نزدیکی نیروهای سیاسی اسلامی ببینند.
اعتراضات ضد اسرائیلی در غرب
وضعیتی که ما در بسیاری از شهرها و دانشگاه های غربی مشاهده می کنیم – و حتی آمریکایی این روزها گواهی بر این ادعا است. شهروندان یا دانشجویانی که به جنایات رژیم صهیونیستی و محرومیت دولتهای آنها در برخورد با آن پاسخ می دهند ، نه تنها شامل اتباع مسلمان می شود بلکه طیف گسترده ای از افرادی را تشکیل می دهد که لزوماً مسلمان نیستند و فقط بر اساس مسئولیت اخلاقی و انسانی آنها هستند. البته ، همانطور که برخی از اخبار ، تجزیه و تحلیل و حتی اظهارات مقامات غربی دیده می شود ، بخش قابل توجهی از این اعتراضات توسط گروه های چپ ، مارکسیستی و حتی فمینیستی سازماندهی می شود.
به نظر می رسد که هفتم اکتبر و مبارزات مجاهدین حماس – و از همه مهمتر مقاومت ملت فلسطین ، تحت شدیدترین و طولانی ترین حملات وحشیانه صهیونیستی – به الگویی جدید و حتی الهام بخش برای فعالان مارکسیستی و فمینیستی با دولت های غربی تبدیل شده است.
“نسل زای” زنان به اسلام
چندی پیش ، وب سایت Aboutislam مقاله ای را برای پاسخ به این سؤال منتشر کرد ، “چرا” زنان نسل زید به طور گسترده به اسلام روی می آورند؟ “این مقاله ادعا می کند که تعداد فزاینده زنان هزاره (میلیان) و نسل Z در حال تبدیل شدن به مسلمان هستند و گفتند که آنها تصمیم گرفته اند با دیدن ایمان محکم به مردم فلسطین در جنگ غزه این کار را انجام دهند.
این موج اخیر پیوستن به اسلام پس از وقایع 9 اکتبر و شروع جنگ اسرائیل علیه غزه آغاز شد ، جنگی که تاکنون حدود 6000 فلسطینی را کشته است (ترجمه شده توسط این مقاله در صفحه 11 یکشنبه ، 2 آوریل ، یک روزنامه روزنامه Etemad). اما نسبت اسلام و گروه ها ، که به نوعی با سیستم غربی مخالفت می کنند ، نه تنها محدود به پیوستن به این دین هستند ، بلکه این نسبت بسیار عمیق تر از ابعاد پیشرفته است که هر روز در ظهور و ظهور دانش آموزان یا عدم انطباق با کشورهای غربی مشاهده می شود.
تجربه اخیر جامعه ایران
این حتی به ایران ما جلب شده است ، و اگرچه جامعه ما به شکلی استثنایی است که شکل اعتراض به رژیم صهیونیستی در جامعه ایران اساساً متفاوت است ، اما ما دیدیم که ماه ها در کشورهای غربی همان تجربه را دیده ایم. همانطور که دیدیم ، افرادی که انواع مختلفی دارند – از بالاترین سطح حجاب گرفته تا دختران و زنانی که اساساً بدون پوشش اسلامی بودند ، در پایتخت مرکزی و روبروی دانشگاه تهران فریاد می زدند – ظلم فلسطین.
اگرچه این نوع پدیده ها در حال افزایش و مترقی هستند ، اما به هیچ وجه بی اهمیت نیستند. پیوند بین گروه های مختلف غیر اسلامی – مارکسیستی و غیره – با گروه های جهانی اسلامی در حمایت از مردم مظلوم غزه احتمالاً به یک الگوی قوی و حتی موفق درگیری با دولت های غربی تبدیل می شود که دیر یا زود باعث ایجاد مشکلات بزرگ و کوچک می شود.
تاریخ را با یک تفاوت بزرگ تکرار کنید
به نظر می رسد که تاریخ دوباره تکراری است. اسلام سیاسی و مارکسیسم در تقابل با سیستم سلطه و امپریالیسم به یکدیگر نزدیک می شوند ، اما برخلاف تجربه قبلی ، این بار اسلام بالاتر است ، و چپ ، فمینیستی و غیره ، تحت مسلمانان ، مبارزات خود را تعریف و تحقق می بخشند. برای آنها ، شعار “مارکسیسم علم مبارزات است” سالهاست که رونق می گیرد و اکنون این واقعیت را درک کرده است که اسلام روشی برای مقاومت است.
خلاصه:
اسلام سیاسی و مارکسیسم ، علی رغم همه تفاوت ها و تفاوت های عمیق و اساسی که در برخی از مکان های حساس دارند ، نیروهای هر یک از آنها کاملاً به یکدیگر نزدیکتر هستند. طبیعی بودن داستان به دشمن مشترک آنها باز می گردد ، که سیستم امپریالیستی و امپریالیستی غربی است که ما را مستقر در ایالات متحده مستقر می کند. سیستمی که ادعا می کند توسط جهان غرق شده است و می خواهد یک سبک زندگی را برای قانون مدنی ، سیستم اجتماعی و نحوه مدیریت جوامع مختلف بر اساس الگوهای و قوانین خاص خود ایجاد کند – و به طور دقیق تر منافع خود.
وضعیتی که ما در بسیاری از شهرها و دانشگاه های غربی مشاهده می کنیم – و حتی آمریکایی این روزها گواهی بر این ادعا است. شهروندان یا دانشجویانی که به جنایات رژیم صهیونیستی و محرومیت دولتهای آنها در برخورد با آن پاسخ می دهند ، نه تنها شامل اتباع مسلمان می شود بلکه طیف گسترده ای از افرادی را تشکیل می دهد که لزوماً مسلمان نیستند و فقط بر اساس مسئولیت اخلاقی و انسانی آنها هستند. البته ، همانطور که برخی از اخبار ، تجزیه و تحلیل و حتی اظهارات مقامات غربی دیده می شود ، بخش قابل توجهی از این اعتراضات توسط گروه های چپ ، مارکسیستی و حتی فمینیستی سازماندهی می شود.
این ، اگرچه پدیده های افزایش یافته و مترقی ، به هیچ وجه بی اهمیت نیستند. پیوند بین گروه های مختلف غیر اسلامی -مارکسیستی و … با گروه های جهانی اسلامی در حمایت از مردم مظلوم غزه احتمالاً به یک الگوی قوی و حتی موفق در رویارویی با دولت های غربی تبدیل خواهد شد که دیر یا زود باعث ایجاد مشکلات بزرگ و کوچک خواهد شد.
1
منبع: www.khabaronline.ir