گروه فکری: چرا فقیر پیروز نمی شوند و همیشه شکست می خورند؟ هادی صمدی با ترجمه تحقیقات از مجله سیاست و علوم بیولوژیکی ، این نشان می دهد که عوامل ژنتیکی در منافع سیاسی نوجوانان نقش دارند ، اما این اثر در خانواده های ثروتمندتر شایع است. در محیط های کم درآمد ، عوامل محیطی مانند شرایط خانواده و فشارهای اقتصادی نقش برجسته تری دارند. از دیدگاه نظریه ژن ، این یافته ها نشان می دهد که محیط های فرهنگی غنی تر در خانواده های ثروتمند زمینه مناسبی را برای استعدادهای ژنتیکی به منافع سیاسی فراهم می کنند. در طولانی مدت ، این می تواند نابرابری سیاسی و اجتماعی را تشدید کند ، زیرا مردم طبقه بالا به طور فزاینده ای در سیاست مسلط می شوند. این نشان می دهد که برای مقابله با چنین شرایطی ، وجود سازمان های مردم نهاد برای آموزش سیاسی ضروری است. اما آیا این نقش در عدم تعامل سیاسی و توسعه سیاسی ، اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی متعادل خواهد بود؟ آیا این باعث نمی شود که فقرا از سیاست فرار کنند و فقط وقتی خیلی دیر شده اند این کار را انجام می دهند؟ در این حالت ، سؤالی که پیش می آید این است که آیا بشریت با جبر تاریخی جدید روبرو است یا خیر. و فقیر ، فقیر ، ثروتمندان ، ثروتمندان. این تحقیقات تا چه اندازه می تواند بر تئوری های علوم انسانی در مورد توسعه تأثیر بگذارد؟ این مقاله کوتاه پس از آن دنبال می شود:
****
در حالی که قبلاً تصور می شد که تفاوت در منافع سیاسی مبتنی بر طبقه اقتصادی و اجتماعی عمدتاً ناشی از آموزش خانواده است ، اکنون می دانیم که عوامل ژنتیکی نیز نقش مهمی دارند. مطالعه ای که در سیاست و زیست شناسی منتشر شده است نشان می دهد که استعدادهای ژنتیکی در علاقه سیاسی به نوجوانان بیشتر و بیشتر محبوب می شوند.
محققان با استفاده از مطالعه مطالعه دوقلوهای آلمان ، تأثیر عوامل ژنتیکی و محیطی بر علاقه سیاسی را مورد بررسی قرار دادند. این مطالعه نشان داد که عوامل ژنتیکی حدود 5 ٪ تا 5 ٪ از تغییرات در علاقه سیاسی نوجوانان را توضیح می دهند ، و این تأثیر ژنتیکی در خانواده های ثروتمند بسیار قوی تر است. در محیط های کم درآمد ، به نظر می رسد که عوامل محیطی مانند شرایط خانواده یا فشارهای اقتصادی بیشتر در شکل دادن به علاقه سیاسی نسبت به استعداد ژنتیکی نقش دارند. در بزرگسالی ، درآمد شخصی در بزرگسالی ، پس از در نظر گرفتن عوامل ژنتیکی و سابقه خانوادگی ، هیچ تأثیر مستقلی بر علاقه سیاسی نداشته است.
این تحقیق نشان می دهد که علاقه سیاسی به دلیل تعامل ژن و محیط زیست است. استعدادهای ژنتیکی علاقه سیاسی به نیاز به محیط های حمایتی دارند. این یافته ها در درک و مقابله با نابرابری سیاسی مهم است و می تواند به سیاست گذاران کمک کند تا رویکردهای مؤثرتری را برای افزایش مشارکت مدنی در بخش های مختلف جامعه طراحی کنند.
تجزیه و تحلیل داده ها از منظر تئوری همگن ژن فرهنگ
اگر ما از دیدگاه تکاملی به این موضوع نگاه کنیم ، جهان چگونه منتظر ما است؟! تئوری نظریه ژن-فرهنگی بر تعامل و تعامل بین ژن ها و فرهنگ تأکید دارد. طبق این تئوری ، فرهنگ نه تنها محصول مغز انسان (تشکیل شده توسط ژن ها) است ، بلکه یک محیط فرهنگی را نیز ایجاد می کند که بر انتخاب طبیعی و فراوانی ژن ها تأثیر می گذارد. به عبارت دیگر ، ژن ها و فرهنگ در یک چرخه بازخورد ثابت شکل می گیرند.
خانواده های با درآمد بالا معمولاً محیط های فرهنگی و اجتماعی غنی تری را فراهم می کنند و علاقه سیاسی را تسهیل می کنند و در دسترس منابع اطلاعاتی سیاسی ، مشارکت در فعالیت ها و بحث های سیاسی و فرصتی برای توسعه دانش سیاسی هستند. رابطه با افراد تحصیل کرده تر و سیاسی ، که می توانند رفتاری و نگرش در سیاست ارائه دهند ، بیشتر در دسترس است. سیاست در چنین محیطی تشویق می شود. فرزندان چنین خانواده هایی کمتر به نگرانی های اقتصادی روزمره و بقا و بنابراین فرصت های بیشتری برای تمرکز بر موضوعات انتزاعی تر مانند سیاست توجه می کنند.
خانواده های بالا و کم درآمد در “اکوسیستم های فرهنگی” مختلف زندگی می کنند. اکوسیستم فرهنگی خانواده های کم درآمد محدودتر است و حتی استعدادهای ژنتیکی را سرکوب می کند. افراد با تمایل ژنتیکی به علاقه سیاسی ، اگر در محیط های فرهنگی ثروتمندتر (مانند خانواده های با درآمد بالا) قرار داشته باشند ، احتمالاً فعالیت های سیاسی را دنبال می کنند و محیط خود را به شکلی شکل می دهند که این علاقه را تقویت می کند.
در دراز مدت چه اتفاقی خواهد افتاد؟!
ادامه این روند در مدت زمان طولانی می تواند عواقب مهمی در سطح فرد ، اجتماعی و حتی انسانی داشته باشد. اگر استعدادهای ژنتیکی در علاقه سیاسی به خانواده های ثروتمند در خانواده های کم درآمد مرفه تر و سرکوب شوند ، این می تواند نابرابری سیاسی و اجتماعی را تشدید کند. افراد طبقات بالا به طور فزاینده ای در سیاست مسلط می شوند ، در حالی که مشارکت مردم از طبقات پایین کمتر خواهد بود. با گذشت زمان ، یک اشراف سیاسی شکل می گیرد که در آن علاقه و مشارکت سیاسی به طور فزاینده ای در بین طبقات بالای جامعه متمرکز می شود. این می تواند منجر به سیاست ها و تصمیماتی شود که بیشتر علایق طبقات بالا را ارائه می دهد و نیازها و نگرانی های طبقات پایین را نادیده می گیرد.
طبقات بالای جامعه ، با استفاده از منابع و قدرت آنها ، می توانند “لانه فرهنگی” را به گونه ای بسازند که به طور فزاینده ای برای پرورش و تقویت استعدادهای ژنتیکی مطلوب آنها مناسب باشد. این “لانه سازی فرهنگی” می تواند شامل سیستم های آموزشی ، رسانه ها ، شبکه های اجتماعی و نهادهای سیاسی باشد که همه به تولید مثل و تقویت برتری سیاسی طبقات بالا کمک می کنند. در مدت زمان بسیار طولانی ، این سناریو به احتمال زیاد سیستماتیک خواهد بود و از آنجا که ژن ها در این نابرابری نقش دارند ، این نابرابری بسیار نهادینه خواهد شد. ساده ترین راه برای مقابله با این شرایط ، آموزش علوم سیاسی در کلیه مدارس ، به ویژه مدارس مناطق فقیر است.
منبع: کانال تکامل و فلسفه
216216
منبع: www.khabaronline.ir