فقه اجتماعی چیست؟ – اخبار آنلاین



نقل از کردن پایگاه اندیشه و فرهنگ مبلغان، کتاب «فقه اجتماعی» حجت‌الاسلام والمسلمین محمدجواد اریستا، استاد خارج فقه حوزه علمیه قم و دانشیار مدرسه فارابی، از نخستین تلاش‌ها برای استنباط جنبه‌ای دیگر از فقه اسلامی بر اساس آموزه‌هاست. از ائمه (علیهم السلام).

در این جنبه، بر اساس تعریف رایج فقهی که به دنبال استخراج افعال مکلفین از منابع اربعه است، هدف استخراج احکام مربوط به اعمال گروه دیگری از مکلفین است. از آنجایی که این مکلفان (شامل شهروندان، جامعه و دولت) تنها در صحنه روابط اجتماعی مطرح می شوند، می توان این موضوعات را فقه اجتماعی نامید. برای آشنایی بیشتر با این رویکرد، خلاصه موضوعی مقدمه پرفسور ارسطو بر چاپ اول کتاب «فقه اجتماعی» را می خوانیم.

تعریف مشهور علم فقه چنین است: علمی که احکام افعال مکلفین را از کتاب و سنت و عقل و اجماع استنباط می کند. اما آیا در عرصه اجتماعی امروز، متعهدین به اشخاص حقیقی محدود می‌شوند یا برای اثربخشی باید علاوه بر اشخاص حقیقی، اشخاص حقوقی از جمله شهروندان، جامعه و دولت را نیز در بر گیرند تا به نیازهای مردم پاسخ دهند. جامعه اسلامی در جهان معاصر با تعیین احکام و وظایف خود. اینجاست که ضرورت فقه اجتماعی که صرفاً رویکردی جدید به فقه با همان منابع چهارگانه و روش معتبر اجتهادی است، روشن می شود، نه فقهی تازه تأسیس با منابع مختلف. فقه اجتماعی در واقع نوعی رویکرد به فقه است که مکمل رویکرد فقه فردی است و همراه با آن مجموعه کارآمدی را ایجاد می کند که نظریه واقعی و کامل اداره انسان از گهواره تا گور است.

برای تعریف دقیقتر فقه اجتماعی و تبیین بهتر ضرورت آن، باید سه ویژگی آن را در نظر گرفت.

الف) ویژگی اول: هدف فقه اجتماعی تنظیم عادلانه رفتار اجتماعی انسان است; چه حکومت اسلامی تشکیل شود یا نه. زیرا به هر حال باید تعامل فرد مسلمان با حکومت اسلامی یا غیر اسلامی مشخص شود.

ب) ویژگی دوم: واجبات فقه اجتماعی عبارتند از:

یک: شخص حقیقی البته به عنوان شهروند یعنی کسی که با حکومت خاصی رابطه شهروندی دارد.

دو: جامعه به مثابه ماهیتی که وجود عرفی مستقل دارد، هرچند وجود تکوینی مستقل از افراد نداشته باشد. البته در کنار تمامی اشخاص حقوقی غیردولتی که زیر نظر آن فعالیت می کنند.

3: دولت به عنوان یک نهاد حقوقی که امور مردم و جامعه را با کلیه اشخاص حقوقی زیرمجموعه خود سامان می دهد.

ج) ویژگی سوم: موضوعات فقه اجتماعی دارای سه ویژگی تکرار، تدریجی و برنامه ریزی است. یعنی باید این موضوعات را مکرر ارزیابی کرد تا بتوان آثار اجتماعی آنها را شناخت، بنابراین این که یک موضوع فقه اجتماعی را به صورت مجزا در نظر بگیریم یا در موارد معدودی محقق شود، صحیح نیست، زیرا در چنین مواردی صحیح نیست. وضعیت آثاری که به تدریج و در اثر تکرار آن، غافل خواهیم ماند.

به عنوان نمونه از این بخش می توان به ملامت امیرالمومنین علیه السلام به عثمان بن حنیف اشاره کرد که یکی از مصادیق نگرش اجتماعی در روایات است. همراهی عثمان بن حنیف (والی امیرالمؤمنین علیه السلام در بصره) در ضیافتی باشکوه که از مهمانان با غذاها و نوشیدنی های رنگارنگ پذیرایی می شد و فقط ثروتمندان به آن دسترسی داشتند و در عین حال در آن ضیافت گناهی مرتکب نشده بود. از نظر هیچ فقیهی حرام شمرده نمی شود و در اکیدترین قضاوت ممکن است مکروه شمرده شود، اما همین رفتار که حداکثر می توان آن را مکروه دانست، از نظر امیرالمومنین بسیار مهم و در اولویت است. مومنان علیه السلام که فوراً قلم به دست گرفت و متعهد شد. که از یاران برجسته اوست، او را سرزنش و سرزنش می‌کند و حتی منتظر نمی‌ماند تا اگر مرتکب را دوباره انجام دهد محکوم کند.

به راستی دلیل این سرعت عمل و اولویت بندی و صدور چنین نامه مفصل و توبیخ آمیزی از سوی امیرالمومنین علیه السلام چیست؟ در حالی که پیامبر اکرم در جایی دیگر بر لزوم رعایت اولویت ها تاکید کرده و می فرماید: دو عامل از چهار عامل زوال حکومت ها، تباهی ارزش های اصلی و چسبیدن به ارزش های فرعی (یعنی رعایت نکردن اولویت ها) است. .

به نظر می رسد با رویکرد فقه فردی، حداکثر باید گفت که عثمان بن حنیف مرتکب عمل زشتی شده است، اما نمی توان تحلیل جامعی از برخورد امیرالمومنین علیه السلام با او ارائه کرد. در واقع پاسخ را باید در رویکرد فقه اجتماعی جستجو کرد. بر اساس همین رویکرد است که امیرالمؤمنین علیه السلام شرکت عثمان بن حنیف در آن ضیافت مجلل را تکراری دانست و به درستی تشخیص داد که تکرار این عمل از سوی عثمان یا هر والی دیگری به تدریج باعث خواهد شد. مردم نسبت به ماموران حکومت علوی نظر منفی خواهد داشت و تداوم این عقیده به تدریج باعث دوری مردم از حکومت و تضعیف اقتدار آن و سایر پیامدهای نامطلوب خواهد شد.

از سوی دیگر، امیرالمؤمنین علیه السلام به خوبی می داند که اگر در برخورد با رفتار عثمان بن حنیف تأخیر کند، ممکن است سایر کارگزاران نیز همین کار را انجام دهند و سپس رویارویی دشوارتر شود. او با جدیت برای حل این موضوع تلاش کرد و نامه معروف 45 نهج البلاغه را نوشت. او خطابی به عثمان صادر می کند. به این ترتیب هر سه عنصر تکرار، تدریجی و برنامه ریزی در اینجا به وضوح دیده می شود.

در عین حال، رسیدگی نکردن به امور اجتماعی در ابتدای شکل گیری، بلکه حتی قبل از وقوع، موجب بروز هراس عقلانی در مقابل خسارات قابل توجهی می شود که بی شک نمی توان منتظر ماند تا جامعه اسلامی متحمل شود و سپس به فکر فرو رود. یک راه حل، بلکه قبل از وقوع ضرر، باید برای جلوگیری از وقوع آن، تدبیری اندیشید. از این روست که فقها خوف عقلایی از ضرر را جزء وجوب اطاعت از قرآن می دانند (بقره: 229 و 239، نساء: 3 و 35).

از جمله نتایج مهم سومین ویژگی فقه اجتماعی، عدم واگذاری تشخیص مسائل اجتماعی و اجرای آن به افراد و لزوم تصدی گری دولت در اجرای امور اجتماعی و یا تحت اختیار قرار گرفتن آن است. از آنجایی که امور اجتماعی مستلزم برنامه ریزی است و برنامه ریزی این امور باید به صورت متمرکز و منسجم توسط حکومت اسلامی یا زیر نظر نخبگان حکومتی انجام شود، بنابراین در بسیاری از موارد نمی توان مدیریت یک موضوع اجتماعی را به عهده مردم گذاشت. زیرا در این صورت تمرکز، وحدت عمل و انسجام لازم در انجام این کارها از بین رفته و باعث اختلال در سیستم می شود. حتی اگر یک نفر از مردم معتقد باشد که قانون اجتماعی اشتباه است. زیرا تعلیق معتبر در اجرای امور اجتماعی، تعلیق رویه ای نیست که برای تحقق آن به هر طریق کافی باشد، بلکه تعلیق موضوعی است و شرایط اعتبار آن را قانونگذار تعیین می کند. در نتیجه اصولاً تعلیق شخصی هر شهروندی بدون توجه به سمتی که دارد در اموری که دولت اسلامی اداره آن را بر عهده گرفته است، در صورتی که مخالف نظر متولیان ذیصلاح امور باشد، معتبر نخواهد بود. موثر باشد، خواه در مسائل جزئی مانند مقررات باشد. رانندگی، شهرداری و شهرسازی و همچنین مسائل عمده ای مانند روابط خارجی، جنگ و صلح.

وی در پایان تأکید می کند که فقه اجتماعی رویکردی در فهم و استنباط احکام شرعی است که در راستای تکمیل رویکرد فردی و عدم مغایرت با آن است. مبانی این رویکرد و قواعد حاکم بر آن مانند فقه فردی از منابع چهارگانه فقه امامیه استخراج شده است. اگر مورد توجه جدی و گسترده فقها قرار نگرفته است، عمدتاً به این دلیل است که فقهای شیعه در عصر تشکیل دولت مدرن (پس از انعقاد عهدنامه) از اداره امور کشور دور بودند. وستفالیا در سال 1648 میلادی).

لازم به یادآوری است کتاب فقه اجتماعی اثر استاد محمدجواد اریستا (عضو کمیسیون عالی تطبیق قانون اساسی) با تحقیق و تصحیح محمدمهدی فر در 180 صفحه توسط انتشارات مکست اندیشه چاپ و منتشر شد. وابسته به مرکز تحقیقات مابانا.



منبع: www.khabaronline.ir

یوبیک آنلاین
یوبیک آنلاین
مقاله‌ها: 7213

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *