
گروه اندیشه: بهزاد ناصیری یادداشت زیر در سایت انجمن جامعه شناسی ایرانی وی نگاهی جامعه شناختی در مورد مرگ الهه حسین نجاد نگاشته و منتشر کرده است. نویسنده قتل دلهره آور الاهه حسین نجاد در تهران جمع شده است بحران تأمین اجتماعی در کلانشهرها از دیدگاه جامعه شناختی بررسی کنید. از نظر وی ، این رویداد که شبیه به پرونده قتل امیر حسین خلیجی است ، نشانه افزایش خشونت شهری و نگرانی های عمومی است.
نویسنده با مراجعه به نظریه های کلاسیک جامعه شناسی ، به وضعیت “Anomie” (Anomie) از دیدگاه Emile Durkheim. همچنین تأثیر ساختار مکانی کلانشهر این امر به گسترش بزهکاری اشاره دارد و به رابرت پارک و مدرسه شیکاگو اشاره می کند که معتقدند ناشناس بودن افراد و ضعف شبکه های کنترل اجتماعی غیررسمی در شهرهای بزرگ فرصت های بزهکاری را افزایش می دهد. در ادامه ، نویسنده از آن استفاده می کند نظریه “وظیفه نهادی” رابرت کی. مرتکبریشه های ساختاری رفتار انحرافی تجزیه و تحلیل می شود. این نظریه بیان می کند که نابرابری بین اهداف فرهنگی و دسترسی نابرابر به ابزارهای مشروع برای دستیابی به آنها باعث می شود تا مردم به استفاده از روشهای غیر طبیعی بپردازند. بنابراین ، جنایاتی مانند سرقت تلفن یا لپ تاپ صرفاً اقدام فردی نیست ، بلکه بازتاب فقر ساختاری ، بیکاری ، تبعیض و نابرابری فرصت است. در پایان ، مقاله به ناکارآمدی مجازات اعدام این به تنها راه حل اشاره دارد و آن را تجزیه و تحلیل می کند. این یادداشت به شما برمی گردد:
****
روز پنجشنبه ، 5 ژوئن ، خبر کشف بدن بی جان الاهه حسین نجاد ، یک زن جوان و شاغل در حومه تهران ، به سرعت در رسانه ها و شبکه های اجتماعی منعکس شد و نگرانی های عمومی را در مورد امنیت شهرهای این کشور مطرح کرد. به گفته پلیس تهران ، مظنون به این قتل گفت که انگیزه وی برای سرقت تلفن همراه متوفی است و ادعا می کند که مقاومت قربانی منجر به افزایش درگیری ها و در نهایت قتل شده است. علاوه بر این ، نقل از هایی در مورد احتمال رابطه جنسی قبل از مرگ قربانی در رسانه ها نیز نقل از شده است ، اما هنوز به طور رسمی تأیید نشده است.
این رویداد بار دیگر مسئله “بحران تأمین اجتماعی” را در کلانشهرهایی مانند تهران در مرکز افکار عمومی قرار داد. شباهت تلخ به پرونده قتل پر جنب و جوش امیر حسین خلیج ، که در پی تلاش های سارقان برای سرقت لپ تاپ وی درگذشت ، نگرانی های عمومی را در مورد روند رو به رشد خشونت شهری ایجاد کرده است.کاهش ارزش های اخلاقی و وضعیت آنومیک از دیدگاه جامعه شناختی کلاسیک ، امیل دورکیم بر نقش ارزشها و هنجارهای مشترک در حفظ همبستگی اجتماعی در تجزیه و تحلیل مبانی نظم اجتماعی تأکید کرد. وی در بخش كتاب كار اجتماعی ، وضعیت شکاف را از ارزشهای قبلی و عدم وجود ارزشهای جایگزین با كلمه “anomie” توصیف می كند. در این شرایط ، فرد در غیاب ارزشهای سیستماتیک و اجتماعی در خلاء ارزش و پیوندهای همبستگی بین افراد جامعه تضعیف می شود. و در چنین محیطی است که عدم وجود ارزشهای مشترک زمینه ای مطلوب را برای اقدامات غیر طبیعی فراهم می کند.
در جامعه امروز ، به ویژه در مناطق کلانشهر مانند تهران ، علائم وضعیت غیرقانونی به وضوح قابل مشاهده است: تضعیف کنترل غیررسمی ، ضعف هویت جمعی ، فردگرایی افراطی و همچنین عدم تعلق اجتماعی. این عوامل ، همراه با نابرابری و فساد ساختاری ، به شدت ناهنجاری های اجتماعی افزوده است.شهر بزرگ ، فرصت ساخت و سازهای مکانی کلان ، ذاتاً پایه و اساس گسترش ناهنجاری ها است. رابرت پارک و پیروان مدرسه شیکاگو بر تأثیر محیط شهری بر رفتار فردی تأکید کرده اند. آنها تأکید می کنند که در شهرهای بزرگ ، ناشناس بودن مردم و ضعف شبکه های کنترل اجتماعی غیررسمی ، فرصت های جرم را افزایش می دهند. در گذشته ، شهرهای کوچکتر به دلیل نظارت اجتماعی محلی ، جنایات کمتری داشتند. اما در تهران امروز ، مهاجرت گسترده ، ناشناس بودن و تضعیف روابط محله باعث شده است که فرد آزادی بیشتری برای نادیده گرفتن هنجارها داشته باشد.
همچنین ، گسترش جسمی شهر ، تراکم بالای جمعیت و عدم کفایت زیرساخت های نظارتی و اجرای قانون با رشد شهری ، توانایی دولت در کنترل جرم را کاهش داده است. این وضعیت نشانگر عدم موفقیت جدی نهادی در مدیریت امنیت شهری است.نابرابری ساختاری و روشهای انحرافی رابرت کی. مورتن با ارائه تئوری “نهادی” ریشه های ساختاری رفتار انحرافی را مورد بررسی قرار داده است. وی معتقد بود نابرابری بین اهداف فرهنگی (مانند موفقیت اقتصادی ، رونق نسبی و توسعه اجتماعی) و دسترسی نابرابر به ابزارهای مشروع برای دستیابی به این اهداف ، افراد را به استفاده از روشهای غیر طبیعی سوق می دهد.
به عبارت دیگر ، وقتی کسی راه های قانونی برای رسیدن به اهداف خود را می بیند ، از ابزارها و راههای قانونی برای دستیابی به اهداف خود استفاده می کند. در این دیدگاه ، جنایتکار صرفاً فردی ناسازگار نیست بلکه واکنشی به ساختار اجتماعی ناعادلانه است. مواردی از قبیل سرقت تلفن یا لپ تاپ را که در قتل الاهه حسین ناجاد و امیر حسین خلگی ظاهر می شود ، تکرار کنید ، صرفاً یک اقدام فردی نیست بلکه بازتاب فقر ساختاری ، بیکاری ، تبعیض مکانی و نابرابری فرصت ها است. هنگامی که مسیرهای قانونی برای سعادت و امنیت مسدود می شود ، بخش هایی از جامعه ممکن است به مسیرهای انحرافی منجر شود.
تأمل در اعدام ؛ راه حل یا انکار واقعیت؟
در چنین شرایطی ، مجازات اعدام اغلب به عنوان یک واکنش سریع و نهایی توسط قوه قضاییه گفته می شود. در حالی که هدف از این مجازات بازدارندگی است ، شواهد جامعه شناختی نشان می دهد که اعدام ها ، صرف نظر از مناطق ساختاری ، تأثیر معنی داری در کاهش جرایم ندارند. این نوع پاسخگویی غالباً بر آژانس فردی متمرکز است و از تجزیه و تحلیل ساختاری علی غافل می شود. اگر ریشه ناهنجاری ها در ناکارآمدی نهادی ، نابرابری ساختاری و سقوط انسجام اجتماعی باشد ، مجازات های سخت فقط یک “مجازات نمادین” محسوب می شوند که نه تنها در جلوگیری از تکرار وقایع ، بلکه دلایل اساسی آسیب های اجتماعی را انکار می کند.
گامی در جهت حل مسئله در وضعیت فعلی ، درمان آسیب های اجتماعی صرفاً با مجازات های جنایی امکان پذیر نیستبشر بهبود اوضاع نیاز به یک رویکرد چند جانبه و کلی برای اولویت بندی دارد: سیاست های بازسازی اقتصادی ، احیای روابط اجتماعی و سرمایه اجتماعی در سطح محله ، تقویت نهادهای مدنی و آموزشی و ترویج مدیریت مشارکتی شهری بین دولت و شهروندان. از دیدگاه جامعه شناسی شهری ، شهر نباید صرفاً مکانی برای اسکان در جمعیت باشد ، بلکه باید زمینه ای برای همبستگی اجتماعی ، حس تعلق ، عدالت و شکوفایی فردی و جمعی مردم باشد.
امید است که تصمیم گیرندگان با درک علل ساختاری ناهنجاری ها ، از کاهش جرم به شکست های فردی جلوگیری کنند و منجر به اصلاحات جدی و اساسی در مناطق اقتصادی ، فرهنگی و شهری شوند تا از تکرار فاجعه مشابه جلوگیری کنند.
216216
منبع: www.khabaronline.ir