به گفته خبرگزاری اخبار آنلاین نقل شده میهنبا باباک مینا محقق فلسفه سیاسی در خاطرات خود در مورد جنگ 6 روزه و اهمیت میهن و ارتباط آن با دولت و ملت نوشت. این به شرح زیر است:
****
او از موقعیت خود پرش کرد و از همان مکان غافل می شود/ او همیشه ناوشکن هایی است که همیشه/ در معرض خطر هستند (سوفوکل).
یکی از سؤالاتی که در جنگ شش روزه با ایرانیان مطرح شد این بود: آیا دفاع از میهن در نهایت دفاع از سیستم سیاسی است؟ آیا چیزی به نام بی خانمان بدون کشور وجود دارد؟ شاید در بیشتر جنگها این سؤال به نوعی پرسیده شود. به ویژه در بین روشنفکرانی که معمولاً برای دولت ها بسیار مهم هستند و مأموریت خود را برای دفاع از اصول روشنگری می یابند. عقل و آزادی. واقعیت این است که فلسفه سیاسی مدرن حداقل تمایل دارد در نسخه لیبرال خود متحد شود: برای هابز جامعه به این معنی است که حاکم آن را نشان می دهد.
حاکم در اینجا می تواند پادشاه یا جامعه ای از افراد باشد ، اما مفهوم اساسی یکسان است. حاکم نماینده جامعه است و بدون آن جامعه ای وجود ندارد ، فقط توده ای از مردم وجود دارد (به فصل 2 لویاتان مراجعه کنید). این آغاز “داستان بازنمایی” در اندیشه سیاسی مدرن است. روسو علیه آن شورش کرد و قانون هابز را فاش کرد. اینها افرادی هستند که به حاکم فرمان می دهند و او را مشروع می کنند. اما حتی روسو اصل هابز را حفظ می کند.
شرکت تابعه
ظهور نظریه دولت در قرن هفدهم در حقیقت ظهور پدیده جدیدی است که امروز آن را ملت می نامیم. این که آیا ما به دولت تکیه می کنیم و آن را خالق ملت می دانیم یا بر ملت تأکید می کنیم و آن را خالق دولت می دانیم ، میهن در هر دو مورد یک عارضه فرعی سیاسی است. یا ملت واحد اصلی است و دولت ، از آن یا دولت ، واحد اصلی است و ملت نتیجه آن است.
فلسفه سیاسی مدرن در تمام شاخه های آن چیزی نیست جز گسترش فلسفه موضوع. این موضوع گاهی “حاکم” ، گاهی اوقات “مردم” یا “ملت” ، گاهی “کلاس” و گاهی “نژاد” است. بسته به اینکه موضوعی را که اصلی می شناسید و به آن حق ایجاد سیاست را می دهید ، سایر عناصر به ضمائم و ظواهر آن تبدیل می شوند. به عبارت دیگر ، در نظریه های رقیب لیبرالیسم ، یک موضوع سیاسی جایگزین موضوع سیاسی دیگری می شود. اگر در هابز این حکم یک موضوع سیاسی باشد ، در مارکسیسم طبقه کارگر موضوع بنیانگذار و در نازیسم ، نژاد و رهبر آن می شود. در تمام این تئوری ها ، سرزمینی که موضوع تأسیس سیاسی در آن ریشه دارد ، غیرقابل تصور است. آیا مناسب نیست که بپرسید قبل از دولت ، قبل از ملت و قبل از کلاس چیست؟ چه چیزی باعث ظهور یک کشور یا ملت یا طبقه یا نژاد یا سایر موضوعات سیاسی می شود؟
طبیعت پلیس ریاست جمهوری با هایدگر
فلسفه سیاسی مدرن ، مانند نوعی متافیزیک ، قادر به ایجاد چنین سؤالی نیست زیرا همه این پدیده ها (دولت ، ملت ، طبقه و نژاد) در قلمرو مردم قرار می گیرند و سوال اساسی وجود آنها خارج از قلمرو سیاست مدرن است. در اینجا است که ما باید به یک متفکر مراجعه کنیم که به احتمال زیاد از آنها خواسته می شود تا سوال بودن را بپرسیم. هایدگر در سخنرانی در مورد شعر Der Ister Holdrine ، با سؤال از وجود پلیس یونان روبرو می شود (Gesamtausgabe ، 1). وی در بخشی از این سخنرانی که می توانیم آن را “پدیدارشناسی پلیس” بنامیم ، سخنرانی تحلیلی ارائه می دهد.

مارتین هایدگر
بحث هایدگر ، گرچه بسیار مختصر است ، اما کلیدهای مهمی را به مفاهیم اساسی فلسفه سیاسی ارائه می دهد. وی هنگام تفسیر شعر از سوفوکلس در ابتدای این پست ، می پرسد: ماهیت پلیس چیست؟ هایدگر ابتدا معنای متعارف پلیس را یادآوری می کند. ما می دانیم که کلمه “پلی ایتیک” به معنای سیاست در کلمه پلیس است: سیاست ، یعنی امور پلیس. در حقیقت ، به این معنا ، کل پلیس به یک منطقه سیاسی تبدیل می شود.
هایدگر ضمن تفسیر شعر سوفوکلس ، به معنای رادیکال پلیس اشاره دارد و به این ترتیب آن را در این شعر به استته ترجمه می کند. در این تفسیر ، پلیس محل سکونت تاریخ بشر است ، نه شهر و نه شهر و نه شکل نظم سیاسی ، که احتمال ظهور مردم ، حاکمان ، فرماندهان ، خدایان ، معابد ، جشن ها ، بازی ها ، شاعران و متفکران و از همه مهمتر محل قدردانی است.
هایدگر ماهیت پیش سیاسی پلیس را فاش می کند. پلیس مکانی برای ظهور سرنوشت تاریخی و دنیای تاریخی قبل از یک نظم سیاسی است. این قطبی است که محل زندگی یک شخص می چرخد و به آن متکی است. این وجود اساسی پلیس قبل از ظهور هر سیاسی است. هایدگر به منبع مفاهیم اساسی فلسفه سیاسی برمی گردد و ماهیت پیش سیاسی پلیس را آشکار می کند.
اولویت دولت ایران بر دولت
اگر به تاریخ ایرانی نگاه کنیم ، آنچه می توانیم به معنای پلیس پیدا کنیم به این معنا که ذکر شده است ، مفهوم ایران یا دقیق تر است. دقیقاً با توجه به تفسیر پدیدارشناختی هایدگر از ماهیت سیاسی پلیس ، ماهیت پیش سیاسی ایرانی واضح تر است. ایرانی یک سرسخت است ، هنگامی که با این مفهوم مطابقت نداشته باشد ، گاهی اوقات در رابطه با یک واحد سیاسی ، و گاهی اوقات یک حکایات تمثیلی در یک شعر عرفانی. ایرانی یک سرنوشت مشترک تاریخی و وحدت جهان مشترک است.
ایران بعضی اوقات معنای مذهبی ، گاه سیاسی و گاه عرفانی داشته است. اسطوره های حماسی که به طور مستقیم با سیاست مرتبط بوده اند ، گاهی اوقات در اشعار عرفانی عرفانی به دست آورده اند و برعکس ، کدهای عرفانی آنها علت زندگی مشترک و جمعی بوده است ، بنابراین آنها اثر سیاسی داشتند. این بازگشت ایرانی در دنیای ظاهر و دنیای درونی به وضوح بیانگر ماهیت پیش سیاسی آن است. مقدمات ایرانی توسط دولت و هر واحد سیاسی مقدم است. Iran is the place and that is the possibility of the emergence of people, kings, commanders, ministers, palaces, epics, paintings, fireplaces, mosques, markets, gardens, fields, dances, rugs, music, poets, mystics, sages, villages, villages, villages, villages, villages, villages, villages, villages, villages, villages, villages, villages, villages, villages, villages, دهکده ها ، دهکده ها ، روستاها ، روستاها ، روستاها ، روستاها ، روستاها ، روستاها ، روستاها ، روستاها ، روستاها ، روستاها ، روستاها ، روستاها ، روستاها ، روستاها ، روستاها ، روستاها ، روستاها ، روستاها ، روستاها ، روستاها ، روستاها ، روستاها ، روستاها ، روستاها ، روستاها ، روستاها ، روستاها ، روستاها ، روستاها ، روستاها ، ویلاها ، ویلاها.
این یک ایران قبل از سیاسی است که به ایران اجازه داده است تا به عنوان یک واحد سیاسی و یک کشور کشور ظاهر شود. آنچه ما در طول تاریخ دیدیم این است که یک واحد سیاسی به نام ایران چیست ، یا نه ، درک ایرانی به روش های مختلف وجود دارد. وطن به این معنا یک چیز پیش از سیاسی است ، و مکان ظهور سرنوشت تاریخی ما ، دفاع از آن به وجود یا غیر دولتی گره خورده نیست ، خانه شرط ظهور سیاست است ، نه زیربنای آن ، که درک آن برای آگاهی سیاسی مدرن غیرممکن است که فقط در صورتی که ملت -قاطع باشد ، فکر می کند. دولت ها ، فرماندهان ، مذاهب و سنت ها همه ظواهر این وحدت از دنیای تاریخی به نام ایرانی است.
دولت ها می توانند شرور یا عادلانه باشند ، اما ایرانی جلوه های خاص خود را در دنیای ظاهر یا درونی دارد. آنچه باید از آن دفاع کرد ، مکانی است که مکان و ظهور سرنوشت تاریخی ایران است. از طرف دیگر ، خانه مکانی برای مقاومت است. دولت مدرن سعی می کند مفهوم خانه ، وضعیت صریح یا ضمنی را به دست آورد. میهن من! اما به معنای پیش از سیاسی خود ، خانه در یک مفهوم منطقی مطلق نیست و بنابراین میهن خانه ای است که در آن زندگی همیشه فراتر از شهروند خاص است. جهان ایران زمینی است که دولت ها – عادلانه یا صالح ، به خاک رسیده اند ، و بنابراین فقط با بازگشت به آن خاک و رشد مجدد که می تواند یک گیاه جدید باشد.
*باباک میناپه متخصص فلسفه سیاسی
1
منبع: www.khabaronline.ir