مبارزه با علم ؛ سرانجام ، شهرداری خانه متفکران را بست/ آیا دانشمندان مانند کامیون داران جامعه قدرتمندی دارند؟


Farzan Asif Nakhaei: دانشگاه منچستر ، پس از کمبریج ، آکسفورد ، ادینبورگ و کالج کینگ لندن ، پنجمین موقوفات بزرگ انگلیس است. اینگونه است که سیستم علمی در انگلیس رشد و گسترش یافته است. اما در ایران ، با عملکرد شهرداری ، به عنوان یک حاکمیت ، ما از خانه دانشمندان به دلیل فکر و گفتگوی علمی محروم هستیم. خانه متفکران علوم انسانی فقط یک ساختمان نبود ، بلکه یک مؤمن به رویاها ، زایمان افکار و پناهگاه دانش دانش بود. افکار و افکار با گذشت زمان به آن جلب شده بود و قرار بود به یک درخت فکری استریل تبدیل شود که توسط یک اره برقی کشته شد. یکی از آخرین سخنرانی ها سخنرانی دکتر مصطفی ملکیان بود که در مورد “خود مراقبت” صحبت کرد. سالن جایی برای نشستن نداشت و بسیاری از آنها ایستاده بودند. اما این سؤال باقی مانده است ، چه کسی طرفدار خانه تفکر است؟ محمد خالد حنفی ، وزیر مشهور و ممنوع طالبان افغانستان ، مؤسسات آموزشی مدرن ، به ویژه دانشگاه ها را در نظر می گیرد تا با قوانین اسلامی درگیری شود. آیا ایران چنین ایده ای است که در تاریخ خود منبع علم بوده است؟

دکتر محمد منصورجاد همچنین در کانال خود نوشت: “خانه افکار علوم انسانی (تهران) … این روزها ، متأسفانه ، شهردار فرهنگ تهران مورد حمله قرار می گیرد. چرا نهادهای مدنی ایران باید آنقدر بی خانمان باشند ، به طوری که اگر در سرمایه آنها جایی نباشند و در آن جمع شوند و از نظر علمی از نظر علمی ، از نظر علوم علمی از نظر علمی و عکاسی از نظر علمی ، از نظر علمی از نظر علمی ، از نظر علوم علمی و هیجان انگیز است. از بین علوم انسانی و علوم اجتماعی کشور نیز یک کامیون (این طبقه کارگر) داشتیم ، ما چنین داستانهایی را نمی دیدیم!

خانه محققان علوم انسانی شاید تنها نهادی نبود که هیچ کس ، چه متفکر و چه غیر فکر ، براساس منطق ، علم و استدلال مطرح نشده و مورد انتقاد قرار نگرفت. در دیوارهای آن ، صدای بلند صدای مدرس ، و زمزمه كتابداران و دانش آموزان و طنز آنها. هر پنجره ، با نظریه پردازی روشنفکران و اساتید دانشگاه ، خورشید را به خورشید و دروازه باز می کرد. زمزمه ها ، سخنان و اعمال ، بر اساس دین واقعی ایران ، نشانه نور بود. بدون شک ، اگر شیخ ایشره ، حافظ ، سعدی و فردووی و غیره در دنیای این جهان زندگی می کردند ، آنها برای بیان مواضع علمی خود انتخاب می شدند.

احمد باستانی ، عضو هیئت علمی در دانشگاه خارزمی ، همچنین در کانال خود نوشت: “من شخصاً در خانه علوم انسانی علوم انسانی یا در برنامه های مختلف آن شرکت کردم. برای بیش از پانزده سال ، من یک تاریخ دوستی و همکاری با دکتر قاسمی ، مدیرعامل دارم. من این سالها را دیده ام ، با توجه به داشتن همه چیز و دارایی از کشور و فکر خود را از بین می برد. و جریان فکری و فرهنگی که برای برنامه های خود فاقد مکان و سالن مناسب است ، همه ما شاهد برگزاری برنامه های مبتنی بر خانه برای بزرگداشت چهره های فرهنگی و بزرگداشت مناسبت های ملی هستیم. ”

در 5 سال گذشته ، او نور علم و فرهنگ را روشن نگه داشت. در هیاهو زمان ، گوشه ای دنج برای تعمیق فکر و پرواز فانتزی جامعه ای بود که می توانست صلح را در ناخودآگاه خود جایگزین کند و به تدریج منجر به عصبانیت جامعه شود. آیا چنین حرکتی خلاف منافع افراطی که آنها بسته اند؟ همان عملکرد گیلز دلوز فیلسوف پست مدرن فرانسوی ، به قدرت خلاقانه تخیل تولید مفاهیم و “میل” مهم بود. از دیدگاه دلوزی ، خانه دانشمندان علوم انسانی ، به معنای “تولید مطلوب” (Depiring-Production) این بود که در آن تخیل نقش اساسی در فرآیندهای ناخودآگاه و ایجاد واقعیت دارد. به ویژه تخیل که به تولید اجتماعی و سیاسی کمک می کند.

شاید چنین فضایی بود که از هر گوشه ای از این خاک وسیع ، طالبان به حقیقت می رسید و خانه متفکران علوم انسانی پذیرفته می شد. اما این یک عدالت از مؤسسه ای نیست که در آن ده ها انجمن علمی و سازمان های غیردولتی و نهادهای علمی و فرهنگی نفس کشیده اند ، و ایده های خود را قرار داده و بالهای خود را باز کرده اند ، به طوری که پایان جهان بی اطلاع و تمامیت جهان های بی قدرت. نه سیاسی بود و نه جناح ؛ این تنها میکرو خانه بود ، جایی که از کثرت آرا قدردانی شد و گفتگو تنها راه رسیدن به حقیقت بود.

مبارزه با علم ؛ سرانجام ، شهرداری خانه متفکران را بست/ آیا دانشمندان مانند کامیون داران جامعه قدرتمندی دارند؟

عبدالرحمان حسنیفر ، عضو دانشکده انستیتوی علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در X ، پناهندگان علم و صاحبان آن را روایت می کند: “در جامعه ای که علم در آن وجود دارد ، این در همه خانه ها است ، نه تنها خانه نمادین در حوزه عمومی و علوم انسانی ، خانه علوم انسانی است.

امروز ، گرد و غبار غم و اندوه در خانه خانه و اصحاب آن نشسته است. هیچ راهی از اصحاب علم وجود ندارد ، تا بتوانند فکر خود را روشن کنند ، شمعدان های خود را بسازند و خانه های خود را به خانه های متفکران علوم انسانی تبدیل کنند. آیا شهردار محترم و شورای شهر نمی بینند که اگر این مدال از خون شهدا برتر باشد ، زمین چه خواهد بود؟ آیا این علمی نیست که این کشور را تا به امروز به ارمغان آورده است؟ از نظر تاریخی گهواره علوم ، دانش آموزان از سراسر جهان به سمت او آمدند و امروز دانشمندان آن و مهندسی و دستگاه های اداری سایر کشورها.

در اهمیت چنین رویدادی ، کافی است که امشب ساعت 9 بعد از ظهر تهران ، موضوع “اندیشه: شهرداری تهران علیه خانه علوم انسانی” ، در خانه “سخنان” باشگاه ها با حضور و سخنرانی تعدادی از دانشمندان ایرانی مورد بحث قرار گیرد. از آنجا که شنبه ، 6 ژوئن … فقط یک روز نیست ، یک پایان تلخ است. آیا باید پایان همدلی و یکپارچگی و آغاز شورش توسط افراط گرایان و شهرداری تهران باشد؟ آیا اجماع شکست خورده است؟ آیا می توان زخم عمیقی را که به بدن جامعه وارد شده است ، از جمله جامعه علمی و دانشگاهی این کشور ، بهبود بخشید؟ آیا پایان خانه دانشمندان علوم انسانی به معنای پایان تعدد و کثرت آراء است؟ آیا خانه علوم انسانی خان مجلس علوم انسانی هدف ناامیدی و ناامیدی و افسردگی جوانان امروز و نسل بعدی را دنبال می کند؟ یا شاید هدف این است که دلسرد شویم و دیگر در سال آینده در شوراهای اسلامی و ماجلیس شرکت نکنیم؟ آخرین خانه چنین حرکاتی پس از جلوگیری از جشن دکتر هادی خانیکی در گناباد و اکنون خانه متفکران کجاست؟ این قطعاً است. اما تاریخ قضاوت خواهد کرد ؛ نام کسانی که این زخم و زخمهای دیگر را بر روی بدن این سرزمین و بوم قرار داده اند ، هرگز فراموش نمی شوند.

دکتر Javad Ranjbar Ghanbiller ، عضو انجمن مطالعات صلح ایران ، در سخنرانی منتشر شده توسط شرق کالیب ، پایان موسسه علمی در خیابان ورشو را بیان می کند و سعی می کند مفهوم اندیشه را از زاویه دیگری به مفهوم “خانه اندیشه” و “خانه متفکر” کسر کند. او می گوید: “فکر در متون باستانی به معنای نوعی نگرانی ، اضطراب و اضطراب است.” فردووی بارها و بارها در شهنوه فکر کرده است. امروز ما از اندیشه برابر با اندیشه ، عقلانیت و اندیشه استفاده می کنیم و معنای جدید اندیشه به خودی خود نهفته است ، و دانشمندان ، متفکران و دانشمندان ما همیشه روشنفکرانه بوده اند. این بدان معنی است که آنها نگران بوده اند. از نگرانی نان شب ، گرفته تا نگرانی های بزرگتر. و بزرگترین نگرانی از افکار ایرانیان خود ایران بوده است. “اندیشه ایرانی ها همیشه خود را برای مفهوم بیشتر و متعالی تر به نام ایران قربانی کرده است.”

یکی از اعضای انجمن مطالعات صلح ایران می افزاید: “خانه متفکران در طول سالها سرمایه زیادی را فراهم کرده است و گنج بزرگی را فراهم کرده است. این گنج توسط فردووی هال ، تالار خییام یا هال هال یا سعدی صرف نشده است. این بنا بر اسامی این بزرگان و روحهای این علی بزرگان ساخته شده است. این نگرانی ها و نگرانی ها در طول تاریخ ادامه داشته است ، و این ظلم و ستم فرهنگ ، متأسفانه نیرویی که باید برای کارهای اساسی هزینه شود ، یافتن مکانی است که ما می توانیم در آنجا صحبت کنیم. ”

آیا غروب خورشید غروب خورشید غروب خورشید در ایران خواهد بود؟ این سؤالی است که ایرانیان و مقامات با عملکرد آنها پاسخ خواهند داد.

بیشتر بخوانید:

شکست و موفقیت بهار عربی از دیدگاه Asif Bayat / دو انقلاب مصری و تونس که منجر به ادغام بهاری اصلاحات / پس از -عرب در تونس و مصر شد
اهمیت اختلال در مراسم جشن در گناباد
گفتگوی فاضلی با غهرمنپور در مورد احتمال ایجاد دموکراسی در ایران / آیا دموکراسی همه مشکلات ایران را حل می کند؟
موتاهاری در برابر دیدگاههای مقدس و ادامه انقلاب رنسانس / اندیشه ایران در مولا صدرا و موتاهاری
روایت خانیکی از ظهور زمینه های جدید امید / تأثیرات مثبت مذاکرات در بازگرداندن اعتماد اجتماعی

219219



منبع: www.khabaronline.ir

یوبیک آنلاین
یوبیک آنلاین
مقاله‌ها: 8395

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *