متفکران فرانسوی و سوال از تحول ذهن انسان / شناخت یا آگاهی؟


گروه فکری: دیدگاه تورگو از پیشرفت و تاریخ از اهمیت زیادی برخوردار است. به گفته کارشناسان در زمینه اندیشه ، Torgo ، اقتصاددان و فیلسوف فرانسوی هجدهم ، بر خلاف ایده های مشترک که تاریخ را به عنوان یک چرخه تکراری یا یک مسیر خطی با یک پایان مشخص می دید ، یک دیدگاه نوآورانه و متفاوت را تحلیل نکرد. در مورد مفهوم پیشرفت مداوم و نامحدود. تاریخ تأکید کرد. در افکار تورو مانند تاریخ پیشرفت خطی و نامحدود ، جنبه های مختلف پیشرفت ، اهمیت نبوغ در این زمینه ، نقش ارتباط در انتقال دانش و ایده ها و به تبع آن توسعه انسان از برجستگی ویژه ای برخوردار است. از نظر وی ، روشنگری نقطه عطفی در تاریخ بشر است که با گسترش علم و عقلانیت ، پیشرفت بشر در حال تسریع است. با این حال ، ایده های تورگو تأثیر بسزایی در ایده های آینده در مورد تاریخ و پیشرفت داشته است. او یکی از پیشگامان ایده پیشرفت بود و بسیاری از متفکران متعاقب آن ، از جمله مارکس و کانت ، تحت تأثیر افکار وی قرار گرفته اند. سرانجام ، با ارائه دیدگاه جدید و امیدوارکننده از تاریخ ، تورگو به علم علم کمک می کند تا به طور جدی به گذشته و آینده نگاه کند. با این حال ، برای درک کامل تاریخ ، باید محدودیت های این دیدگاه را نیز در نظر بگیریم و آن را با سایر دیدگاه ها ترکیب کنیم. Yadullah Ma’man ، در شماره 2 ژورنال سیاست ، مقاله ای در معرفی Torgo است که موارد زیر را خلاصه می کند:

****

به گفته مسیحیت ، تاریخ بشر با سقوط آدم آغاز شد و با بازگشت مسیح در پایان هزاره اول ، نجات بشریت به پایان رسید. در پایان هزاره اول ، مسیحیان هیچ نشانه ای از بازگشت مسیح را نمی دیدند ، بنابراین آنها فکر می کردند که سرزمین های خود را بسازند تا هر وقت مسیح به سرزمین مسیحی بازگردد. سان آگوستین در کتاب خود شهر خدای ، نمایشنامه الهی را روی زمین می بیند که آغاز آن سقوط آدم و پایان نجات و نجات بود. او یک مفهوم خطی از تاریخ داشت. تاریخ به سمت انتهای خودش حرکت می کرد ، که بازگشت مسیح و نجات بود و این اتفاق افتاد که تعداد مقدسین مسیحی کامل شد.

در قرن دوازدهم ، یوری از یوری تاریخ بشر را به سه دوره تقسیم کرد. عصر مروج ، عصر پسرش مسیح و عصر روح القدس. وی اظهار داشت که سن فعلی عصر کاهنان است و عصر فساد و فساد است. یواخیم برای این اظهارات آتئیستی شناسایی شد و در آتش سوزی زنده سوزانده شد. دوره رنسانس به تئوری “چرخه” تاریخ بازگشت. در طول روشنگری فیلسوفان تاریخ کسانی مانند وینکمن ، ویکو و مندلسون ، آنها گفتند که تاریخ شامل دوره هایی است که وقتی این دوره ها به پایان رسید ، تاریخ دوباره آغاز شد.
ایده پیشرفت یا پیشرفت ، به این معنا که تاریخ در یک خط مستقیم به سمت یک هدف خاص حرکت می کند توسط تورگو (1-4) در پایان قرن هجدهم بیان شد. تورگو قبل از انقلاب فرانسه وزیر اقتصاد در کابینه بود (سالهای 2). Torgo انواع پیشرفت و روابط آنها را ذکر کرد. وی شاهد پیشرفت در صنعت ، علم ، اخلاق (به معنای تمدن و اجتناب از خشونت) و زیبایی بود. به گفته تورگو ، پیشرفت یک پدیده متعدد بود. در هر قلمرو توسعه ، توسعه نابرابر وجود داشت. از نظر وی ، فقط اختراعات مکانیکی پیشرفت مستمر داشته اند. او پیشرفت را به عنوان یک چیز طبیعی برای انسان می دید زیرا فکر می کرد طبیعت انسان در حال تحول است. با این حال ، او موانع مربوط به ممنوعیت و عواملی را که پیشرفت را تسریع می کند ، در نظر گرفت.

با Torgo ، تمام تاریخ معیار پیشرفت و ارزش نهایی آن در نظر گرفته می شد. در اندیشه مسیحی قرون وسطایی ، همه چیز جدید ، نفیس و غیرمعمول بود. برخلاف همه چیز قدیمی ، آشنا و مشهور ؛ اما تورگو این نظر سنتی را لغو کرد. اکنون همه چیز شناخته شده و مضر است. جوامع بد جوامعی بودند که خود را از سایر کشورهای جهان جدا کردند و توسط این مرد اداره شدند. مانند ماندارین های چینی و کاهنان مصری که با جلوگیری از تغییر در جوامع خود ، پیشرفت بشریت را متوقف کرده و رشد ذهنی بشریت چینی و مصر را منجمد می کنند. به گفته تورگو ، خطری دیگر که در کمین است ، حمله بربرها به کشورهای متمدن اروپایی است. او کاهش رم باستان را فراموش نکرده بود. اما خطر واقعی برطرف شدن را دید. زیرا از حمله ترکیه به اروپا جلوگیری شد و کاهنان شکست خوردند.

بنابراین ، Torgo پیشرفت را بی پایان می دانست و معتقد بود که روشنگری از طریق ریاضیات علم قوی شده و وجود آن جاودانه شده است. تورگو تاریخ ذهن انسان را در سه مرحله می دانست: مرحله اول اعتقاد به ارواح اندیشه مذهبی ، مرحله دوم تسلط بر اندیشه متافیزیکی و در نهایت تسلط بر اندیشه علمی ، که مشخصه روشنگری مترقی است. تورگو معتقد بود ، برخلاف طبیعت ، که در تولد و مرگ گرفتار می شود و پیشرفت نمی کند ، نوع انسان تغییرات بی پایان دارد. او تکامل ذهن انسان را موضوع موضوع قرار می دهد. واسطه حیاتی پیشرفت فرایند ارتباطات انسانی است. ایده هایی که از حساسیت ناشی می شود با استفاده از علائم و تصاویر و به ویژه زبان ایجاد می شود و از طریق تولید علم و تجربه به نسل منتقل می شود. از همه مهمتر ، این وجود نبوغ است که دروس و الزامات تجربیات آن را درک می کند و درس تجربه پوشاک را پوشش می دهد. این وظیفه جامعه است که از نبوغ ذاتی حمایت کند و به سخنان آنها گوش کند. شرایط معنوی و اخلاقی از شرایط آب و هوایی برای پرورش نبوغ و همچنین نوع پیشرفت و دامنه آن مهمتر است.

متن کامل این مقاله را می توان در شماره شانزدهم سیاست خواند.

متفکران فرانسوی و سوال از تحول ذهن انسان / شناخت یا آگاهی؟

1



منبع: www.khabaronline.ir

یوبیک آنلاین
یوبیک آنلاین
مقاله‌ها: 7217

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *