
گروه فکری: به تازگی ، دکتر علی اکبر ولااتی ، مشاور امور بین الملل رهبر عالی جمهوری اسلامی ایران و عضو واقعی شورای مصلحت ، در پیام خود تأکید کرد که “حفظ انسجام ملی رهبر عالی می تواند شامل تغییر برخی از رویکردهای اجتماعی حاکمیت و تمرکز بر رضایت مردم باشد. مردم خود را ثابت کرده اند و اکنون نوبت مقامات است. شیوه های منقضی شده دیگر به جامعه پس از جنگ پاسخگو نخواهد بود. ” پزشک محمد جاواد گولامرزا کاشیهمچنین در یادداشت او در کانال تلگرام این تأکید بر اهداف اسرائیل در سرنگونی جمهوری اسلامی و به معنای واقعی مردم سیستم است و راهی عالی برای حفظ مردم ارائه می دهد. در همان زمان ، تحت یادداشت دکتر کاشی ، دکتر جادوگران EHSAN: دانشجوی دکترا علوم سیاسی در دانشگاه فردووی مشهاد با تیتر “مردم ، پناهگاه یا مخفیگاه؟ انتقاد از متن “مردم به عنوان یک پناهگاه” در کانال دانشمندان منتشر شد ، ما آوردیم. این دو یادداشت در زیر آمده است:
****
خبر دوازده روز جنگ به تدریج فاش می شود. می توان گفت که هدف اسرائیل سرنگونی سیستم بود. این شکست خورد ، اما اظهارات مقامات حاکی از آن است که این هدف هنوز در دستور کار اسرائیل قرار دارد. به این ترتیب ما باید منتظر اقدامات بیشتر باشیم. این اقدامات می تواند نوع اقدامات نظامی ، اقتصادی یا سیاسی باشد. هر سیستم حل و فصل حق دارد به ادامه خود فکر کند. سیستم جمهوری اسلامی اکنون در معرض وجود است. چه باید کرد؟
رهبران و معتمدان همه با مردم صحبت می کنند. فقط مردم تنها افرادی هستند که می توانند پناهگاه سیستم بر اساس این مهلت خطرناک باشند. آنها می دانند و ما می دانیم که سکوت مردم در روزهای جنگ را نمی توان برای حمایت همه مردم در نظر گرفت. فقط می توان استنباط کرد که آنها با دشمن مهاجم همراه نبوده اند. به همین دلیل تبدیل افراد به پناهگاه رژیم به شرط چرخش ها و نتیجه چرخش در عمل رخ خواهد داد. من یک نکته را در زمینه چرخش نظری ذکر خواهم کرد.
آنچه این چرخش نظری را اجتناب ناپذیر می کند ، وارونگی روابط است که تاکنون فرض شده است. بنیاد سیستم جمهوری اسلامی مبتنی بر این عقیده بود که مردم در پناهگاه هستند. ایمنی و راحتی از سیستم وام گرفته می شود و تحت هدایت و راهنمایی آن ، آنها به سعادت دنیوی و دنیوی خواهند رسید. کسی که بیش از حد و مخالف است باید پرداخت شود. به نظر می رسد مردم عضو یک اردوگاه بزرگ هستند. همه باید مراقب رفتار خود باشند. اکنون این رابطه معکوس شده است ، این سیستمی است که به مردم پناه می برد. سیستم مهمان به مردم تبدیل شده است. اگر سیستم آیین ها مردم را رعایت کند ، خود را حفظ خواهد کرد و مردم طی صد سال و نیم گذشته به بزرگترین دستاورد سیاسی خواهند رسید.
میهمان در گوشه ای نشسته است و چشمان خود را به تمام جنبه های مهمان تبدیل می کند. همه با رنگ ، صدا ، صورت و طعم مشخص نشسته اند. دوربین ها باید بچرخند و صدای سیستم حتی آینه همه افراد خواهد بود. این یک مهمانی عزیز و عزیز برای عزت همه است. روابط باید ذوب شود. به جای اینکه ابروها را برای نشستن در گوشه ای گره بزنید ، خوب است که به مدیریت حزب کمک کنیم. خوشبختی و خوشبختی همه سهم خود را ایجاد می کند.
آنها را باور کنید ، سیاست بیش از نوع حزب است. قرار است با شادی با هم زندگی کنند. میهمانان مقصد دور نیستند. قرار است هر یک از حزب پس از پایان حزب به زندگی شخصی خود بروند. هدف از حزب چیزی جز لذت بردن از وجود دیگری نیست. این امکان پذیر نیست مگر با یک سازمان صمیمانه ، منصفانه و آزاد. اگر یک میز پخش شود ، مردم غذا می مانند ، یا اجازه نمی دهند که صحبت کند ، نه یک مهمانی. مردم همیشه در جشن های متعارف خود به این اصل پایبند هستند. خوب است که میهمان این قانون را نقض نمی کند.
سیستم های سیاسی دارای امنیت ، اطلاعات و قدرت سرکوبگرانه هستند. همه اینها در خدمت مردم نیست. این در خدمت محافظت از اصل این حزب جمعی است. آنها نباید در بالای پارلمان بنشینند ، هیچ مهمانی بالا و پایین نیست. دور است بسته به این که یکی از آنها مشهورتر ، آگاه تر ، هنرمند و باتجربه تر باشد ، برای لحظات می درخشد و آن را به دیگری می بخشد.مراقب باشید ، آنها افرادی نیستند که باید دائماً مورد نظارت قرار گیرند. معتمدان وابسته به مردم هستند. آنها باید درباره مردم قضاوت کنند. اگر اعتراضی را بشنوند ، ابتدا خود را مقصر می دانند و برای جبران آن اقدام می کنند. حتی اگر مقصر نباشند ، آنها نتوانسته اند آن را جبران کنند.
سرنگونی مردم و سیستم سیاسی یک نعمت تاریخی است. سیستم های سیاسی ، به ویژه هنگامی که آنها از یک انقلاب ناشی می شوند ، از موضع راهنمایی مردم پایین نمی آیند. شرایط امروز هزاران تهدید و تهدید در کیف دارد. این تنها با تبدیل تهدید به فرصت قابل کنترل است. سرنگونی رابطه سیستم و مردم یک نعمت بزرگ است. نعمت که از اولین مدرنیته ایران تا به امروز تحقق نیافته است. به جای عدم وجود این یا آن سیستم ، باید به اصلاح ساختاری روابط فکر کرد.
*محمد جاواد گلامرزا کاشی ، عضو دانشکده دانشگاه آلامام تاباتابای
مردم ، پناهگاه یا مخفیگاه؟ انتقاد از متن “مردم به عنوان یک پناهگاه”
دستمزد -بدون ehsan
متن “مردم به عنوان یک پناهگاه” در نگاه اول تلاشی صادقانه برای خواندن رابطه بین سیستم سیاسی و مردم در یک لحظه بحرانی در تاریخ معاصر ایران است. لحظه ای جنگ ، اضطراب وجود و فرسایش مشروعیت همزمان ساختار سیاسی را سایه زده است. نویسنده برای باز کردن منطق رویارویی ، امکان صلح ، بازسازی اعتماد و همزیستی ، از استعاره تاشو – یک حزب “استفاده می کند.
متن مبتنی بر یک فرض اصلی است: سیستم سیاسی که زمانی ادعا می کرد افرادی را در پناهگاه خود قرار داده است ، اکنون مجبور به پناه بردن است. از نظر ظاهری ، این جابجایی یک چرخش رادیکال و امیدوار کننده است. اما همان سرنگونی ، اگر در سطح زبان باقی بماند و به ساختار ساختار ، قانون و سیاست های عمومی گسترش یابد ، اصلاحات را نمی گوید ، اما نوعی استتار را نشان می دهد. دعوت از یک مهمانی در خانه ای که در آن صداهای و گفتگوهای ساکت و گفتگو و گفتگو به یک مونولوگ یا اساساً سیاسی تبدیل شده اند ، سفره ها و میزبان های واقعی به حاشیه رانده شده اند ، چیزی جز ترتیب واژگان بر ویرانه های واقعیت.
در این متن ، شکاف اساسی بین زبان اجتماعی و زبان رسمی سیاست نادیده گرفته می شود. مردم دیگر دیگر زبان سیاست رسمی را نمی فهمند: آنها دیگر به آن اعتماد ندارند ، و به عبارت دیگر زبان اجتماعی فعلی لحظه کنونی در قالب سیاست شهوانی ، آیا سیاست باعث شده است که ما از زندگی یا روز خود لذت ببریم؟ تبدیل شده است
کلماتی مانند “سیستم” ، “پناهگاه” ، “مردم” ، “امنیت” و حتی “وفاداری ملی” در حافظه جمعی ایران یا از دست داده اند یا خودشان شده اند. این نتیجه سوء تفاهم مردم نیست ، بلکه نتیجه تجمع تاریخی بحران ها و معایب است. بنابراین ، هر پیشنهادی اصلاح طلب که می خواهد بر روی این زبان شکسته ساخته شود ، باید ابتذال ملی را تکرار کند: تکرار مفاهیم که هیچ زندگی و واقعیت های موجود ندارند.
فراتر از زبان ، یک تضاد عمیق تر در واقعیت حوزه سیاسی فعلی ما وجود دارد: درگیری بین منطق زندگی و منطق قدرت که ایده یک حزب را با دشواری شدید ایجاد می کند. سوال اساسی این است که آیا ایمان به حاکمیت مردم یا اضطراری بقا ، پناهندگی است؟ آیا این چرخش بازگشت به عدالت و پاسخگویی است یا صرفاً یک ترفند برای حفظ نظم مبتنی بر نظم در لحظه ضعف؟ سیاست ، اگر به مردم پناه ببرد ، ابتدا باید آنها را بشناسد ، صدای آنها را منعکس کند و سرور آن را فرود آورد. خانه تخریب می شود ، میز خالی است و مهمانی که اکنون در این نقش است یک مهمانی فروتن بدون تغییر قوانین و سلسله مراتب حزب ظاهر شده است.
متن همچنین از “مردم” صحبت می کند که گویی بی نظیر ، هماهنگ و یک جانبه هستند. اما واقعیت اجتماعی ایران مملو از روایت های متعدد و همچنین خواسته های متناقض است: اقلیت های قومی و مذهبی ، طبقات محروم ، زنان ، جوانان ، کارگران ، حاشیه ها و مخالفان سیاسی که هر یک به زبان و زخمهای خود زندگی می کنند. صدای آنها در این متن در یک ژنرال عمومی محو یا حل می شود. دعوت به یک طرف ، هنگامی که فاقد شفافیت در دعوت ها است ، به سادگی می تواند به تولید مثل بومی تبدیل شود ، یعنی از بین بردن اختلاف در نام وحدت.
سرانجام ، سوال اصلی این است: اگر سیستم به مردم پناه ببرد ، آیا مردم واقعاً توانایی “پناهندگی” را دارند؟ آیا اعتماد ، منابع ، صبر یا امید چیزی باقی مانده است؟ و در صورت ترک ، کجا و با چه مکانیسم باید امکان پذیر باشد؟ مردم ، تا زمانی که تنها وسیله سکوت یا انفجارشان باشد ، نمی توانند نظم داشته باشند. پناهگاه موسسه را می خواهد ؛ قانون را می خواهد ؛ مشارکت ، شفافیت ، چرخش برق و پاسخگویی نیاز دارد.
در صورت عدم وجود این ملزومات ، کلمات زیبا ، گرچه باشکوه و انسانی ، در عمل به چیزی شبیه پرده بر روی ویرانه ها تبدیل می شوند. اگر سیاست به یک ضیافت تبدیل شود ، باید یک ضیافت واقعی باشد: جایی که میزبان و میهمان در موقعیت انسان و مساوی نشسته اند ، نه در موقعیت فضل و دیگری در موقعیت تامنا. خانه ویران شده مهمان نمی خواهد. می خواهد بازسازی شود. و قبل از پخش یک جدول ، عدالت ، آزادی و گفتگوی برابر باید با آجر انجام شود.
*جادوگران Ehsan: دانشجوی دکترا علوم سیاسی در دانشگاه فردوسی مشهاد
1
منبع: www.khabaronline.ir