گروه فکری: جهانی سازی یک مسئله بسیار مهم در زمینه توسعه است. مقاله زیر نشان می دهد که مبارزات جهانی علیه استعمار هنوز مسیر اصلی را پیدا نکرده است ، و آنها فکر می کنند جهان توسط نظامی سازی آزاد می شود. سرنوشت این دیدگاه از وضعیت فرآیندهای توسعه اقتصادی طی قرن گذشته مشخص است. شکست نویسنده مقاله زیر از برنکو میلانوویچکه در سایت جیکوبین منتشر شده و توسط کانال “دایره مطالعات توسعه” ترجمه و چاپ مجدد ، دو دوره اصلی جهانی سازی را مقایسه می کند و تأثیر احتمالی بازگشت دونالد ترامپ به قدرت را در روند فعلی بررسی می کند. وی بیشتر به خاطر کار خود در زمینه توزیع درآمد و نابرابری شناخته شده است. در سال 2019 ، وی به عنوان صندلی افتخاری مدیسون در دانشگاه گرونینگن منصوب شد. مقاله زیر نشان می دهد که همه ما از ترس و سرمایه داری رادیکال در این کشور به دلیل رشد قطب های توسعه در جهان است که می تواند به نوعی هژمونی آن را به چالش بکشد. به همین دلیل است که دولت جدید آمریکا در برابر ریشه های خود ، لیبرالیسم کلاسیک و نئو -نیوکلوس ، و خود را با دست پنهان آدام اسمیت با دست لیبرالیسم دفن کرد. به گفته میلانوویچ ، اولین جهانی سازی (1-5) با سلطه انگلیس همراه بود و منجر به رشد سریع درآمد در کشورهای توسعه یافته و رکود در سایر نقاط جهان شد. نابرابری جهانی در این دوره افزایش یافته است. نابرابری بین قاره ای کاهش یافت ، اما نابرابری داخل کشور در سطح جهان افزایش یافت و قدرت اقتصادی از غرب به آسیا حرکت کرد. این دوره با ائتلافی از نخبگان غربی و کارگران جهان جنوبی به ضرر طبقه متوسط غربی همراه بود. میلانوویچ در این مقاله وی بر تمایز بین نئولیبرالیسم داخلی (کاهش نقش دولت) و نئولیبرالیسم بین المللی (آزادسازی تجارت) تأکید می کند و خاطرنشان می کند که چین تنها بخش بین المللی خود را پذیرفته است. با بازگشت ترامپ ، وی می افزاید: سیاست های حامی و نئو هسته ای شدت می یابد و جهان از جهانی شدن خارج می شود. هدف ایالات متحده کاهش رشد چین است ، در حالی که احتمالاً سیاست های نئولیبرال داخلی حفظ خواهد شد. سرانجام ، مقاله نتیجه می گیرد که جهانی سازی اول منجر به برتری غرب و جهانی شدن دوم شد. اکنون ، جهان به سمت بلوک های اقتصادی منطقه ای حرکت می کند ، و دوران جهانی سازی در گذشته به پایان رسیده است. به عبارت دیگر این مقاله به دنبال درک الگوهای تغییر در دو دوره اصلی جهانی سازی و پیش بینی تأثیر بازگشت ترامپ در این روندها است. نویسنده استدلال می کند که هر دوره جهانی سازی عواقب متفاوتی برای نابرابری جهانی و تغییر قدرت اقتصادی داشته است ، و سیاست های ترامپ نشان دهنده تغییر از جهانی شدن به سمت نوعی سیستم اقتصادی ناسیونالیستی و منطقه ای است. در این مقاله آمده است:
****
جهانی سازی اول (1 تا 2)
اولین جهانی سازی با استعمار و سلطه بریتانیا همراه بود و منجر به رشد سریع درآمد سرانه در کشورهای توسعه یافته شد ، اما در سایر نقاط جهان این یک رکود یا کاهش درآمد بود. در این دوره ، نابرابری جهانی افزایش یافت. کشورهای ثروتمند سریعتر رشد کردند و فقیر مانند چین و آفریقا عقب ماندند. در کشورهای توسعه یافته ، نابرابری داخل کشور نیز افزایش یافته است ، اگرچه در انگلیس برخی از اصلاحات اجتماعی کاهش یافته است.
جهانی سازی دوم (1 تا 2)
در این دوره ، کشورهای ثروتمند رشد کردند اما به همان سرعت آسیا نبودند. ایالات متحده و انگلستان رشد نسبتاً کندی را تجربه کردند ، در حالی که چین ، هند ، ویتنام و تایلند با نرخ بالاتری رشد کردند. برخلاف اولین جهانی سازی ، نابرابری بین قاره ای کاهش یافت. زیرا کشورهای فقیر سریعتر از کشورهای ثروتمند رشد کردند. علیرغم این ، نابرابری داخل کشور در سراسر جهان به ویژه در چین و هند افزایش یافت. این تغییرات منجر به تغییر قدرت اقتصادی از غرب به آسیا شد.
ائتلاف غیر منتظره ای بین نخبگان غربی و کارگران جنوبی
دومین جهانی سازی منافع طبقه ثروتمند در کشورهای توسعه یافته و کارگران کشورهای در حال توسعه را تراز کرده است. سرمایه داران غربی از انتقال تولید به کشورهای ارزان تر بهره مند شدند و کارگران جنوبی جهان از فرصت های شغلی جدید استفاده کردند. در مقابل ، طبقه متوسط غربی تحت فشار بود و بخش هایی از آن رو به کاهش بود که راه را برای رشد سیاست های پوپولیستی هموار می کرد.
نئولیبرالیسم داخلی در برابر نئولیبرالیسم بین المللی
تمایز بین سیاست های نئولیبرال داخلی (کاهش مالیات ، خصوصی سازی و کاهش نقش دولت) و سیاست های بین المللی نئولیبرال (آزادسازی تجارت ، گردش مالی و فناوری) مهم است. بر خلاف کشورهای غربی ، چین فقط بخش بین المللی نئولیبرالیسم را پذیرفت و نقش دولت را در اقتصاد داخلی حفظ کرد. این ترکیب منحصر به فرد به موفقیت چین در جهانی سازی کمک کرد.
ترامپ و پایان جهانی شدن دوم
با بازگشت ترامپ به قدرت ، سیاست های حمایتی ، تعرفه ها ، محدودیت های تجاری ، تحریم ها و سیاست های صنعتی ناسیونالیستی شدت گرفته است. در نتیجه ، جهان از اقتصاد جهانی شده فاصله می گیرد و به سمت نوعی “نئو انگلیسی” حرکت می کند. هدف اصلی ایالات متحده کاهش رشد اقتصادی چین و جلوگیری از پیشرفت فناوری آن است. اما در داخل ، ترامپ احتمالاً سیاست های سنتی نئولیبرال را حفظ خواهد کرد.
جهانی سازی اول برتری غرب را به دست آورد ، در حالی که جهانی سازی دوم منجر به صعود آسیا شد. نابرابری بین کشورها در دوره اول افزایش یافته و در دوره دوم کاهش یافته است ، اما نابرابری درون کشوری در هر دو دوره افزایش یافته است. اکنون ، با سیاست های جدید ، جهان به سمت بلوک های اقتصادی منطقه ای حرکت می کند و دوران جهانی سازی در گذشته است.
216216
منبع: www.khabaronline.ir