
برنامه ریزی شده بود که یکی از دوره های اساسی مهندسی عمران را برای دانشجویان سال اول آموزش دهد. عنوان درس این بود:
CE ۲۰۱۰: مقدمه ای بر زیرساخت های هوشمند
همانطور که از عنوان مشخص است ، هدف از این درس ایجاد “آشنایی اصلی” برای سال اول است تا بدانیم این زمینه مهندسی چه چیزی را انتخاب کرده است. و چه افق کار و اشتغال در آینده خواهد داشت؟ و نقش در ساخت زیرساخت های کشور چیست؟
مدیر گروه گفت: “لطفاً بیش از حد در مورد بحث ساختاری (!) مانور ندهید و در مورد تمایلات دیگری مانند ژئوتکنیک برای بچه ها صحبت کنید.”
من توضیح دادم که مدتهاست که در پروژه ژئوتکنیکی یا کار درگیر نشده ام ، بنابراین یک مهندس را با “تجربه در صنعت” (و با پیشینه ژئوتکنیکی) برای یکی از جلسات کلاس دعوت می کنم.
برای این منظور ، من یک ایمیل برای دکتر جنی واتسون-لامپری ، که مدیرعامل مهندسان مشاوره Slate در سانفرانسیسکو است ، ارسال کردم. این شرکت پروژه های خوبی در این زمینه دارد. از جمله پروژه های آنها ، برج ملنیوم است که اخیراً در سانفرانسیسکو کج شده است و به دلیل مشکلات ژئوتکنیکی توسط دیوار و سقف برخی آپارتمان ها تشکیل شده است و صدها دادخواست در دادگاه دارد. خانم جنی اکنون در حال بررسی اشکالات طراحی مشاوره پروژه قبلی است تا ببیند کجا اشتباه است و چگونه می توان راه حلی برای تقویت بنیاد برج ارائه داد. شرکت وی عملاً در این سطح درگیر کار است.
وقتی ایمیل دعوت نامه ارسال کردم ، بلافاصله با پاسخ جالب خانم جنی روبرو شدم. نوشت:
«سلام محمد رضا ؛ وای ، چقدر خوشحال شدم که مرا به یاد می آورم. نمی توانم باور کنم صادقانه بگویم ، من بسیار مشتاق آموزش ژئوتکنیک در این کلاس هستم ، اما من لیاقت آن را ندارم زیرا سالهاست که در مدیریت شرکت مهندسی مشاوره شرکت کرده ام و دیگر شخص فنی نیستم. بنابراین من پیشنهاد می کنم که مدیر فنی شرکت ما (آقای ناتان.
جمله ای که او نوشت دقیقاً:
من برای پذیرش یک پایان نامه به گل میخ های شما انجام می دهم.
کمی مناسب داشتم من کنجکاو بودم و برگشتم و رزومه خانم جنی را بررسی کردم. بله ، درست است! وی دارای مدرک لیسانس در دانشگاه کلمبیا است ، و سپس دارای کارشناسی ارشد و دکترا در ژئوتکنیک از دانشگاه برکلی (یکی از بهترین بخش های ژئوتکنیک جهان) است ، اما با وجود این تاریخ ، زیرا او تا حد زیادی درگیر کار مدیریتی بوده است ، اما خود را “ارزشمند” نمی داند (یکی).
من واقعاً فکر کردم
آیا من با خودم خیلی صادق هستم؟ آیا اگر یک فرد متخصص/شایسته تر از خودم باشد ، از پذیرش کار خودداری می کنم؟ آیا من هم جرات می کنم آنقدر صریح بنویسم که لیاقت چنین شغلی را ندارم؟ یا آیا بلافاصله می گیرم تا کار را در هوا بگیرم؟ و آیا من از هر فرصتی برای آمدن استفاده می کنم؟
این افکار آمدند و رفتند.
من گفتم ، “من ایمیل جنی را چاپ می کنم و یادآوری پسرم می کنم.” بدانید که در جهان انسانهایی وجود دارد. این فقط “شکارچیان” در این جهان نیست. در عوض ، افرادی وجود دارند که اصول رفتار حرفه ای آنها مهمتر از تجارت و شکار است.
سه هفته بعد ، آن جلسه کلاس برگزار شد و مدیر فنی شرکت (آقای ناتانیل) آمد و در مورد بنیادهای ژئوتکنیکی با بچه ها صحبت کرد. او در مورد زندگی حرفه ای یک مهندس ژئوتکنیک صحبت کرد و توضیح داد که چرا او به این حرفه آمد و درآمد وی چقدر بود و …
نتیجه گیری:
*رفتارهای توسعه یافته در افراد یک کشور را توسعه می دهند. وقتی کسی خود را متخصص و واجد شرایط نمی داند ، مسئولیت را نمی پذیرد.
*یکی از نشانه های توسعه احترام به “علم و تجربه” است. کسی که یک مجموعه بزرگ خودرو را بدون هیچ تجربه فنی مدیریت می کند ، شخصیتی توسعه نیافته است. او نمی تواند کشور خود را توسعه دهد.
*استاد دانشگاه که همزمان با وظایف دانشگاهی (و به جای تمرکز بر آموزش و تحقیقات دانشجویی) در همان زمان در چندین شرکت Mahab quds ، Sabir ، Tavanir ، Petropars ، سیستم مهندسی و غیره است و دائماً در خارج از دانشگاه سفر می کند. او نمی تواند “دانش آموزان توسعه” را آموزش دهد.
*توسعه یک کشور محصول شخصیت های توسعه یافته است.
1
منبع: www.khabaronline.ir