
گروه فکری: یادداشت زیر به قلم خوشی که در روزنامه اعتماد منتشر شده به طور خلاصه به مفهوم “تأثیر شناختی” و خطرات آن برای ایران می پردازد. نویسنده معتقد است که در دنیای امروز ، قدرت در دست کسانی است که ذهن و روایت دیگران را کنترل می کنند. نویسنده توضیح می دهد که “تأثیر شناختی” نوعی قدرت نرم است که از طریق رسانه ها و افکار غربی ، تحلیلی را به سایر کشورها صادر می کند ، که ابزاری برای جهت یابی و ایجاد خطای محاسباتی در تصمیم گیرندگان و افکار عمومی است. این تحلیل ها ، حتی اگر اشتباه کنند ، گاهی اوقات به عنوان یک سند صحیح از خط مشی یا خطای رقیب در داخل ایران استفاده و بازتولید می شوند. Tabrizi باستان تأکید می کند که “بت پرستی تئوری های وارداتی” و “سیاسی سازی داخلی” این تله را خطرناک تر می کند.
برای خلاص شدن از شر این وضعیت ، نویسنده راه حل هایی مانند بازگشت به داوری مستقل ، ایجاد ایمنی شناختی و مدیریت هوشمندانه را توصیه می کند. وی در مورد تحقق داوری مستقل ، معتقد است که این نوع تصمیمات باید مبتنی بر منافع ملی و داده های واقعی باشد ، نه تأیید یا رد تجزیه و تحلیل خارجی. نخبگان و مقامات باید نسبت به این تأثیر هوشیار باشند و ابزارهای نقد و ارزیابی روایت های خارجی را داشته باشند. آنها به همراه سیاستمداران و رسانه ها نباید با واکنش های غیر عمدی ، ناخواسته تصویری را که دشمن از ایران ساخته است تأیید کنند. از این منظر ، مدیریت هوشمند بسیار مهم به نظر می رسد. سرانجام ، نویسنده نتیجه می گیرد که با هم افزایی نخبگان ، مقامات و رسانه ها ، این تهدید پنهان می تواند فرصتی برای تقویت عقلانیت و استقلال ملی ایجاد کند. این یادداشت به شما برمی گردد:
****
در دنیای امروز ، حوزه اصلی قدرت بیشتر به جای جغرافیای جنگ ها و جداول مذاکره ، در حوزه ذهن و روایت ها قرار دارد. رسانه ها ، افکار و مجلات مجلات تأثیرگذار غربی تنها خبرنگار واقعیت نیستند. آنها با تجزیه و تحلیل و برچسب های خود ، ذهن افکار عمومی و حتی تصمیم گیرندگان را تشکیل می دهند. خطر این است که این تجزیه و تحلیل ها – که گاهی آگاهانه برای جهت گیری و خطای محاسباتی طراحی شده اند – در داخل به عنوان شاهد صحت سیاست ها خوانده می شوند. بسیاری از این روایات به جای اینکه آینه واقعیت باشد ، ابزار هدایت دیگران است.
اگر مقامات و نخبگان ما نسبت به این تأثیر شناختی حساس نباشند ، در دام تصویری که دشمن می خواهد خودمان بسازد ، قرار می گیرند. یکی از عمیق ترین و در عین حال ناشناخته ترین شکل های نفوذ ، تأثیر معرفت شناختی و مختل کننده است. جایی که قدرت در ذهن است ، نه با تانک و موشک ، بلکه در ذهن و عقاید. این تأثیر شکل نرم قدرت برای هدایت اهداف ، خواسته ها و سیاست های دیگران است. به همین دلیل ، در روابط بین الملل ، که زمینه رویارویی است ، نقش تعیین کننده ای ایفا می کند. یکی از تکنیک های این قدرت ، تأیید و تقویت همان اعتقادات و خطاهایی است که کشور مخالف مرتکب می شود ، مشروط بر اینکه این خطاها به نفع ما باشد. در درگیری های بین المللی ، این تکنیک رایج تر است. یک کشور در تلاش است تا گفتمان و استراتژی رقیب را تقویت کند – حتی اگر اشتباه باشد – به روشی هوشمندانه برای حرکت داوطلبانه در مسیر اشتباه.
خوشبختانه ، کشور ما در دهه های اخیر هدف چنین تأثیراتی بوده است. آمریکا و شبکه ای از افکار ، مجلات و روزنامه ها این کار را با مهارت و ظرافت دنبال کرده اند. از منظر رئالیسم تهاجمی ، مورشامیمر توصیه می کند که ایران باید به سمت ساخت یک بمب هسته ای حرکت کند. در فرینفارز ، یک نویسنده می نویسد: تحریم ها هیچ تاثیری در ایران نداشته است و در وال استریت ژورنال ادعا می شود که هیچ فایده ای برای ایران نداشته است. ما همچنین این تحلیل ها را برای مبارزات جناحی و مسابقات کودکانه می گوییم ، و آنها را به عنوان سندی در مسیر یا خطای رقیب خود قرار می دهیم ، و عناوین یکی را بدون پرسیدن از خودمان می کنیم ، آیا این داوری ها صادق هستند یا فقط یک دام شناختی برای ما است.
این آسیب هنگامی که در محافل دانشگاهی و سیاسی ما گسترش یابد ، خطرناک تر می شود. این تئوری و تقویت مفاهیم وارداتی ما را از داوری مستقل باز می دارد. در حالی که استراتژی ملی باید مبتنی بر تجربه تاریخی ، داده های واقعی و محاسبه دقیق منافع کشور باشد ، نه آنچه نظریه پرداز آمریکایی گفته است. لازم به ذکر است که بسیاری از متون منتشر شده در غرب ، جهت گیری ابزار مخاطب و کارگردانی سیاست است نه نقل از حقیقت. رهبران همچنین از اقدامات گفتاری برای ادغام این مدیر استفاده می کنند. به یاد داشته باشید وقتی پسر بوش ، درست هنگامی که ایران با ایالات متحده در افغانستان و عراق با ایالات متحده اطلاعاتی داشت ، ایران را محور شر خواند. این برچسب سعی کرد سالها در نقش دشمن ایران را تحکیم کند. امروز ، همان دام علیه ما گسترده است. حق جمهوریخواه ، با تصویری یکپارچه و یکپارچه از جمهوری اسلامی و دموکرات ها ، با روایتی چند روایتی و امیدوار به تقویت میانه روها ، هرکدام در تلاش هستند تا ایران را در الگوی هویت مورد علاقه خود محصور کنند.
راه خروج از این تله ، اول از همه ، در بازگشت به داوری مستقل است. سیاست خارجی ما باید مبتنی بر داده های واقعی ، تجربه تاریخی و محاسبه دقیق منافع ملی باشد ، نه بر تصویب یا رد تجزیه و تحلیل خارجی. در کنار آن ، لازم است نوعی ایمنی ایجاد شود. سازندگان تصمیم باید نسبت به تأثیر معرفتی حساس باشند و ابزارهای انتقاد و نظارت بر روایت های خارجی را داشته باشند. سیاست گذاران رسانه ای و رسانه ها نیز باید دریابند که بخشی از بازی دقیقاً برای تأثیرگذاری بر افکار عمومی داخلی طراحی شده است. بنابراین ، آنها نباید ، بدون دانستن ، مجدداً همان روایت ها را دوباره تنظیم و تقویت کنند و به ادامه دامها کمک کنند.
همچنین لازم است که از نظریه های نظریه ها فاصله بگیرند. نظریه های وارداتی می توانند ابزاری برای درک باشند ، اما آنها نباید جایگزین عقلانیت بومی و تصمیم گیری مستقل شوند. مدیریت واکنش در اینجا بسیار مهم است. گاهی اوقات یک جمله ، یک تیتر یا یک حرکت نمادین برای گرفتار شدن در دام حریف کافی است. سیاستمداران و مدیران رسانه باید یاد بگیرند که با واکنش های متفکرانه و محاسبه شده ، تصویری را که دشمن از ما ساخته است ، تأیید نکنند. اگر سیاست خارجی ایران به دنبال خلاص شدن از تله مخرب باشد ، باید بیش از هر چیز دیگری به استقلال داوری برگردد. قدرت واقعی این است که بازیگر سناریوی خودش را بنویسد ، نه اینکه دیگران را هدایت کند.
در دنیایی که قدرتهای بزرگ ذهن و زبان رقیب را به صحنه اصلی رقابت تبدیل کرده اند ، غفلت از دامهای شناختی بسیار سنگین تر از شکست در حوزه سخت است. ما باید یاد بگیریم که تجزیه و تحلیل وارداتی را نه حقیقت حقیقت ، بلکه متغیرهای مشکوک ، و قضاوت مستقل و واقع بینانه در نظر بگیریم. امپریالیسم خبری در تلاش است تا تصویری از ایران را در ذهن جهان و حتی در ذهن خود ما تحکیم کند ، اما هنر دیپلماسی برای تعریف مجدد این تصویر و به وجود آوردن روایت مستقل آن هوشمند است. اگر نخبگان دانشگاهی ، سازندگان تصمیم گیری و رسانه های داخلی از این طریق باشند ، می توان یک تهدید پنهان را ایجاد کرد ، فرصتی آشکار برای تقویت عقلانیت ملی. قدرت واقعی سیاست خارجی ایران هنگامی تحقق می یابد که دیگران نتوانند سرنوشت ما را بسازند و ما مسیر و تصمیمات خودمان را می گیریم.
1
منبع: www.khabaronline.ir