اخیراً کتاب “وداع” از سادای Masoumzadeh توسط انتشارات فصل پنجم منتشر شده است. این شاعر با صحبت با خبرنگار در مورد علاقه خود به شعر ، گفت: “رابطه من با شعر تقریباً بیست سال جدی بوده است. من در حال نوشتن چیزهایی بودم که نمی دانستم از یازده سالگی چه چیزی هستند ؛ آنها آهنگ شاد داشتند و بیشتر آنها تقلید کودکانه ای از مجموعه” صدای آب “بودند که من بسیاری از آن سالها را حفظ کرده بودم.
Masoumzadeh ادامه داد: “چگونه من به حوزه ادبیات رفتم ، قطعاً به سبک زندگی مادرم بازگشت ، که یک شاعر ، کتاب و داستان بود و همچنین ما را در همان محیط پرورش داد.” او در حال خرید کتابی برای ما بود ، شعر می خواند ، و همراه او یک دیوبان حافیز بود ، جایی که خطوط و نقاشی های کودکانه من هنوز در حاشیه آن است.
او در مورد الگوهای مورد علاقه خود گفت. چهار من می نویسم ، اما من همچنین غزل ، کواترین ، ماتناوی و ترکیب دارم. به چهار من از نزدیک به روح خود نزدیک هستم ، که همیشه بخشی از گذشته ، عرفان ، ادبیات کلاسیک و بخشی از آن مربوط به ادبیات و ظاهر جدید است. قالب چهار به شکل ظاهر (فرم) همان حالتها ؛ به نظر می رسد که او هنوز هم به شعر سنتی وابستگی دارد ، اما او می خواهد به ادبیات معاصر بپیوندد. البته در دو یا سه سال گذشته ، من تجربیات شعر سفید و نیما را تجربه کرده ام. در واقع ، من از شعر کلاسیک شروع کردم و به سفید رسیدم.
شاعر در مورد کتاب خداحافظی گفت: وداع دومین مجموعه شعر من است. من فکر می کنم بهتر است در مورد اولین مجموعه من ، “لب به خارجی” بگویم. لیپفلی ، از جمله 4 شعر در قالب ها چهاراین یک غزل و آهنگسازی است که برای اولین بار در پاییز فصل 5 منتشر شد و در سال 6 چاپ شد. این کتاب از دبیرستان تا سال 6 از اشعار من انتخاب شد و فراز و نشیب های ذهنی ، فکری و عاطفی من کاملاً یافت می شود.
اما “خداحافظی” یک مجموعه کوچکتر است ، از جمله 4 شعر در قالب چهار و این ترکیب ، که به نوعی تجربه سه سال گذشته بوده است و دوباره توسط فصل پنجم منتشر شده است. بسیاری از شعرهای این دو مجموعه در بسیاری از جشنواره های ملی انتخاب شده اند و بعضی اوقات در برخی از مطبوعات ادبی منتشر شده اند.
ماسوم زاده گفت که شعر برای من و اولین و آخرین ایستگاه پناهنده است و می گوید: شعر مکانی برای نفس کشیدن و ادامه من است. من تقریباً برای یک نوجوان شعر نوشتم و شعر زیادی خوانده ام و هنوز خوانده ام. شاید من صد بار آنچه را می نویسم خواندم و از آن راضی هستم ، و احساس می کنم این خوانش ها می توانند مرا به فضایی که می خواهم برساند. البته زندگی یک شاعر فقط خواندن کتاب و بستن درب نیست. همراه با تجربیات زندگی ، طبیعت با طبیعت و ارتباط با انسانهای خوب و وابسته بر غنای شعر تأثیر می گذارد.
شاعر “وداع” در پایان گفت: “من می خواهم بعد از این به فضای شعر سفید وارد شوم. طی دو یا سه سال گذشته ، من حدود ده تا پانزده قطعه شعر سفید را نوشتم که احساس می کنم تجربه می کنم و به زبان خودم نزدیک می شوم.
منبع: www.mehrnews.com