
به آگاهی یوبیک آنلاین، این روزها فضای مجازی و به ویژه شبکه همگانی اینستاگرام پر شده از ویدئوهایی که با هشتگ پسر پرنسس همراهند.
فرارو در آگاهیی نوشت:این هشتگ به محتواهایی اشاره دارد که در آن یک وجه جدید از شخصیت برخی پسرهای ایرانی نقد میشود؛ وجهی که با ویژگیهای سنتی مردانه متفاوت است.
در اغلب ویدئوهای انتقادی مردانی نقد میشوند که قهر میکنند، مطالباتی مثل حساب کردن خریدها، رساندن پسر به خانه با ماشین و امثالهم را دارند و به اصطلاح عامیانه ناز میکنند. با توجه به پربازدید شدن این نوع انتقادها که عمدتا توسط زنان مطرح میشود، پرسشهایی درباره علل شکل گیری این وضعیت مطرح است. سعید معیدفر، جامعهشناس و عضو انجمن جامعهشناسی ایران به این پرسشها جواب داده است:
تحولات بهاهای جامعه هشتگ پرنسس را شکل داده است
سعید معیدفرد به فرارو گفت: «به دیدگاه میرسد ناحیهی از علت شکل گیری هشتگ پرنسس ناشی از تحولی است که در سبک زندگی و بهاهای جامعه در حال رخ دادن است و قطعا این وضعیت مخالف روندهای پیشین است، یعنی در جامعهای که پیش از این، اساس بر این بوده که مردان باید نسبت به همسر خود یا جنس مخالف اعم از نامزد، خواهر یا حتی اقوام پیماناتی را عمل میداده، اکنون میبینیم که سیر تحولات به سمتی رفته که در راستای تحولات جهانی است. ما طی ۲ دهه اخیر، در راستای کاری که برای مطالعه بهاها و دیدگاهها در سطح بین المللی با عنوان پیمایش جهانی روی بهاها و دیدگاهها توسط رونالد اینگلهارت عمل میشد، نمونهای از میهنهایی بودیم که مورد کاوش قرار گرفت. این پژوهش نشان داد که چگونه بهاهای جامعه ایران در راستای بهاهای جهانی در حال دگرگونی است و برخی دیدگاهها در حال دگرگونی است. بر اساس تعریفی که جامعه شناسان از «جامعه پیشین» و «جامعه مدرن» پیشکش کرده اند، جامعه پیشین، جامعهای مردسالار است که وظیفه زنان یک وظیفه منفعل است. این وظیفه منفعل در مالیه، تمدن و دیگر عرصهها ملموس است و در همه امور مردها اختیارات را در دست دارند و با اجازه آنها است که زنان مینیروند در برخی امور دیده شوند. درواقع وظیفه زنان عمدتا غیرفعال و انفعالیست.»
وی افزود: «اما در دنیای مدرن، این تحول به وجود میآید که اساسا کم کم وظیفهها دگرگونی میکند تا زنان هم بنیروند در همان وظیفههایی که بعضا مردانه بود، وظیفهی ایفا کنند. امروز میبینیم که در دنیا، برخی روسای جمهور، نخست وزیران، روسای حکومت ها، وزرا و امثالهم زنان هستند. این وظیفه ها، پیشتر، تمام مردانه بوده و جایی برای زنان در این وظیفهها در دیدگاه گرفته نشده بوده. همچنین دگرگونیاتی در سطح تعلیم عالی میهن تأسیس و باعث شده بیشتر زنان در تعلیمگاهها و مراکز تعلیم عالی شرکت داشته باشند. بعد از این مرحله زنان مایلند که شانسهای بهتری در عرصههای مختلف مالیهی، تمدنی، همگانی و دیپلماتیک داشته باشند و حتی مکتبهایی دیدگاهی از سوی زنان در راستای همین خطمشیها به راه افتاده است.»
تمایل زنان به تأسیس رابطه مقاوم باعث ناز کردن آقایان میشود
این جامعه شناس در استمرار گفت: «اینها اتفاقاتی است که باعث شده زنان هم مطالبه گر شوند و کم کم وظیفههای مسلط آقایان را به معضل بکشند، به ویژه در ناحیه مالیهی. امروزه میبینیم که زنان شانسهای مالیهی هم به دست آورده اند. هرچند در ایران، برخی موانع آییننامهی یا عرفی باعث شده که میزان اشتغال زنانمان کم باشد و هنوز به هنجار جهانی نزدیک نشده ایم، اما با این وجود دیدگاهها همراستا با دیدگاههای جامعه دگرگونی کرده است. این روزها در میهنهای گسترش یافته، اغلب زنان همپای مردان در خانه هزینهها را تقبل میکنند و دیگر بحث نان آور بودن مرد از بین رفته است و زنان و مردان باید هموقت کار کنند تا خانه را بگردانند و از عهده مخارج آن بربیایند. درواقع خانه، عملا وظیفه پیشین خود را از دست داده و تبدیل به خوابگاه شده است. این موضوع در ایران به این شکل است که اگرچه زنان هنوز وظیفه مالیهی کمرنگ تری دارند، اما بر اساس همین رابطهی که ما در شبکه رابطهات جهانی داریم این دیدگاهها از میهنهای گسترش یافته به ایران انتقال یافته و مطالعاتی که اشاره کردم نشان داد که در ایران هم وضعیت مثل غرب شده است.»
وی افزود: «فارغ از تحول وظیفه زنان، این روزها به علت معضلات بسیار شدید مالیهی که کل میهن با آن رو به روست با موضوع کمتر شدن نرخ ازدواجها هم مواجهیم. هزینههای ازدواج بسیار بالاست و همچنان به علت برخی سنتهای پیشین، سطح انتظارات از مرد خانواده برای ورود به زندگی بالا است. هنوز انتظار میرود مرد خانه و امکاناتی را تدارک کند و خانواده زن هم موظف به پیشکش جهیزیه هستند؛ بنابراین چنین شرط و شروطی در ازدواج که هنوز در مرحله سنتی قرار دارد، عملا با وضعیت جامعه امروز ما ناهمخوان است و با دیدگاههای نوینی که به راه افتاده همخوانی ندارد. پیامد این وضعیت این شده که عملا در میهن ما ازدواج در حال منسوخ شدن است. یعنی برخی از افراد عمدا از نزدیک شدن به ازدواج پرهیز میکنند. این پرهیز بیشتر در آقایان است، اما برخی خانمها و حتی خانوادههای خانمها نیز از ازدواج گریزان شده اند. پیامد چنین وضعیتی این است که اگرچه پسران مینیروند تا مدتها وضعیت ازدواج را به تاخیر بیندازند، اما باز هم به خاطر عرف و مسائل عرفی، دختران کم کم شانسهای ازدواج را از دست میدهند و پیامد میشود تعداد زیادی از دخترانی که به ازدواج تمایل دارند و در پیامد باید با چراغ به دنبال مردی باشند که مطابق خواسته آنان باشد و تبدیل به شریک زندگی آنان شود.»
عضو انجمن جامعهشناسی ایران در استمرار اظهار کرد: «بنابراین با نگرانی خانمها از این موضوع که مبادا در مضیقه ازدواج قرار بگیرند از یک سو و بی رغبتی شمار زیادی از آقایان نسبت به زیر بار پیمان ازدواج رفتن، رو به رو هستیم. همه اینها باعث میشود که نیاز برای آقایان از سوی خانمها بیشتر شود و همین هم باعث میشود با پسرانی رو به رو شویم که ناز میکنند و دخترانی که باید ناز این پسران را بکشند. این بحث مشابه با بحث عرضه و نیاز است. یعنی وقتی عرضه کالا کم میشود، میزان نیاز بالا میرود و معاملهنده هم شروع به شرط و شروط گذاشتن میکند. پسرها حاضر به پیمان ازدواج یا حتی پیمان در رابطه نیستند و در پیامد شرکت خود در رابطه را با شروطی همراه میکنند؛ بنابراین مینیرویم بگوییم این اوضاع حاصل تضاد بهاهای نوین با بهاهای پیشین است. جامعه ما در حال گذار است و نسل جدید بسیاری از بهاهای نوین را وارد کرده و نسل پیشین سطحی از انتظارات را تأسیس کرده اند که با هم ناهمخوان شده است. همه اینها باعث شده ما با پدیده ناز کردن پسرها یا رفتارهایی باشیم که تا پیش از این سابقه نداشته است.»
منشا: www.khabaronline.ir