هنگامی که دانشگاه پاریس در حال صدور مدرک است / دانشگاه پاریس خود را بنده ایمان و عقل اسکولاریست می داند / آیا ما به سن “بدتر شدن دانشگاه” نزدیک می شویم؟



گروه فکری: صفحه فکر روزنامه ایران با انتشار مقاله ای از دکتر وابسته به حسین مسا استاد فلسفه غربی موضوع “دانشگاه را به عنوان یک کاوش فلسفی” بررسی کرده است. در مقدمه مقاله Mesbahian ، موضوع این سخنرانی “دانشگاه به عنوان یک کاوش فلسفی” است. کلمه “احتمالاً” در فارسی دقیقاً معادل نیست و در فلسفه به عنوان یک چارچوب نظری گفته می شود که در آن امکان فکر کردن ، سؤال و ایجاد معنی وجود دارد. درک Procal یک ابزار مهم مهم برای باز کردن امکانات جدید و آموزش بسیاری از بدیهیات فرضیات پنهان است. بنابراین “احتمالاً” به معنای یک مشکل با یک پاسخ واحد است. در عوض ، این یک گره اساسی و غالباً متناقض است که وجود یک پدیده را تعریف می کند. یک تنش درونی و پایدار که به طور کامل قابل حل نیست ، اما باید دائماً درگیر آن شود و بر آن تأمل کند. این مقاله توسط سخنرانی دکتر مساحیان در مورد “موضوعات فلسفی دانشگاه” ویرایش شده است.دانشگاه تهران تهران»ارائه شده است.

دانشگاه ؛ ضامن “آزادی بیان” و “نگهبان عقل”

بسیاری از فیلسوفان در مورد دانشگاه فکر کرده اند و به تحقیقات دانشگاه پاسخ می دهند. یکی از مشهورترین ایمانوئل کانت است او این دانشگاه را “وجدان اخلاقی” تعریف می کند و دانشگاه را به دو قلمرو تقسیم می کند: “دانشکده دانشکده” که دانشکده حقوق ، پزشکی و الهیات آنها را تحت سلطه خارجی می نامند و “دانشگاه فلسفی” مستقل است.بشر برای کانت ، “دانشگاه های تخصصی” به دلیل وابستگی به منافع سیاسی و مذهبی در معرض فساد ، تعصب یا ابزار دقیق قرار می گیرند و این تنها “کالج فلسفه” است که به “دلیل خودمختار” می دهد تا قضاوت کند و می تواند از مشروعیت دانش حومه ها انتقاد کند. بنابراین ، کانت دانشگاه را ضامن “آزادی بیان” و “نگهبان عقل” در برابر سلطه غیر منطقی می نامد. در این چارچوب ، دانشگاه بدون قدرت بحرانی داخلی به یک موجود کاملاً کاربردی و ابزاری تبدیل می شود. آنچه دانشگاه انجام می دهد فقط آموزش حرفه ای نیست بلکه حضور یک نیروی داخلی است که همیشه مورد انتقاد قرار می گیرد. نیرویی که کانت “فلسفه” می نامد و نقش آن همان “وجدان” است.

دانشگاه یک کارخانه تولید تخصصی نیست

بنیانگذار دانشگاه برلین ویلهلم سرگرم کننده هومبولت دانشگاه را “فضای پرورش روح” می نامد و در پاسخ به آموزش سودآور قرن هجدهم و در چارچوب پروژه روشنگری ، الگوی دانشگاهی را پیشنهاد می کند که پایه و اساس آن مبتنی بر “آموزش” و “تحقیق” است. این فضایی است که در آن شخص نه تنها در راه دانش آموخته می شود ، بلکه شرکت تابعه فلسفی و توانایی تفکر نیز دارد. و در این مدل ، دانشگاه کارخانه تولید تخصصی نیست زیرا ابزاری برای ملت مدرن نیست. در عوض ، دانشگاه “نهاد رشد عقل انسان و شخصیت انسانی” است.

دانشگاه ابزاری برای تولید نیروهای بازار کار نیست

جان هنری نیومن ، فیلسوف و الهیات انگلیسی ، دانشگاه را به عنوان “کل معنوی” تعریف می کند. او در کتاب ایده ایده خود ، علاقه مند به آموزش دفاع لیبرال است که پایان آن نه تنها کارآمد است بلکه درک وحدت درونی دانش است. او دانشگاه را مکانی می داند که در آن “سکولار و کلامی” و “علم و اخلاق” در یک گفتگوی مداوم قرار می گیرند و به یک انسجام معنوی می رسند. نیومن می گوید ، اگر دانشگاه به مهارت های صرفاً بپردازد ، مسئولیت خود را برای پرورش ذهن و شکل دادن شخصیت اخلاقی انسان نادیده می گیرد. بنابراین دانشگاه جایی است که فرد می آموزد “چگونه فکر کند و نه فقط آنچه را باید بدانید”. بنابراین دانشگاه یک موسسه برای تفکر است ، نه ابزاری برای تولید نیروهای بازار.

رهایی دانشگاه از روابط قدرت

کارل جاسپر ، فیلسوف آلمانی ، دانشگاه را به عنوان “فضای وجودی حقیقت” در ایده کتاب خود تعریف می کند و آن را “نهاد خودآگاهی” می نامد. مکانی برای زیر سوال بردن معنای وجود و ایجاد گفتگوی منطقی آزاد و مسئول. وی بر استقلال دانشگاه از دولت و بازار تأکید می کند و می گوید دانشگاه فقط می تواند محل حقیقت باشد که از منطق قدرت آزاد شود. سپس دانشگاه به فضایی تبدیل می شود که انسان به عنوان “موضوع سؤال” (و نه صرفاً یک دانشجو یا محقق) ظاهر می شود. شخصی که خود و جهان را با توجه به تفکر وجودی می شناسد. بنابراین دانشگاه عملاً مکانی برای “تبدیل شدن” و نه فقط “دانستن” است.

نزول دانشگاه

بیل ریدینگ ، فیلسوف کانادایی ، در کتاب خود Destruction of the University ، دانشگاه را به پایان می رساند. او می گوید ایده کلاسیک دانشگاه به عنوان نهادی تکمیل شده است که حقیقت را جستجو می کند یا منافع ملت دولت را دنبال می کند. امروز دانشگاه یک موسسه پس از پسا است که نه معنی دارد و نه پیگیری حقیقت را دارد. این فقط داده ها و شاخص ها را مدیریت می کند. او معتقد است که دانشگاه امروز یک روند اداری است. مکانی برای صدور گواهینامه ، نه فکر کردن. دیدگاه Reidings تلخ و پایان و پایان است ، اما هنوز هم دعوت به تعریف مجدد دانشگاه در دنیای امروز است.

دادن دانشگاه به “سکوت فنی”

مارتا نوسبوم ، فیلسوف آمریکایی ، در کتاب “چرا دموکراسی به علم هومی احتیاج دارد؟” این هشدار می دهد که تعدیل و از بین بردن تنظیمات مبتنی بر بازار و از بین بردن علوم انسانی از دانشگاه. به گفته Nosbum ، “آنچه دانشگاه” با کمبود علوم انسانی در قرن 5 تعریف می شود ، این امر باعث می شود “تفکر انتقادی” از بین برود و حتی دموکراسی نیز رها شود و هیچ گفتگوی نظری به “سکوت فنی” و مسئولیت اجتماعی و فرهنگی دانشگاه منتقل نمی شود.

دانشگاه ؛ پناهگاه ممنوعه

ژاک دریدا ، فیلسوف فرانسوی ، دانشگاه را به عنوان مکانی برای “گفتار غیرممکن” می نامد و دانشگاه را “مکانی برای گفتن هر آنچه در جای دیگر ممنوع است” تعریف می کند. بنابراین استقلال دانشگاه برای دریدا یک امر نهادی نیست بلکه یک امکان هستی شناختی رادیکال است. صحبت از هر دولت ، دین یا بازار تهدید می شود. و این حق باید بدون هیچگونه پیش شرط ممکن باشد زیرا مشمول قراردادهای سیاسی نیست و مشمول دیدگاههای ایدئولوژیک و مذهبی است. به این اعتبار ، دریدا دانشگاه را بقایای متزلزل از روشنگری می داند. مکانی که شعله ضعیف تفکر آزاد هنوز مشخص است. برای دریدا ، این شعله در دنیای امروز ساکت است ، مگر اینکه ما اصرار داشته باشیم که “حق گفتن آنچه نباید گفت”.

تمایز دانشگاه با سایر مؤسسات آموزشی

دانشگاه همیشه در قلب تنش های ساختاری و تفکر مانند تنش بین عقل و قدرت ، دانش و بازار ، فردی و نهاد ، آزادی و عملکرد شکل گرفته است. آنچه دانشگاه را از سایر مؤسسات آموزشی متمایز می کند ، امکان درگیری با این تنش ها و خودشان است. یعنی اگر دانشگاه صرفاً ابزاری برای مهارت یا تولید سرمایه انسانی باشد ، دیگر نیازی به “فلسفه” ، “تفکر انتقادی” و “وجدان” نخواهد داشت. اما اگر می خواهیم دانشگاه را به عنوان نهاد اندیشه ، امکان گفتار و جستجوی حقیقت در نظر بگیریم ، باید باید آن را در افق فلسفه تجدید نظر کنیم.

از بلونیا تا آکسفورد

برخی از موسسات دانشگاهی “چه چیزی” را تعریف کرده اند. دانشگاه Blovnia در ایتالیا خود را “عدالت دانشگاهی” و “استقلال مدنی” توصیف کرده است. دانشگاه پاریس خود را به عنوان “بنده ایمان و عقل اسکلاستیک” تعریف می کند. یعنی او مأموریت اصلی خود را برای محافظت از دانش کلامی در چارچوب ایمان مسیحی و خدمت به عقل در توضیح ، توضیح و دفاع از آموزه های دینی در نظر می گیرد.بشر دانشگاه آکسفورد خود را به عنوان دانشگاهی تعریف می کند که یک سنت آزاد و متعالی را دنبال می کند. در اسناد رسمی ، آکسفورد بر سه اصل اساسی “جستجوی حقیقت” و “آزادی دانشگاهی” و “تعالی فکری” تأکید می کند و دانشگاه را مکانی می داند که حقیقت بی ارزش است ، حتی اگر از دسترس خارج باشد.

1



منبع: www.khabaronline.ir

یوبیک آنلاین
یوبیک آنلاین
مقاله‌ها: 10311