پزشکان در یک دوراهی: “حفره امیدوار” یا “هیچ کس بی اعتبار”



در زمان انتخاب رئیس دولت چهاردهم حرفی از سازش به میان نیامد، هر چه بود رقابت بین چهار و نیم تائید شدگان معمول و یک و نیم غیرعادی بود. پزشکانی تایید شدند که چندی پیش حتی برای مجلس هم تایید نشدند. تفاسیر و تفاسیر دلیل تایید پزشکان بود. دو تفسیر کلیدی وجود داشت: “آیا سیاست متفاوتی برای ملوان پیش آمد؟” یا اینکه «فقط برای جلب مشارکت بیشتر، دلیل اصلی تایید پزشکان است و بعد از انتخابات هم روی همان پاشنه می چرخد؟».

طیف رنگارنگ ناامیدان از «شدن» و به تنگ آمده از سختی «بودن» از انتخابات کنار رفتند. «مخالفان نظام» به ویژه براندازان تیپ بی خشونت و بی خشونت، هر دو پا در کفش انتخابات را تحریم کردند. در این بین، صرف نظر از اینکه کشتی گردان چه سیاست و نیتی در سر دارد، بر این عقیده بودم که تایید پزشکان یک «وضعیت» جدید است و می گفتم: «بیایید با گزینش، پایی به در بگذاریم. پزشکان تا هوای تازه وارد شود.» .

چنین حمایتی برای بسیاری از دوستان قدیمی گران شد و دوستی ما تیره شد. ابن الوقتی آن را به مصالحه صوفیانه یا منفعل تفسیر کرده است; حالا به خاطر مصلحت اندیشی برای حفظ مال و ملت به تغییر امیدوار بود. آیا پزشکان نیکوکار یک ملت برای ریاست جمهوری بوده اند؟ مطمئنم خودش صادقانه می گوید: نه. او پس از ورق زدن سکه در فضای پرحادثه سیاست و مصلحت، رئیس جمهور شد.

آیا با انتخاب پزشکان پا در خانه بود؟ قطعاً این گفتمان رایج رایج نمادی از کمی هوای تازه و همچنین فهرستی از شیوه های دور از ذهن فعلی است که دو سال پیش غیرمنتظره بودند. پزشکان در انتخاب دولتمردان به «طیف تسلیم، سازش و توافق» تن دادند. اگر اجازه نمی داد، در کاملا بسته می شد. درست چند قدمی زیر در، آب به لانه موریانه های نظام می ریخت. وزیرش به صراحت می گوید که می خواهد غیر مستحقان -یعنی نخاله های نظام- را حذف کند اما با فشار مواجه است.

اصطلاح «تسلیم شدن به طیفی از تسلیم، سازش و توافق» را «وفاق» می‌گویند. مشکلات پزشکان به دلیل همین «ابهام در معنای توافق» است. سازش و چه زمانی تسلیم چه چیزی. یعنی «وفاق» نظریه ندارد. اگر اجماع نظری وجود نداشته باشد چه اتفاقی می افتد؟ مرزهای واضح “توافق”، منطقه سرخابی “سازش” و خطوط قرمز “تسلیم” اشتباه می شود. اگر نظری باشد می توان هر از چند گاهی به توافق و «مصالحه اصولی» و حتی در صورت لزوم «تسلیم موقت» پرداخت. در برابر سنبه های قوی مزیت داشتن نظریه این است که می دانید کدام کارت توافق است، کدام سازش و کدام تسلیم.

دوران افراط گرایی کودکانه در دهه های 1960 و 1970 که کلمه “سازش” انگ انگ زده می شد، گذشته است. ما در دنیای بسته ای بودیم که از تجربیات واقعی آزادیبخش ملت ها آگاهی چندانی نداشتیم. برخی از چپ های میهن پرست دستورات لنین به تروتسکی را به خاطر نداشتند که می گفت: “برای امضای صلح با آلمانی ها، اگر خواستند دامن زن بپوشید” – آلمانی ها شرط کرده بودند که تروتسکی در امضای صلح به جای لباس نظامی پرچم بپوشد. تروتسکی یک انقلابی بود. او تسلیم نمی شد. رادیکال های مذهبی کشور نیز صلح حدیبیه را که پر از سازش های اصولی (رعایت مرز شرک و توحید و پایبندی به عهد) بود، فراموش کرده بودند.
آیا در گذار کشورهای اروپایی، آمریکای لاتین و بلوک شرق به وضعیت مساعد، توافق و سازش صورت نگرفت، آیا امتیاز و تسلیم موقت در برابر سنگرهای زور وجود نداشت؟ همه اینها با درایت بود، بهره مندی از بومی سازی تجربیات ملت ها در کشور خودشان.

اگر نظریه پردازی نشود، پزشکان و دولت ها در معرض حملات داخلی و سنگ اندازی های خارجی قرار می گیرند. اگر در دوره خاتمی روزی 9 بحران می گفتند ممکن است در دوره پزشکان 90 بحران باشد. بی طرفی نظری در این کشمکش های داخلی و فشارهای بیرونی راه به جایی نمی برد. وقتی با برکناری فردی در سمت مرکزی مدیریت صدها شرکت متعلق به یک صندوق ملی، اتحاد ساختگی دیروز یک شبه به شمشیر زدایی بسته می‌شود، نمی‌توان منتظر اتفاقی بود که کلمه «اتحاد» به‌عنوان یک اسم بزرگ خواهد بود. معجزه کنید
برای رزمنده‌ها و سنگ‌اندازان جلوی دولت پزشکی جای تعجب است که بعد از شخم زدن غزه و لبنان و رفتن به سوریه و معلوم نیست تا کجا و رسیدن ترامپ که خود را دیوانه می‌خواند، چقدر باید “کم فکر” کنند. فکر کنید که دکترها می روند، طلایی ها می آیند و می مانند. خودپایدار و ادامه روند تولید ضعیف قبلی خواهد بود. آنها غافل از اینکه دارند شاخ بن را می گیرند. اگر پزشکان نیز ناچار به تن دادن به آرزوهای نکبت بار شوند، به «پرتو گندم» نخواهند رسید، تنها «چاله امید» را کور خواهند کرد.

برای اینکه «هیچکس بی اعتبار نشود»، پزشکان باید رشته انتقال نظری مبتنی بر توسعه ملی را هر چه زودتر درک کنند. معلوم می شود که با چه کسی باید توافق کرد، با چه کسی مصالحه کرد، چه چیزی را موقتاً تسلیم کرد و خطوط قرمز تحرکات و تسویه حساب های او کجاست. اگر این کار را نکند در باتلاق زندگی روزمره و کارهای کوچک و تسلیم های تحمیلی غرق خواهد شد. با پشتوانه نظری، پزشکان به جای پادوهایی که توهم دویدن در میدانی غیررقابتی با پاهای لنگ را دارند، با بازیگران و کارگردانان اصلی «همسو خواهند شد». در این صورت حتی اگر به دلیل فشارهای داخلی پزشکان نتواند باقی بماند، یک «افتخار معتبر» و یک «سرمایه ملی» باقی خواهد ماند.

تشخیص و راستی آزمایی «وفاق» نیازمند پشتوانه نظری و جمعی است. با جلب حمایت و مشارکت مردم می توان به اجماع رسید وگرنه توهمی بیش نیست.

*دکتر رضا رمضانی خورشید دوست، دانشگاه صنعتی امیرکبیر، انجمن علوم سیستم های ایران

منبع: کانال نویسنده

216216



منبع: www.khabaronline.ir

یوبیک آنلاین
یوبیک آنلاین
مقاله‌ها: 7234

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *