به نقل از خبرگزاری اخبار آنلایندکتر محمدباقر میرتاج الدین در کانال خود به انتقاد از دکتر دینانی پرداخت و تاکید کرد که ایشان نه تنها فاقد نظام فکری و فلسفی هستند، بلکه منظومه فکری منسجمی نیز ندارند. در این میان بخش مهمی از شهرت دکتر ابراهیم دینانی مرهون تحقیقات وی در فلسفه اشراق و اشراق و احیای آن در سال های اخیر است. دینانی بر فلسفه ابن سینا، ابن رشد، سهروردی، ملاصدرا و به طور کلی بر جنبه های فلسفه اسلامی و اندیشه های فلاسفه مسلمان تسلط خاصی دارد. او با مروری بر تمامی آثار و نوشته های سهروردی، چندین کتاب مهم در زمینه فلسفه و اندیشه های او نوشته است. دینانی در حال حاضر استاد بازنشسته گروه فلسفه، دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران است. اما محمدباقر تاج الدین نویسنده کتاب «تجدج و نارضایتی های آن در جامعه» معتقد است دینانی بیشتر متکلم است تا فیلسوف.
در صد و بیست و هفتمین شماره هفته نامه پنجره، با آثار و سخنرانی احمد احمدی، رضا سلیمان حشمت، غلامرضا اعوانی، کریم فیضی، علی اوجابی، سعید انوری، حسن سید عرب، امیرمحمد اسوتی و اسماعیل منصوری لاریجانی به شیوه، شخصیت. و مقام گفته شده است که «دینانی فیلسوفی است که دارای آرای منحصر به فرد و دانش خاص و تسلط در فلسفه شرق و غرب، اما از دریچه یک فیلسوف اسلامی به جهان می نگرد. ادامه یادداشت، نظر شما در زیر آمده است:
***
دکتر ابراهیمی دینانی در جامعه ما عموماً به عنوان یک فیلسوف معرفی و شناخته می شود، در حالی که تأمل در آثار و اندیشه های ایشان به خوبی نشان می دهد که ایشان نه تنها «بدون نظام فکری فلسفی» هستند. بلکه در مورد بسیاری از موضوعاتی که گفته اند یا نوشته اند، «دستگاه فکری مجسم» را ندارند. در این زمینه چند نکته قابل تامل در زیر است:
1. اینکه ادعا می شد دکتر ابراهیمی دینانی « فاقد منظومه فکری فلسفی» است و در واقع «فیلسوف» نیست و بیشتر به عنوان «متکلم» ظاهر می شود، به این دلیل است که ایشان به بسیاری از اصول بنیادین فلسفه اعتقاد دارند. و وفادار نیستند و بیش از همه به دنبال اثبات “عقاید و پیش فرض های از پیش تعیین شده خود” هستند. بدیهی است که اگر کسی چنین ویژگی فکری و اندیشه ای داشته باشد، بیش از یک فیلسوف، «متکلم» است. ناگفته نماند که دین شناس بودن لزوماً یک کنشگری بی ارزش نیست و کسانی بوده اند که به عنوان متکلم ظاهر شده اند.
اما تفکر کلامی یا کلامی از چند محدودیت اساسی رنج می برد که برای رعایت اختصار به برخی از آنها اشاره می شود. 1. تفكر كلامي در دايره برخي از عقايد «از پيش تعيين شده» و «مسلماني» گرفتار شده است و تمام تلاشي كه انجام مي دهد براي تاييد اين عقايد و در واقع آگاهي ديگران از تأييد آن است; 2. تفکر کلامی یا کلامی، اگرچه در مواردی برای اثبات ادعاها و آرای خود به استدلال عقلی متوسل می شود، اما واقعیت این است که عقلانیت و استدلال را تا جایی می پذیرد که بتواند «آرای از پیش تعیین شده» خود را اثبات کند. و اگر چنین نکند، عقل را سرکوب می کند و «نظر از پیش تعیین شده» او را می گیرد و این یک نوع نگاه دوگانه و ابزاری با عقل است. به گونه ای که اگر عقل آرای از پیش تعیین شده را تأیید کرد، امری پسندیده است، اما اگر آن را تأیید نکرد، پسندیده نیست و باید کنار گذاشته شود; 3. «اعتقاد اندیشی» هسته مرکزی تفکر کلامی یک متکلم به شمار می رود و گویی نمی تواند از این نوع تفکر فراتر رفته و به تفکر «انتقادی-اندیشی» و «بازاندیشی» دست یابد; 4. تفکر لفظی، پیش فرض هایی را که مطرح می کند، دلیل یا برهان مدعا قرار می دهد و این در حالی است که خود آن پیش فرض ها نیز نیازمند برهان و برهان هستند; 5. تفکر کلامی یا کلامی بیش از آن که به درک و کشف حقایق انسانی، تاریخی، اجتماعی، دینی، اخلاقی و جهانی بپردازد، خود را متعهد به دفاع از برخی باورهای تاریخی و از پیش تعیین شده می داند.
2. بیان این نکته مهم ضروری است که متکلم بودن به معنای نادرست بودن افکار آنها نیست و برخی از افکار صحیح و منطقی نیز در افکار آنها یافت می شود. اما اصل مطلب این است که این مقاله مدعی است که دکتر ابراهیمی دینانی «بدون منظومه فلسفی» است و نه اینکه بگوییم «فقدان افکار و اندیشه های صحیح و قابل قبول» است که هرگز نباید با این دو اشتباه گرفته شود. موضوعی ایجاد کرد. مثل این است که بگوییم فلانی عارف یا شاعر است، پس حرفی درست و پسندیده نگفته است که می دانیم هرگز چنین نیست. عارفان و شاعرانی که سخنان ارزشمند و صحیحی گفته اند بسیارند و می توان به حقیقت سخنان آنان پی برد. اما اصل مطلب این است که اگر شخصی خود را فیلسوف میداند، لازم است به اصول فلسفی وفادار بماند که همان التزام کامل به براهین عقلی و منطقی است. البته از متکلمان و عرفا و شاعران این انتظار نیست اما چرا از یک فیلسوف!!
216216
منبع: www.khabaronline.ir