چرا وقتی به نجف می رویم دلمان می آید که پدرمان را زیارت کنیم؟



نقل از کردن پایگاه اندیشه و فرهنگ مبلغان، از جابر بن عبدالله انصاری می گوید: بعثه رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند: پیامبر صلی الله علیه و آله نزد من قوم خدا آمد. و به سخنان یکدیگر گوش می دادند، پس چون می رسیدند علی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم. بگو ای رسول خدا و من ولی هستم؟ ….. گفت ای رسول خدا که تو را به حق مبعوث کردی نشانش مکن، ما مشتاق او بودیم. گفت: اوست که خدا را نشانه ای برای مؤمنان مؤمن قرار داد، زیرا نگاه تو به او در قلب و گوش نیست و او شهید است، می دانستم که او پیامبر است، نگاه کن. صورت های قلبم، زیرا خداوند متعال در کتاب می فرماید: «فَجَلُ عَلَیْهِمْ أَیْلَهُمْ أَیْلَهُمْ وَ إِلَیْهُمْ أَوْلَیْهُمْ أَوْلَیْهِمْ أَوْلَیْهِ وَ الْأَوْمَرُ الشَّعْریِی». الاشعریس و ابوغرا الخولانی در الخولانیان و ذبیان و عثمان بن قیس در بنی قیس و ارنا الدوسی در الدوسیین و ثاقق بن ال صاحب گفت: فاتخوا الصفوف و ثرحوا الجواه و اخوا بید الانزاء. اصل البطین و قالوا به این، یا رسول الله، می فرماید پیامبر صلی الله علیه و آله به فضل خدا، چون وصیت رسول خدا را دانستم، پیش از آن که او را بشناسم، دانستم که آن حضرت است. پس صداي خود را بلند كرديم و گريه كرديم و گفتيم يا رسول الله چشم ما به مردم است پس دلهايمان به آنها تعظيم نكرد و چون او را ديديم دلهايمان متاثر شد سپس ما جانها آرام گرفت و دلهایمان متاثر شد و چشمانمان پر شد و سینه هایمان گرم شد، گرچه مال ما باشد.» اب و نهن له بنون گفتند پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم، فقط خدا به تأویل می داند. و آنان که در علم استوارند، تو از آنانی که در قیمت حسنی بر من پیشی گرفتند و از آتش دوزخ دوری.

از جابر بن عبدالله انصاری نقل شده است: گروه های زیادی از یمن به سوی مدینه حرکت می کردند. پیامبر فرمود: یمنی ها شتران خود را به سوی ما می رانند. هنگامی که در مدینه خدمت پیامبر رسیدند، پیامبر فرمود: این یمنی ها مردمانی هستند که دل های نرم و ایمان قوی دارند و شخصی به نام منصور با هفتاد هزار سپاهی از میان آنها برمی خیزد که شمشیرهایش قبضه های چرمی است. که به جانشین من و جانشین وصی من کمک خواهد کرد. آهسته یمنی ها پرسیدند یا رسول الله وصی تو کیست؟

[پیامبر ابتدا وصیّ خود را معین نفرمود بلکه فضائلی از امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود تا اینکه شوق آنها به دیدار وصیّ او به قدری زیاد شد که یکصدا گفتند] ای رسول خدا، سوگند به خدایی که تو را به حق فرستاد، وصی خود را که آرزوی دیدارش را داشتیم به ما نشان ده.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: اوست که خداوند نشانه های خاصی در او قرار داده است تا افرادی که حقیقت را از نشانه ها می یابند، او را بشناسند، پس اگر به چهره او مانند شاهدی بنگر که به ندای دلت گوش می دهد. قطعا مرا همانطور که با من دید خواهد دید. شما او را به عنوان پیامبر خود می شناسید، او را جانشین من خواهید دانست. اکنون ولی من در میان اصحاب من ایستاده است، به میان این صفها بروید و به چهره ها بنگرید، هر که دلتان بخواهد او ولی من است، زیرا خداوند متعال در قرآن از کلام حضرت ابراهیم فرمود که نماز خواند; پروردگارا دلهای برخی را به سوی ذریت من یعنی اسماعیل و نسل او بگردان و وصی من نیز از نسل اسماعیل است.

جابر بن عبدالله انصاری می گوید: از هر نسل گذشته شخصی مشخص شد تا در میان صفوف اصحاب پیامبر برود و چهره ها را بررسی کند، یکی یکی به صورت اصحاب می نگریست تا همگی موافقت کردند. دست کسى که جلوى سر و شکمش مو نداشت، او را در حالى که اندکى درشت بود، گرفتند و گفتند: یا رسول الله، دل ما به این شخص متمایل است.

پیامبر فرمود: ای یمنی ها، شما برگزیدگان خداوند هستید، زیرا قبل از اینکه وصی رسول خدا را به شما معرفی کنند، می شناختید. حالا بگو از کجا فهمیدی که این شخص سرپرست من است. همه در حالی که با صدای بلند گریه می کردند گفتند; ای رسول خدا وقتی به دیگر اصحابت نگاه کردیم، در دل خود تمایلی به آنها نیافتیم، اما با دیدن این شخص، ابتدا اضطراب در دلهایمان پدیدار شد و سپس آرامش آمد و جگرهایمان سوخت. اشک از چشمانمان سرازیر شد و از سینه هایمان دلهایمان خنک شد انگار که این شخص پدر ماست و ما همه فرزندان او هستیم. در این هنگام پیامبر فرمود که تفسیر قرآن را جز خداوند و کسانی که در علم نفوذ کرده اید، ای یمنی ها، نمی داند، زیرا خداوند متعال در ازل گذشته برای شما خیر و خوبی را برگزیده است، شما از کسانی هستید که در علم نفوذ کرده و از آتش جهنم دورند.

(الغیبه لعل نعمانی ص 39)



منبع: www.khabaronline.ir

یوبیک آنلاین
یوبیک آنلاین
مقاله‌ها: 7238

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *