“چه خبر است؟” ؛ زندگی در یک فضای تهدید



یکی از موقعیت های پریشانی این است که فرد نمی داند چه اتفاقی می افتد و چه اتفاقی می افتد. این نمی تواند آینده را پیش بینی کند ، (نه آینده دور که این روزها پیش رو است.) در شرایط قریب به اتفاق فشارهای اقتصادی ، تحریم ها و به حالت تعلیق در بین جو تاریک و مبهم که چشمان عقل نمی تواند ببیند و محاسبه کند ، سردرگمی و پریشانی است ، همه آنها هستند.

آیا تا به حال دو کلمه ای را که ما به طور مکرر از یکدیگر می خواهیم در جلسات فکر کرده ایم؟ و حتی اگر می دانیم طرف مقابل هیچ دسترسی به اخبار ندارد ، اما تکرار می کنیم ، “چه خبر؟” منظورم این است که نگران هستم. من مضطرب هستم آیا شما مثل من نگران هستید؟ “پاسخ مشترک این است ،” هیچ چیز ، همه چیز در راه است. “

این پاسخ یک واکنش آگاهانه برای کاهش نگرانی و همدلی دیگر با او است ، به این معنا که “بیایید وانمود کنیم همه چیز خوب است”. “این چیست؟” سوالی نیست سوال این نیست که منتظر جواب او باشید. این بازتاب ناپایداری روز است که تاریک ترین راهرو نیست؟ این آوار است.

“نه مذاکره ، جنگ و صلح” دقیقاً نمونه ای از این موقعیت ها است. شرایطی که همه چیز به حالت تعلیق درآمده است. چرخ زندگی در گل آلود و تاریکی حرکت از حرکت خارج است و تمام سؤالات و موضوعات اساسی انسان فقط یک “سؤال کشنده” باقی مانده است: آیا می دانید “چه اتفاقی می افتد؟” و چه کاری باید انجام دهم؟

زندگی در سایه غم انگیز “نه جنگ ، نه صلح” ، محو و اضطراب عمیق و اضطراب ، خود را در قالب یک سؤال بی پاسخ نشان می دهد: “چه اتفاقی می افتد؟” و هیچ کس نمی داند چه کاری انجام دهد. اینگونه است که به تدریج زندگی به حالت تعلیق در می آید و سازمان سابق خود را از دست می دهد.

زندگی در سیستم تعلیق مانند اتومبیل است که در یک جاده سیم پیچ ، مه و تاریکی قدم می زند ، که باید حرکت کند ، اما ممکن است هر لحظه به دره پرتاب شود. شرایط “نه مذاکره ، نه جنگ و نه صلح” زندگی پویا و ایمن را به همراه می آورد. من فکر می کنم چنین شرایطی از جنگ کمتر و مخرب تر نیست.

حداقل در طول جنگ ، با تمام وزن و تهدید آن ، وظیفه افراد شناخته شده است و انتظارات فردی و اجتماعی با شرایط جنگ تنظیم می شود. اما هنگامی که قطار زندگی در ایستگاه “نه جنگ ، هیچ صلح” از حرکت خودداری می کند ، شهروندان در سردرگمی ویرانگر و در شرایط غیرقابل پیش بینی ، هرگونه برنامه ریزی (حتی برنامه ریزی کوتاه مدت) را از دست می دهند و به جلو حرکت می کنند. تولید ، سرمایه گذاری ، توسعه و غیره نیمه بسته و گاهی اوقات کاملاً متوقف می شوند.

“نه مذاکره ، جنگ ، بدون صلح” عواقب منفی زیادی به همراه دارد. از میان چهار اثر ، مهمترین:

اول ، غیرقابل پیش بینی بودن اوضاع.
آینده غیرقابل پیش بینی منجر به دو موضوع خواهد شد:
– ترس از آنچه اتفاق خواهد افتاد.
-گسترش جو بی نظمی
– کند شدن روند زندگی اجتماعی و نگرانی روابط اجتماعی

دوم ، گسترش حس ناتوانی ،
افراد احساس دردناک از عدم توانایی در کنترل و کنترل اوضاع را تجربه می کنند. احساس ناتوانی نیز عواقبی مانند:
-بولر و شرم که آنها نمی توانند اوضاع را کنترل و مدیریت کنند.
-این ، کسانی که چنین چیزهایی را ایجاد کرده اند.
– حس تحقیر ناتوانی و تفسیر خییام ، “ما در نور و چرخ فلک هستیم”
– اعتبار و اشتیاق در برابر سرنوشت

سوم ، گسترش آسیب های روانی و اجتماعی
– به دلیل رکود و ناامیدی اجتماعی ، میزان صدمات اجتماعی مانند سرقت ، طلاق ، زورگویی و غیره.
-کاهش کارآیی کار و افزایش اشتیاق فردی و اجتماعی
-دپودنت و بن بست ، اضطراب آینده ، نگرانی و افزایش بیماری های روانی متعاقب آن.

و سرانجام چهارم ، زندگی را متوقف کنید ،
– انگیزه زندگی را کاهش دهید
– روابط و روابط اقتصادی و اجتماعی را کاهش دهید
-و در نتیجه ، افزایش مهاجرت

نه به “مذاکره” ، “جنگ” و “صلح” یک رویارویی منفی با اوضاع است. اما جامعه همچنین به یک رویکرد مثبت به وقایع نیاز دارد. برای ایجاد یک رویکرد مثبت ،
پاسخ تصمیم گیرندگان به سؤال اساسی این است: “چه باید بکنید؟”

خلق و خوی روح در این فاجعه بود
فکر خردمند و رأی کجاست؟
(حافظ)

1



منبع: www.khabaronline.ir

یوبیک آنلاین
یوبیک آنلاین
مقاله‌ها: 10311