کاری به مسجد و منبر نداشتم/ تصادف مشکوک احمد کافی


نقل از کردن پایگاه اندیشه و فرهنگ مبلغانغلام محمدی راوی کتاب «از کشتارگاه تا مهدیه» است که توسط انتشارات ابراهیم اکبری دیزگاه منتشر شده است.

کاری به مسجد و منبر نداشتم/ تصادف مشکوک احمد کافی

این کتاب خاطرات غلام محمدی با شیخ احمد کافی است. او سال ها را با احمد کافی گذرانده است. پایگاه اندیشه و فرهنگ مبلغانبخشی از سخنان غلام محمدی را از مراسم رونمایی از این کتاب انتخاب کرده است که می گوید:

حرف های باباجان مرا بند آورد

من با قهوه خانه و مسجد و منبر سر و کار نداشتم. من به دعوت پدر همسرم در آخرین شبی که کافی در منزلشان منبر داشت به آن مجلس رفتم. اون شب که منو دید سلام گرمی کرد و گفت چطوری بابا؟

سخنان و لحن دوستانه و مهربان باباجان باعث شد به او وابسته شوم. کافی به من لطف کرد و مرا به نماز عزاداری که در خانه اش برپا کرد دعوت کرد. به من گفت نصفه و نیمه برای خدا نمی شود.

اگر امام زمان (عج) را دوست دارید باید زحمت بکشید و تمام وجودتان را به امام بدهید. وقتی سخنان او را شنیدم فقط پانزده دقیقه فکر کردم و بعد تصمیم گرفتم از اعمال گذشته ام دست بکشم و توبه کنم و تمام زندگی ام را وقف امام زمان (عج) کنم. به قول کافی یا مهدی(عج) یک عمر بس کرد و سرانجام سرش فدای او شد.

تصادف مشکوک شیخ کافی

با مادرم به مشهد رفتم. دو شب متوالی خواب دیدم که کافی از دنیا رفته است. شب دوم که خواب دیدم اعلام کردند که حاج آقا تصادف کرده و از دنیا رفته اند.

در آن سال حضرت امام (ره) برای مردمی که در جریان مبارزه با رژیم پهلوی در خیابان به دست عوامل طاغوت کشته شدند فتوا دادند که مردم نیمه شعبان را جشن نگیرند و بر خون شهدا عزاداری نکنند. اما ساواک اصرار داشت که نیمه شعبان را جشن بگیرد. حاج آقا کافی طبق فتوای امام اعلام کردند که جشن برگزار نمی شود، اما ساواک او را تحت فشار قرار داد و خواست که با توجه به نفوذ، پرچمدار نیمه شعبان آن سال باشد و جشن بزرگی برگزار کند. او بین مردم جنوب و مرکز تهران دارد. به دلیل این فشارها و تهدیدهای ساواک، حاج آقا تصمیم گرفتند تهران را ترک کنند تا نتوانند برای جشن دنبالش بروند، اما در راه مشهد ماشینش تصادف مشکوکی کرد و حاج آقا فوت کردند.

ساواک و دستگاه پهلوی از حاج آقا کافی می ترسیدند; حتی از بدنش. حاج آقا وصیت کرده بودند که قبل از دفن، تابوتش را در مهدیه بگذارند و در آخرین حضورش در مهدیه تهران دعای ندبه خوانده شود و شنونده التماس مردم برای امام زمان (عج) باشد. ). اما وقتی جنازه را از مشهد به تهران آوردیم و مردم امیریه می خواستند کافی را دفن کنند، نیروهای پهلوی به سمت مردم گاز اشک آور شلیک کردند و شروع به تیراندازی کردند و تعدادی از مردم شهید شدند. بالاخره گفتند ما اجازه نداریم کافی را در تهران دفن کنیم و باید او را به مشهد برگردانیم و در آنجا دفن کنیم.



منبع: www.khabaronline.ir

یوبیک آنلاین
یوبیک آنلاین
مقاله‌ها: 7217

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *