به گفته خبرگزاری اخبار آنلاین دکتر جاواد کاشی این دوره را با تغییرات اساسی و هژمونیک به سمت ناسیونالیسم توصیف کرد ، در حالی که دکتر محمد فازلی مکانیسم های سازمان یافته تبعیض (انتخاب) را “استخوان های همبستگی اجتماعی” معرفی کرد ، که فقط می تواند به “بی طرفی” منتقل شود. در همین حال ، دکتر محمد ملابباسی با اشاره به سکوت گسترده جامعه ، از عدم موفقیت “ایده آل گرایی زندگی روزمره” خبر داد و تقویت گفتمان راست و ژئوپلیتیکی و دکتر بههره آروین همچنین مقاومت جامعه ایرانی را در برابر آمبتیو و تعلیق ، با “دم” ابراز کرد. Tohidloo تهیه شده به شرح زیر است.
1. دکتر جاواد کاشی: جنگ و تحول در گفتمانهای سیاسی (از اسلام سیاسی گرفته تا ناسیونالیسم)
دکتر محمد جاواد گلامرزا کاشی ، استاد علوم سیاسی در دانشگاه آلامه تاباتابایی ، با تمرکز بر تحول گفتمان سیاسی در ایران ، با تمرکز بر انتقال از اسلام سیاسی به ناسیونالیسم ایرانی ، و در اظهارات خود در تحول در سایه در سایه از زندگی 6 روزه و روال دگرگونی از جنگ 6 روزه و روال دگرگونی از روایت دگرگونی است.

تحول گفتمان در سایه جنگ 6 روزه
از نظر کاشی ، با وقوع جنگ شش روزه ، اولین تحول جدی کلامی تغییر اساسی به سمت گفتمان ملی گرایی بود. این گفتمان به تسلط تام و همه (هژمونیک) دست یافت. به طوری که از هسته درونی سیستم سیاسی گرفته تا جریان های رادیکال خرابکارانه ، همه آنها از ناسیونالیسم و میهن پرستی صحبت می کردند.
چهار مرحله از گفتمان سیاسی اسلام (گفتار رقیب)
در این جلسه ، دکتر کاشی مسیر گفتمان رقیب ، یعنی اسلام سیاسی یا اسلام ایدئولوژیک را در چهار مرحله بیان کرد:
در دوره اول (اواسط دهه 1980 تا اواخر دهه 1980) گفتمان اسلام سیاسی همه هژمونی بود و تمام جریان ها برای به دست آوردن مشروعیت به آن نسبت داده شد. وی گفت: پایان این دوره با مرگ آیت الله خمینی همراه بود. در دوم (اوایل دهه 1980) برای این استاد دانشگاه ، اسلام ایدئولوژیک دیگر هژمونی مطلق نبود و در صحنه رقبا بود. وی با عقب ماندگی در پشت صحنه ، این فرصت را فراهم کرد تا با توجه به وجود خود ، با گفتمان های مختلف رقابت کند و با منطق زندگی دموکراتیک مرتبط باشد.
در دوره سوم (از 1 به بعد) دوره رقابت دموکراتیک به پایان رسید و اسلام سیاسی جایگاه خود را به اقتدار زور و سلطه تغییر داد. این گفتمان یک اعتماد دوم به نام امنیت پیدا کرد. اوج این نیرو در سالهای 1 و 2 بود.
در دوره چهارم (با جنبش ماهسا) با ظهور جنبش ماهسا ، دوران عصبانیت عمیق آغاز شد و زندگی اسلام سیاسی به عنوان یک گفتمان مؤثر در صحنه سیاسی به پایان رسید.
چشم انداز آینده (سناریوهای ملی گرایی):
در چشم انداز فعلی ، کاشی ها دو سناریو را برای برقراری مجدد ملی گرایی ایران ارائه می دهند ، که هر دو فاقد بارهای دموکراتیک هستند:
nassefism: در این سناریو ، امیری (حاکم) فقط از اراده قدرتمند وی ناشی می شود و طبق منافع سیاسی ، روحانیت را جستجو می کند و می تواند نفس جدیدی را به اسلام سیاسی وارد کند.
سلطنتی: مشکل اصلی این سناریو این است که در مرحله آغازین ، آنها به وضوح به نیروهای خارجی متوسل شده اند و هیچ فرصتی برای موفقیت ناسیونالیسم که توسط دیگران حاصل می شود وجود ندارد.
امکان سوم: ناسیونالیسم مدنی (ناسیونالیسم دموکراتیک):
برای این استاد دانشگاه ، یک احتمال سوم وجود دارد که در کوتاه مدت درگیری قدرت و قدرت را به حالت تعلیق درآورد. این ژانر سوم یک شور و شوق عمیق مدنی و زنانه در بین مردم است که ایران تمام پایه ها و دارایی های خود مانند آب ، هوا و دارایی های نسل آینده را از دست می دهد. این همبستگی یک همبستگی مدنی است و اگر این نهال جوان از بین نرود ، می تواند پشتیبانی از نوع جدیدی از ناسیونالیسم باشد که شامل نظم دموکراتیک نیز می شود.
2. دکتر محمد فازلی: استخوان های همبستگی اجتماعی
دکتر محمد فازلی ، جامعه شناس ایرانی و استادیار سابق دانشگاه شهید بهشتتی ، در سخنرانی خود با تجزیه و تحلیل تجربی واکنش های جامعه به صدای جیر جیر خود در فضای مجازی ، مکانیسم های سازمان یافته تبعیض را در ایران شناسایی کرد ، که “استخوان های زخم همبستگی اجتماعی” نامیده می شود.

برای این جامعه شناس ، دو توییت ثروتمند در فضای مجازی بر اساس محتوای مورد تجزیه و تحلیل که میلیون ها نفر منعکس شده اند به شرح زیر است:
پاسخ: یکپارچگی ارضی: این توییت تأکید کرد که سرزمین ها (قفقاز ، هرات ، بحرین) از ایران جدا شده اند ، نه فقط از دولت های آن زمان. این توییت بیشترین بازتولید را داشت و اهمیت تهدید یکپارچگی ارضی را نشان داد.
ب: مکانیسم انتخاب: در این توییت آمده است که روند پر هزینه انتخاب نمی تواند از حضور جاسوسان جلوگیری کند ، اما باید از حضور صالح جلوگیری کند زیرا منتقدین از بین رفته اند و رئالیست ها انتخاب شده اند. این توییت پس از یکپارچگی سرزمینی اطمینان بخش ترین بود.
مکانیسم انتخاب به عنوان یک زخم اجتماعی:
این جامعه شناس در ادامه اظهار داشت که پذیرش گسترده انتقادات انتخاب نشان می دهد که این مکانیسم تقریباً در هر خانواده ایرانی در طی 5 سال گذشته مجروح شده است. انتخاب یک مکانیسم سازمان یافته دولت از تبعیض است که بسیار “خزنده اما تلخ” است و میلیون ها نفر را برای سلیقه از بین برده است. این مکانیسم ها (از جمله انتخاب و سهمیه های دانشگاهی که به 5 تا 5 درصد از ورودی های علوم پزشکی می رسد) به عنوان “استخوان های انسجام اجتماعی” در ایران عمل می کنند.
استراتژی بازسازی در دوره پس از جنگ:
Fazeli در ادامه راه حل ارائه داد. دو استراتژی مبتنی بر خروج از وضعیت درگیری است. وی تأکید می کند که برای مقاومت و سازماندهی ایران ، مکانیسم های دولت باید بر روی مردم برچیده شود. برای انجام این کار ، بازسازی اجتماعی ، سیاسی و اجتماعی نیز باید به سمت “بی طرفی دولت” حرکت کند. وی سپس بی طرفی تعریف کرد و گفت: “بی طرفی به معنای استخدام مبتنی بر آزمایشات کاملاً فنی و تخصصی است و سیاست ، دین یا قومیت بر مناسب ترین آنها تأثیر نمی گذارد.”
وی تأکید کرد که تمام زبانها و سخنان قبل از جنگ “نامعتبر و بی اعتبار” بوده اند و باید “به زبان دیگری” باشند.
این جامعه شناس از زبان جدید به عنوان تخصص یاد کرد و گفت: “زبان جدید” تخصص “است که مخالف زبان” تعهد “است و می تواند مربوط به ناسیونالیسم مدنی و سرمایه برای آینده جامعه ایران باشد.
1.
مشمول عضو هیئت علمی دکتر محمد ملابباسی دانشگاه Allameh Tabatabaii نگاهی به تغییر برنامه فکری در جامعه ایران بودبشر او سخنرانی او در مورد تجزیه و تحلیل سکوت فراگیر و عدم روایت آسیب زا (آسیب زا) پس از جنگ 6 روزه و ظهور روندهای جدید فکری.

سکوت و ابهام فراگیر در تجربه پس از جنگ:
مولا عباسی در ادامه به یک تجربه بسیار مهم پس از جنگ اشاره کرد: تجربه عمومی دوازده روزه یک سکوت فراگیر و عمیق است ، به طوری که جامعه نمی تواند به اندازه کافی در مورد این رویداد صحبت کند. روشنفکران از اینکه چرا صداهای ضد جنگ شنیده نمی شود شکایت می کنند ، و حتی بازیگران نزدیک به سیستم از فراموشی این “نقطه عطف بزرگ” شکایت می کنند.
عدم وجود روایت آسیب زا و تبعیض تروما:
“برخلاف انتظار جنگ (مانند جنگ جهانی دوم) که منجر به تغییرات رادیکال و آسیب زا می شود ، پس از جنگ 6 روزه ، فقدان این تغییر عمیق وجود دارد ؛ زیرا جنگ در خاورمیانه اغلب با زندگی روزمره مردم ترکیب می شود. این شکست به دلیل ساختارهای اجتماعی و پدیده هایی به نام” در نظر گرفته شده در نظر گرفته شده “اتفاق می افتد.
پایان ایده آل گرایی زندگی روزمره (جنبش ماهسا):
آخوند عباسی در ادامه اظهار داشت كه جنبش زن زندگی آزادی اوج “آرمان گرایی زندگی روزمره” (با تمرکز بر زنان ، شهروندی و استبداد) بود. تجربه جنگ 6 روزه فاقد این میزان تحول فردی در مقایسه با جنبش MAHSA است. اگر جنبش MAHSA (همانطور که بسیاری از بازیگران آن ارزیابی می کنند) به نوعی شکست بخورد ، این بدان معنی است که این مسیر فکری به جایی نخواهد رسید.
ظهور راست گرایی و ژئوپلیتیک:
مولا عباسی سپس به عدم موفقیت و جایگزینی ایده ها و نیروهای جدید اشاره کرد و گفت که عدم موفقیت “ایده آل گرایی زندگی روزمره” منجر به تقویت نیروهای جدید و روندهایی شد که اغلب به عنوان “راست گرایی” توصیف می شوند. این گفتمان بر کنار گذاشتن دستور کار فکری و تمرکز بر توانمندسازی ، نیرو و ثروتمند تأکید دارد. جنگ 6 روزه فرصتی طلایی برای متمرکز کردن سؤالات فلج ژئوپلیتیکی و واقعی ایجاد کرد (دشمن کیست؟ چقدر نیرو داریم؟). این قیام جدید فکری در نهایت باعث می شود دولت آسان شود ، زیرا هشدارهای دولت در مورد بیگانگان اکنون توسط خود مردم تأیید و تکرار می شوند. علاوه بر این ، پس از جنگ ، مسئله جاسوسان نیز به عنوان یک چالش جدی فکری مطرح شده است.
1. دکتر بهار آروین: توضیحات جنگ و پس از جنگ از تجربه جمعی زندگی در ابهام و تعلیق
دکتر بهاره آروین ، عضو هیئت علمی در دانشگاه Tarbiat Modarres ، تجربه جمعی زندگی در ابهام ، تعلیق و پس از جنگ کوتاه مدت را مورد تجزیه و تحلیل قرار داد. وی در اظهارات خود محورهایی مانند ناگهانی و تأثیر شناختی جنگ ، راه اندازی زندگی در ابهام و تعلیق ، مقاومت جامعه ایران در برابر تعلیق و کیفیت خاص زندگی در کوتاه مدت را مورد بررسی قرار داد.

ناگهانی و تأثیر شناختی جنگ:
آروین در ابتدا از تفسیر ناگهانی جنگ و تأثیر شناختی جنگ گفت: جنگ دوازده روز یک واقعه کاملاً ناگهانی و غیرقابل پیش بینی بود که تقریباً همه گروه ها و گروه ها را غافلگیر کرد و آماده متوقف شدن نبود. این تجربه ناگهانی تأثیر شناختی مهمی بر جامعه داشته است: این می تواند تکرار شود (برخلاف بمباران دهه شصت که قابل پیش بینی بود). این تجربه جمعی (صرف نظر از محل زندگی) تأثیر عمیقی بر حافظه جمعی دارد.
برای زندگی در ابهام و تعلیق پرتاب شود:
وی همچنین به مهمترین تأثیر جنگ پرداخت و گفت: “تأثیر اصلی جنگ ، پرتاب جامعه به یک ابهام و تعلیق متفاوت و پر از ابهام و تعلیق است.” این ابهام و تعلیق پس از جنگ ادامه یافت و جامعه همچنان در زندگی معلق زندگی می کند و دائماً منتظر حمله مجدد است.
مقاومت جامعه ایران در برابر تعلیق:
با این حال ، این عضو هیئت علمی دانشگاه Allameh Tabatabai تأکید کرد که با وجود احساس فروپاشی ، جامعه ایران نسبت به این ابهام و تعلیق بسیار مقاوم است. جامعه ایران به زندگی در شرایطی عادت کرده است که به دلیل زندگی کوتاه مدت (که قبل از جنگ وجود داشته است) بینایی ندارند. این مقاومت باعث شده است که مردم در حالی که به ابهام اعتراف می کنند ، کارهای روزمره خود را دنبال کنند. انگار هیچ اتفاقی نیفتاده است.
سوال درست برای تحلیل جامعه شناختی:
استاد دانشگاه Tarbiat Modarres همچنان به مطرح کردن مسئله مناسب برای خارج شدن از وضعیت فعلی ادامه داد. وی گفت: “سوال اشتباه این است که چگونه از این ابهام و تعلیق خارج شویم ، زیرا تأثیر یک جنگ ناگهانی غیرممکن است.” اما سوال درست این است که چه چیزی تجربه خاص جامعه ایران در زندگی در چنین شرایطی را هماهنگ می کند و چه پتانسیل هایی باید به درستی با آن برخورد کند.
کیفیت خاص زندگی در کوتاه مدت:
وی سپس به یکی از راه های مقابله با جامعه ایران با مصیبت هایی که نتیجه تنوع زیستی کوتاه مدت است اشاره می کند. او می گوید: “برای زندگی در کوتاه مدت ، باعث شده است که مردم در حال حاضر بچسبند و” دم را تصرف کنند. “
1
منبع: www.khabaronline.ir