کودکی به نام No – اخبار آنلاین



در ایران پس از جنگ ، کودکی به نام “نه” متولد شد. ترسناک است و شوم امیدوار و زیبا است. تأثیر جنگ با تجربه یک زمین لرزه قابل مقایسه بود. زمین لرزه ، صرف نظر از مرگ و ویرانی ، احساس اعتماد به نفس در زمین ، دیوار ، سقف و سنگ را تحریک می کند. حداقل برای چند روز ، اعتماد سابق از بین می رود. یک تعلیق درونی عمیق وجود دارد که با هیچ حسی قابل مقایسه نیست.

هیچ حس تعلیق در جنگ ایران -عراق وجود نداشت. این به دلایل مختلف در جنگ دوازده روزه اتفاق افتاد. حریم خصوصی کشور ، دولت ، ایدئولوژی ، شعارها و مفاهیم تبلیغاتی حتی چهره های تکراری مانند زمین ، دیوار و سقف در عرصه سیاسی است. فرقی نمی کند که ما از این همه راضی باشیم. نکته مهم این است که آنها چارچوبی را برای زندگی امروز و فردا ترسیم می کردند. جنگ حداقل دوازده روز همه اینها را به حالت تعلیق درآورد. این کافی بود که هیچ کس در مورد خودش و فردا و روش زندگی صحبت کند. احساس “هیچ چیز” پیچیده شده در فضا.

این “هیچ چیز” نیست. از آنجا که با رشد این ، کنترل های سیاسی ، اجتماعی ، اخلاقی و مذهبی تضعیف می شوند. بحران های آب و برق ، تورم و بیکاری آن را عمیق تر می کند. سایه جنگ دوباره سنگین است. تمام این دست در دست است ، به گونه ای که ذهن و روان و تخیل عمومی به معنای عمیق خلاء و تعلیق قرار می گیرند. ما با یک شرایط مرزی روبرو هستیم. در مرز که هابز از آن به عنوان یک حالت طبیعی یاد می کند. هیچ پیچ وجود ندارد که بگوییم ما در یک پیچ تاریخی قرار داریم و از آن عبور خواهیم کرد و گذشته را ادامه خواهیم داد. ما در لبه پرتگاه ایستاده ایم. هیچ اعتماد در جایی که ما ایستاده ایم وجود ندارد.

اما می توان از روز تولد “هیچ” استقبال کرد و لحظه ای زیبا و امیدوار کننده را رقم زد. جامعه ایران دهه ها “هیچ” نبوده است. ما در حصار مفاهیم و شعارهای بی معنی زندگی می کردیم ، بدون واقعیت جهان ، از ذهن و ضمیر نسل های جدید مختل می شد. مفاهیمی که دیگر دلالت بر معنای خاصی ندارند. سندرها هویتی بودند که هیچ محتوایی در آن نداشتند. بیشتر استتار مافیایی هایی بودند که در همه جا در خانه بودند. آنها با تمام زرق و برق و سر و صدا در داخل چیزی ندارند. آنچه در پشت پرده پنهان بود آشکار می شود. این مکاشفه می تواند آغاز یک فصل جدید باشد. این آغاز همه چیز است. این یک بارداری از فصول جدید و سخنرانی ها و مناظر است.

با از بین بردن دیوارها ، باز کردن فضای عمومی و فراخوانی همه می تواند بر فشار برکت این کودک غلبه کند. نادر و اسکندر در راه اخوان المسلمین نیستندبشر هیچ ارتباطی با ایدئولوگ ها و افراد مشهور وجود ندارد. برای خلاص شدن به دنبال ایده جدیدی نباشید. معجزه با مردم اتفاق می افتد. آنها به جای تبلیغات برای امید بیهوده به امید ، آنها باید در درک و خارج از عمق فاجعه به اشتراک گذاشته شوند. علاوه بر این ، ضمن مشاهده حضور یکدیگر و با حس جمعی فاجعه ، مردم سیاسی متولد می شوند. مردم مواد اولیه نیستند. نمادهای شهنوام و ملی و احیای حس ملی به تولد سیاسی مردم کمک نمی کند. آنها فقط به شرط نمایندگی مؤثر در زمینه سیاست ظهور می کنند.

همه چیز می تواند با تغییر در ساختار رسانه ای کشور آغاز شود. بگذارید مردم آنچه را که تجربه می کنند صحبت کنند و در منطقه رسمی رسانه ای کشور نمودار می شوند. مسئله کشور را از درون صدای مردم پیدا کنید. این اتفاق نخواهد افتاد مگر اینکه رسانه های رسمی برای عموم افتتاح شوند. همین افراد نحوه فرار را تشخیص می دهند. آنها می توانند خودشان را نشان دهند و مرتکب آن شوند. امیدوارم که مردم از درون رحم آن متولد شوند.بشر مشکل این است که ما در مسیر این تولد چه نقشی ایفا می کنیم. ما برای تسهیل مشارکت سالم مردم در حوزه سیاست یا تسهیل ظهور شرارت این امر اقدام می کنیم.

*عضو هیئت علمی دانشکده علوم سیاسی دانشگاه Allameh Tabatabai

*کانال نویسنده



منبع: www.khabaronline.ir

یوبیک آنلاین
یوبیک آنلاین
مقاله‌ها: 9627

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *