
متاسفم که عنوان این پست بی ادبانه است، اما اگر جلوتر بروید متوجه می شوید که داستان چیست. امروز می خواهم در مورد چالشی که خودم دارم بنویسم. ابتدا مقاله کوتاهی را مرور می کنیم که باعث شد به این موضوع توجه کنم. شخصی در شبکه های اجتماعی نوشته بود: توهین فرصت تفکر و تعامل را از مردم می گیرد. وقتی به کسی می گویید “بی شرم! 2+2 می شود 4” نمی گوید بله درست است و حق با شماست! می گوید: پدرت بی شرف! (دانشکده علوم انسانی)
این جمله باعث شد فکر کنم اگر حرف درستی با لحن ناعادلانه گفته شود نتیجه عکس دارد. چقدر ما، از جمله خود من، نمی توانیم محترمانه با یکدیگر مخالفت کنیم، مؤدبانه انتقاد کنیم و متانت برخورد کنیم. این مشکل حتی در بین کارشناسان و نخبگان ما هم فراگیر است. به یک مثال واقعی توجه کنید: دو استاد دانشگاه در همان ابتدای جلسه فرصت گفتگوی اختصاصی و طولانی با یکی از مدیران ارشد کشور داشتند، فرصتی که به راحتی در اختیار همه حتی نخبگان نیست. . آنچه گفتند این بود: «بی ربطی گفتی». آن هم با لحن بد و از بالا به پایین. ایرادی ندارد که شجاعانه و جسورانه از یک مدیر ارشد کشور انتقاد کنید، این نشان از استقلال و استقلال شماست، اما اینکه نمی توانید آن را به نحو مؤثری بیان کنید، نشانه چیز دیگری است.
تجزیه و تحلیل و تجویز عملی:
بارها شنیده ایم که باید فن گفتگو را یاد بگیریم. اما می دانیم که گفتگو همیشه روان نیست. در بیشتر موارد من یک باور دارم و شما باور دیگری. چگونه می توانیم با هم اختلاف نظر داشته باشیم و از هم انتقاد کنیم تا کار در تنگنا قرار نگیرد و تیتری را که در بالا خواندیم تجربه نکنیم؟ همه ما باید این مهارت را بیاموزیم: مهارت مخالفت محترمانه. برای شروع، بیایید این 6 نکته را تمرین کنیم:
1- جملات را با شما شروع نکنید! جملاتی که بدون موضوع یا با من شروع می شوند راهی برای تمرکز بر روی خود ایده هستند، نه شخصی که می خواهیم با او مخالفت کنیم. جملاتی مانند “به نظر می رسد که یا من آن را …” بسیار حساس تر از گفتن “شما/تو گفتی که…” است.
2- اعتراض خود را حتی در صورت امکان (یعنی در صورت امکان) در ملاء عام بیان نکنید. بازخورد منفی در مقابل جمعیت باعث ایجاد تقابل می شود و مردم احساس می کنند که به جای انتقاد از ایده یا عملکرد آنها، در حال ترور شخصیت هستید. (مرجع)
3- به جای مخالفت صریح، ابتدا شک کنید: با پرسیدن پرسش های هوشمندانه در مورد نظراتی که با آنها مخالف هستید، شک کنید و سعی کنید این کار را به گونه ای انجام دهید که دیگران را به شک بیندازد و سپس مخالفت خود را بیان کنید. اعلام کنید به عنوان مثال، اینگونه شروع کنید: یک سری چیزها در مورد این ایده وجود دارد که من نمی دانم و در مورد آنها شک دارم.
5- مسیر را به سمت یک راه حل جایگزین کج کنید: به جای انتقاد مستقیم از یک ایده، بگویید که در کنار ایده شما، می توانیم ایده دیگری را مطرح کنیم یا از منظر دیگری به آن نگاه کنیم. به این ترتیب مسیر بحث به جای تقابل به سمت تعامل می رود.مرجع).
6- دیگران را احمق فرض نکنید. مثلا کتابی هست به نام هنر برخورد با احمق ها! خب، کسانی که این کتاب را می خوانند، تصور می کنند که هرکسی می تواند یک احمق بالقوه باشد و سپس به طور خودکار به آنها نگاه تحقیر آمیز و بی احترامی می شود.
7- جایی برای فرار بگذارید. یک مشکل رایج این است که مردم ایده را ایده خود می دانند و اگر ایده مورد انتقاد قرار گیرد، احساس می کنند شخصیت، هوش، هوش و تخصص آنها زیر سوال رفته است. چه باید کرد ایده خود را با شخصیت خود یکی نکنید. در همان ابتدا، وقتی ایده خود را ارائه می کنید، به خودتان فضایی برای فرار بدهید. بگویید این یک ایده ناقص است که در حال حاضر به آن اعتقاد دارید و پیشنهاد کرده اید که مورد انتقاد و تکمیل قرار گیرد. شما خودتان در مورد این ایده انتقاد و شک دارید، پس از این به بعد هرکس از شما انتقاد می کند می توانید انتقادات را بشنوید و سپس ایده خود را بهبود ببخشید و ایده کامل تری ارائه دهید. شما همیشه یک راه فرار دارید تا به عقب برگردید و ایده را پس بگیرید. علاوه بر این، از آنجایی که گفته اید که خود شما نظرات و انتقاداتی در مورد ایده دارید، با زیر سوال بردن ایده زیر سوال نخواهید رفت.
به طور خلاصه، اگر یاد بگیریم که چگونه مودبانه از دیگران انتقاد کنیم و چگونه محترمانه با دیگران مخالفت کنیم، در این صورت به تقابل و خصومت منجر نمی شود. باید اول از همه خودم تمرین کنیم! توسعه یعنی حل مشکلات جمعی. حل مشکلات کشور یا سازمان یا استان مرهون کسانی است که می توانند محترمانه با یکدیگر اختلاف نظر داشته باشند و به نتیجه ای متفاوت از موضع اولیه خود برسند.
منبع: کانال نویسنده
216216
منبع: www.khabaronline.ir